به بچه یاد داده است به من بگوید ننجون. آخر مگر خودت به مادربزرگت ننهجون میگفتی که من در ۵۰ سالگی ننهجون بچه تو باشم! به مامان خودش میگوید مامان زری، آنوقت به من میگوید: ننجون.
وقتی سمیراخانم یاد این کلمه میافتد انگار دلش آتش میگیرد. آهی میکشد و میگوید: عروسم دارد سر من تلافی در میآورد و کاری کرده که بچههایش از من بیزار شوند.
همهاش پشت سر من بد گویی میکند و همان اول هم هر وقت میخواست بچهها را بترساند میگفت: «میدهم ننجون بزندتها!» چنان بچهها را از من ترسانده بود که فکر میکردند لولو خرخره هستم.
هر وقت هم به پسرم شکایت میکردم که زنت دارد بچهها را از من فراری میدهد، میگفت: تو زیادی حساسی!
من از اول با ازدواجشان مخالف بودم و به خاطر مصلحت پسرم برای ازدواجش کمی سختگیری کردم. او هم حالا دارد تلافی در میآورد.
هیچوقت نمیگذارد بچهها پیش من تنها باشند. با خودش میآیند و با خودش میروند.
میدانم وقتی بزرگ شوند هرگز به من سر نمیزنند. همین الان هم به من علاقه ندارند. در حالی که گاهی
دو شب پیش مادربزرگ مادریشان میمانند و او را دوست دارند.
سمیراخانم وقتی به اینجا میرسد، آهی از سر درد میکشد و میگوید: به نوهدار شدن دل بسته بودم، اما نوهها هم برای من نوه نمیشوند.
● بچهها وسیله انتقام
شاید تعجب کنید، اما همیشه همه چیز در خانوادهها عادی سپری نمیشود. گاهی بچهها وسیله انتقامجویی مادرشوهر و عروس و داماد و مادرزن میشوند.
زهراخانم میگوید: هر وقت من به خانه دامادم میروم چیزی را بهانه میکند و به پسر ده سالهاش تشر و پسگردنی میزند.
سهیلا میگوید: وقتی یاد سختگیریهای مادر شوهرم میافتم، دلم میخواهد بچهها را از او دور کنم.
حمیرا، مادر پسری هشت ساله است که اکنون با پدرش زندگی میکند. او میگوید: خانواده شوهرم مرا در شأن خودشان نمیدانستند و گفتند وقتی بچه را شیر دادی طلاقت میدهیم. من جدی نمیگرفتم، اما از همان کودکی بچه را از من جدا کردند و عاقبت آنقدر آزارم دادند که به طلاق راضی شدم.
این یک روال معمول نیست، اما برخی خانوادهها بچهها را دستمایه تسویهحسابها و کدورتها قرار میدهند.
● حساب فردا
نیره ولدخانی، روانشناس و مشاور معتقد است: فرقی نمیکند شما با کدامیک از مادربزرگها یا پدربزرگهای فرزندتان بد برخورد میکنید. یک روز کودک بزرگ میشود و میفهمد که شما او را از بزرگترهای خانواده جدا کردهاید و چیزی در مورد تقصیر داشتن یا نداشتن مادربزرگ و پدربزرگش به خاطر نمیآورد. آنوقت شما باید مراقب خودتان باشید، چون فرزندتان بی توجهی به بزرگترها را از شما آموخته است.
چگونگی ارتباط مادربزرگ با نوه نقش چشمگیر و تعیینکننده در تکوین و شکلگیری شخصیت نوه دارد.
بعضی از مادربزرگها به لحاظ ویژگیهایی که در شخصیت آنان مشهود است و با توجه به نگرش ایشان نسبت به خانواده فرزندشان، رابطهای کاملا رسمی و جدی با نوهها دارند.
آنها رفتاری غیرانعطافپذیر از خود بروز میدهند و همیشه مرز بین خود و نوهها را حفظ میکنند. چنین رابطهای برای نوههای خردسال خوشایند و دوستداشتنی نخواهد بود. کودکان این رابطه را بزودی پس میزنند، اما والدین نباید در این زمینه کودک را محدود کنند و بگذارند خودش انتخاب کند. اما خطاب ما به بزرگترهایی است که فاصلهها را حفظ میکنند. نوهها و فرزندان تلطیفکنندههای روانی و داروی شادابی روح شما هستند. در عین حفظ احترام خود، میتوانید نوههایتان را به آغوش کشیده و گاهی با آنان به کودکی برگردید.
● صلح و آشتی
نوهها هر وقت که سروکلهشان پیدا شود عزیزند. پس بهتر است با فرزندان خود در صلح و آرامش به سر ببرید تا بتوانید با نوههای خود هم رابطهای خوب داشته باشید و بر سر نوهها به کشمکش نپردازید.
ولدخانی، روانشناس و مشاور اعتقاد دارد: وقتی فرزند ما برای ازدواج تصمیم میگیرد، انتخابش درست باشد یا غلط، کافی است هشدار دهید و اگر دلایل شما را نپذیرفت به انتخاب او احترام بگذارید. ادامه جنگ و دعوا نتیجهای جز گسستگی خانواده ندارد و احترام خود را نیز بر سر این نزاع میگذارید.
وی توصیه میکند در برخورد با نوهها جانب اعتدال را رعایت کنید تا نه والدین را بیازارید و نه نوههای لوسی داشته باشید.
این روانشناس میگوید: برخی مادربزرگ و پدربزرگها تلاش میکنند رابطه کاملا صمیمی با نوهها داشته باشند و همه توان خود را برای ایجاد رابطهای دوستداشتنی و مملو از نشاط و سرزندگی صرف میکنند. در این نوع رابطه مادربزرگ در حد یک همبازی مطیع جلوهگر میشود که با کودک کنار میآید و این نقش میتواند روند تربیتی را که والدین برای بچه در نظر گرفتهاند بشکند.
آنها قبل از غذا به بچه شیرینی میدهند، اجازه میدهند به چیزهای غیرمجاز دست بزند و سر ساعت نخوابد. هرچه دلش میخواهد بخورد و تنبیه و محدودیتی در کار نیست. اسباببازیهای جدید هم که به طور پیاپی هدیه داده میشود.
● مثلث عشقی مادر، نوه، مادربزرگ
گاهی مادربزرگ در کنار یا همراه خانواده فرزند خود زندگی میکند و وقتی مادر شوهر این نقش را ایفا میکند حساسیت عروس خانواده به رفتارهای او بیشتر میشود و احساس میکند اختیار تربیت فرزندش از او گرفته شده است.
در چنین وضعی عملا با این که مادر در خانه حضور دارد، به طور مستقیم و غیرمستقیم، مادربزرگ تربیت و هدایت بچه را عهدهدار میشود. بیشترین تنش در میان نوهها و مادربزرگها و کشمکش بین این سه نسل در چنین خانوادههایی دیده میشود. بدیهی است که این رابطه از نظر تربیتی چندان مورد تائید نیست.
● انعطافپذیر و مهربان
ساجده، مادر دختر دو سالهای است که در دوران نوزادی، مشکل کولیت (دلدرد نوزادان) داشته است. او میگوید: به محض اینکه کودکم را با مادرم تنها میگذاشتم، میدیدم دارد انواع گیاهان دارویی و خانگی را روی او امتحان میکند. او میگفت شما را با همین چیزها بزرگ کردهام، اما من نمیخواهم روی بچهام ریسک کنم و او ناراحت میشود. به همین دلیل دیگر سعی میکنم بچهام را با او تنها نگذارم.
اگر میخواهید رابطه خوبی با نوهها و فرزندان خود داشته باشید، باید پذیرا و مهربان باشید و قدردانی خود را از پسر و دختر و عروس و داماد خود که نوههایی را در دامان شما گذاشتهاند ابراز کنید.
با آنان در شیوههای تربیتیشان همدلی کنید و بکوشید در بستری از آرامش و محبت تجربیات ذیقیمت خود را به آنان بیاموزید.
ماندانا ملاعلی