یه روز مصی بزرگ با آنتونلا داشت توی خیابون های بوینس آیرس غدم میزد ...
یحو طلفن مصی زنگ میزنه
مصی تلفنش رو از تو جیبش در میاره و میبینه که نوشته مخاطب ناشناص ..
مصی هم به دلیل مسایل امنیتی گوشی رو اشقال میکنه ....
آنتونلا میگه : کی بود ؟ مصی در جوابش میگه مضاحم بود
آنتونلا به مصی شک میکنه و میگه زنگ بزن به حمون شماره تا ببینم کی بود ....
مصی هم بخاتر اینکه آنتونلا رو خیلی دوست داشته و نمیخواسته که ضندگی مشطرکشون بحم نخوره به همون مخاتب ناشناص زنگ میزنه ...
میبینه که مخاتب ناشناص رونالدو بوده ...
رونالدو به مصی میگه من یکی از توپ تلا هاتو برداشتم ..
مصی میگه ای دزد آب خور ! الان میگم از ترف پپسی بیان ترورت کنن ..
رونالدو هم بهش بیلاخ میده و گوشی رو قتع میکنه ...
مصی به آنتونلا میگه : زن جان ! باید بریم عربستان توپ تلامو از دست رونالدو پس بگیرم ...
اونا به عربستان میرن و اتفاقات عجیبی براشون می افته ...
مصی کبیر و آنتونلا به عربستان میرسن
در این لحظه مصی به آنتونلا میگه که تو برو سفا کن منم میرم دنباب توپ تلام .... خلاسه مصی میره به ورزشگاه و اونجا رونالدو رو میبینه که داره برای النصر فوتبال باظی میکنه .... توی این لحضه مدیر آمل الحلال اون رو با خودش میبره توی باشگاه و بهش پیشنحاد چحارسد میلیون یورویی میده ...
مصی هم میگه من پول دوصت نیستم و فغط برای پی اس جی بازی میکنم ....
اما مدیر عامل الحلال به زانوی مصی میافته ولی باز مصی غبول نمیکنه ...
مصی میره پیش رونالدو و بحش میگه توپ تلامو پس بده
.. اما رونالدو اون رو بحش نمیده ... دراین لحضه صر و کله نیمار پیدا میشه و میبینه که مصی پیش رونالدوعه ...
خلاسه دو نفری میریزن سر رونالدو و یک کتک حصابی بحش میزنن و توپ تلا رو بین خودشون تقصیم میکنن..