بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کریم کتاب هدایت است و برای هر گروه از مردمان دلایلی متقن برای اثبات حقانیت معارف قرآن دارد . عقل و تفکر نزد قرآن کریم از حیثیت و ارزش بالایی برخوردار است و به همین دلیل قرآن با منکرین خدا و نبوت علاوه بر معجزه با عقل هم احتجاج و استدلال میکند .
یکی از این استدلالها برای اثبات وجود خداوند که اساس دین اسلام است آیه شریفه ۳۵ سوره طور میباشد .
مقدمه : طبق برهان حدوث عالم که در یکی دیگر از پستهای خود آن را به تفصیل توضیح دادیم ؛ انسان و جهان هستی مادی که در آن زندگی میکنیم چون زمان دارد و همینطور محدود به مکان است بنابراین حادث است و نیازمند محدث ( خالق ) میباشد .
اگر بخواهیم آن برهان را اجمالا توضیح دهیم اینگونه خواهد شد که :
الف : اگر انسان و جهان مادی هیچ آغازی نمیداشت بنابراین قبل از هر لحظه و ثانیه و حرکت در این جهان باید بینهایت لحظه و ثانیه و حرکت قبلی تمام شود تا نوبت به حالت فعلی برسد .
ب : تمام شدن یک سلسله بینهایت غیر ممکن است بنابراین هرگز نباید این سلسله به اتمام برسد و نباید این لحظه و ثانیه موجود شود
نتیجه : جهان آغاز دارد و حادث است
حال که متوجه شدیم که ما و جهان حادث هستیم و نیازمند به خالق ؛ به سراغ برهانی که قرآن ارائه داده میرویم .
الف : عدم خالق نیست و هر اثر دلالت بر موثر دارد .
خداوند میفرماید :( ام خلقو من غیر شی ام هم الخالقون ) سوره طور آیه 35
آیا از ناچیز و لا شیئ و عدم آفریده شدهاند یا خودشان آفریدگار هستند ؟
آیا شما از عدم خلق شدهاید ؟
گفتیم عدم نمیتواند فاعل باشد !
از عدم چیزی زاییده نمیشود !
عدم ؛ من حیث عدم بودن وقتی نگاه میکنیم اصلاً اثر در آن نیست که بگوییم این فاعل میشود !
پس ( ام خلقو من غیر شیئ ) یک امر بدیهی است ، شما از عدم به وجود نیامدهاید .
( ام هم الخالقون ) : یا خودتان خودتان را به وجود آوردهاید ؟ این دو تقریر دارد :
خودت ، خودت را به وجود آوردی یعنی خودم خودم را خلق کردم ؟
اگر من خودم خودم را خلق کرده ، باشم لازمهاش این است که موجودیت داشته باشم ، اگر موجودیت داشته باشم لزومی به خلق ندارم زیرا من بودم چه چیز را خلق کردم ؟
پس این فرض باطل است .
تقریر دوم : یکی مثل خودتان یعنی یک موجود نیازمند و حادث دیگر مانند شما ؛ که این فرض هم باطل است زیرا آنگاه آن موجود خالق هم حادث است و نیازمند خالقی دیگر ؛ و تگر این سلسله علل و خالقین نیازمند در ذات ؛ به خالق بی نیاز و ازلی ( الله ) نرسند ؛ پس تسلسل ( Regress of causes ) رخ می دهد که غیر ممکن و باطل است .
پس به این ترتیب مدعای فلسفی قرآن اثبات میشود ...
( اللهم عجل لولیک الفرج )