زنان به طور متوسط ۵۰ درصد از تولیدات کشاورزی را برعهده دارند اما فقط توانستهاند پنج درصد از منابع آموزشها و تعلیمات ترویجی را به خود اختصاص دهند.»
این بخشی از یافتههای محمدحسین عمادی، پژوهشگر در مسایل توسعهء روستایی است. او در تحقیقی تحلیلی به این موضوع پرداخته که چرا نقش زنان در روند توسعهء روستایی و نیز در پژوهشهای مربوط به این حوزه مورد غفلت واقع شده است.
این محقق در ریشهیابی غفلت از پرداختن به نقش زنان روستایی در روند توسعه معتقد است: «فعالیتهای مهم زنان در نقش همسر و مادر خانواده توسط محققان در مراکز تحقیقاتی نادیده انگاشته میشود و به عنوان یک فعالیت مثبت و سازنده تلقی نمیشود و صرفا به عنوان تکالیف از قبل تعیین شده و موظف زنان پنداشته میشود.»
به گفتهء او همواره آن بخش از فعالیتهای مهم زنان در علوم اقتصادی و اجتماعی مورد توجه و دقت قرار گرفته است که در اقتصاد ملی و خارج از منزل ظهور داشته است، این در حالی است که تحولات سه دههء اخیر علم اقتصاد، شاهد ظهور «اقتصاد نهادی» بوده است; علمی که به دلیل پرداختن به نهاد خانواده، بسیاری از ابعاد نادیده گرفته شدهء زنان را در اقتصاد خانواده مورد بازبینی قرار داده است.
او همچنین اعتقاد دارد که در مراحل اخذ اطلاعات و آمار، عمدتا مردان مورد سوال قرار گرفتهاند و طبعا بیشتر فعالیتهایی انعکاس داده شده که توسط مردان انجام شده است.
در تحلیل دیگری که محمدحسین عمادی از نادیده گرفته شدن زنان در تحقیقات روستایی ارایه میدهد به شناخته شدن مردان به عنوان سرپرست خانوار اشاره کرده است: «در بسیاری از کشورها، مردان به عنوان سرپرست خانواده تلقی میشوند و مالکان زمین و اراضی کشاورزی نیز آنان هستند. بنابراین همهء فعالیتهای تولیدی به عنوان فعالیتهای روسای خانواده و مردان تلقی میشود و یک تجزیه و تحلیل دقیق و تفکیکی از سوی محققان به عمل نیامده است تا از این طریق بتوان سهم و نقش زنان را به طور مشخص و آماری بیان کرد.»
نویسنده در بخش دیگری از یافتههای تحقیقاتش نداشتن قدرت را یادآوری میکند: «زنان عمدتا قدرت سیاسی و اجتماعی لازم را در مناطق روستایی نداشتهاند و همین امر باعث کمرنگ شدن نقش آنان در انعکاس فعالیتهای آنها شده و در نهایت به چشمپوشی از نقش حیاتی و اساسی آنان در فعالیتهای توسعه انجامیده است.»
سازمانها و دولتهایی که متولی انتقال خدمات زیربنایی و تسهیلات به مناطق روستایی هستند، ویژگیهای زنان را نشناختهاند. این هم یکی دیگر از عواملی است که عمادی با اشاره به آن مینویسد: «سازمانها و دولتها به دلیل عدم شناخت ویژگیهای زنان، آنان را در فعالیتها و اقدامات توسعه نادیده گرفتهاند. هرچند بسیاری از سازمانهای بینالمللی و سازمانهای متولی امر توسعه در مناطق روستایی-اعم از دولتی و غیردولتی-عامل عدم مشارکت زنان در فعالیتهای توسعه را ساختار فرهنگی و اجتماعی این جوامع دانستهاند و بر این باورند که وجود عوامل فرهنگی، اجتماعی و سنتی است که مانع ارتباط مستمر و دسترسی زنان به کمکهای مربوط به توسعه میشود.»
عمادی در بخشی از این پژوهش مروری بر سمتگیری پژوهش و اجرا در زمینهء مسایل زنان در ایران داشته است. او سمتگیریهای پژوهشی را در پنج دسته ارایه میدهد. دستهء اول بسیاری از تحقیقاتی که مجموعهای از مطالعات تاریخی در ارتباط با نقش زنان در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و روند تحول نقش زنان در زمینههای متعدد را شامل میشود.
دستهء دوم از مطالعات و پژوهشها، شامل مطالب فقهی و اسلامی است که دربارهء وظایف زنان در جامعه و خانواده مطرح شدهاند. در دستهء سوم از مطالعات هم سعی شده تا تصویری روشن از نقش و میزان حضور زنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در مقایسه با مردان ارایه شود.
چهارمین دسته از مطالعات، پژوهشهای حقوقی است و آخرین دسته پژوهشهایی است که سعی دارند اشکال و صورتعاونیها و مشارکتهای اقتصادی و اجتماعی زنان روستایی را در طول تاریخ نشان دهند.
این محقق با ارایهء این تحلیلها به این نتیجه میرسد که در نگرش به امور زنان روستایی در ایران باید تحولاتی رخ دهد: «با توجه به پیچیدگیهای خاص مشارکت زنان در روند تحول و توسعهء روستایی، دستگاههای اجرایی نیازمند تحقیقاتی هستند که یک تصویر واقعی، شفاف و همهجانبه از واقعیت موجود زندگی زنان روستایی از دیدگاه خودشان منعکس کند.» همچنین شاخص اشتغال زنان در بیشتر مطالعات آن دسته از فعالیتهایی است که منجر به درآمد میشود. عمادی با اشاره به این نکته معتقد است که فعالیتهای درون منزل و فعالیتهای کشاورزی معیشتی باید به حساب بیایند.
او همچنین در بخش دیگری از تحلیلهایش به نکاتی اشاره میکند که تاکنون در تحقیقات روستایی نادیده گرفته میشدند: «تحقیق دربارهء فعالیتهای درون منزل و فعالیتهای خانوادگی زنان روستایی ضروری است چرا که از این طریق بهفرآیند تخصیص اوقات و منابع در درون منزل پرداخته میشود و از طریق تهیهء «چرخهء کار و زمان» ویژهء زنان روستایی، تصویری شفافتر از واقعیت موجود در فعالیتهای خانوادگی زنان به دست میآید.»
توجه به «سازمانهای سنتی تشکل زنان» از دیگر نکاتی است که مدنظر این محقق قرار گرفته است; اینکه در نظام کشاورزی سنتی، سهم زنان و نقش نهفتهء آنان در بهرهبرداریهای خانوادگی باید مشخص شود.
از جمله روشهای تحقیق، در حوزهء نقش زنان روستایی که این محقق پیشنهاد میکند، روشهای تحقیق مشارکتی توسط خود زنان است چرا که بااین روش مسایل زنان و اولویتهای آنها از دیدگاه خود زنان مدنظر قرار میگیرد.
به اعتقاد عمادی، نتایج اینگونه تحقیقات نشان میدهد که مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی توسعه به حذف چه سهمی از فعالیتهای کنونی زنان در زندگی روزمره خواهد انجامید و چه بخشی از فعالیتهای کنونی آنان کمرنگتر خواهد شد. این مطالعات از یک سو، میزان و سهم فعالیتهایی را مشخص میکند که میتوان با معرفی فنآوریهای نوین، سهم این فعالیتها را کاهش داد و از سوی دیگر، روشهای مناسب جهت آموزشهای رسمی و غیررسمی را به زنان تعیین میکند.
موضوع دیگری که تاکنون دربارهء تحقیقات مورد کمتوجهی قرار گرفته تاثیر معرفی کشاورزی تجاری و فنآوریهای مختلف بر زندگی زنان و تسهیل فعالیتهای روزمرهء آنهاست. به عقیدهء نگارنده، بیشتر فنآوریهای معرفی شده به جوامع سنتی و روستایی به کمک مردان آمده و زندگی آنان را در مقایسه با زنان سادهتر کرده است. اختراع اسلحه، نقش امنیتی مردان را در جوامع روستایی و عشایری بسیار سادهتر کرده است. همچنین ابزار و فنون جدید کشاورزی عمدتا به کمک مردان آمده و به طور کلی فعالیتهای اقتصادی را تسهیل کردهاند و فعالیتهای درون منزل، اعم از نگهداری کودکان، جمعآوری سوخت و چوب، حمل آب، پخت غذا، فرآوری غذا، بازاریابی محصولات، نگهداری حیوانات اهلی و مهمتر از آنها صنایع دستی را کمتر تحت تاثیر قرار داده است.
محمدحسین عمادی که دکترای رشتهء سیستمها و توسعهء روستایی دارد، معتقد است که میدان دادن به زنان در فرآیند تصمیمگیری نه تنها باعث افزایش مشارکت آنان خواهد شد، بلکه باعث تحول و رشد شخصیتی آنها میشود و روند تصمیمگیری یک سویهء دستگاههای اجرایی را نیز تصحیح میکند.