در این مطلب به نقد و بررسی جدیدترین اثر یورگوس لانتیموس می پردازیم. اثری که با تمام هیاهوی خود به فیلمی شاهکار تبدیل نشد اما روح تازه ای هم به درون بلا بکستر و هم به درون سینما دمید. با ما همراه باشید.
***********
اطلاعات فیلم
کارگردان: یورگس لانتیموس
بازیگران: اما استون، مارک روفالو، ویلیام دفو، رامی یوسف، کریستوفر ابوت
خلاصه داستان: این فیلم براساس رمانی به همین نام اثر آلاسدایر گری ساخته شده که در داستان آن ، زن جوانی از دوره ویکتوریا اقدام به خودکشی میکند اما از طریق پیوند مغز نجات مییابد و به سفر ماجراجویانهای بهمنظور خودشناسی میرود.
مدت: 141 دقیقه
رده سنی: R
راتن تومیتوز: 92
متاکریتیک: 87
IMDB: 8.2
*****************
اثر علمی تخیلی و کمدی کارگردان یونانی، یورگوس لانتیموس که نامزد و برنده جوایز متعددی شد و از نظر منتقدان هم به شدت ستوده شد در نهایت به اثری سلیقه ای تبدیل میشود که هرکسی را مجذوب خود نمی کند. لانتیموس با تلفیق سبک های متفاوت فیلمی هنری را خلق کرده که تا الان فیلمی با چنین سبکی ندیده بودیم. البته که فیلم به دیگر آثار لانتیموس شباهت ها و وجه اشتراکات زیادی دارد اما به نوبه خود فیلم متفاوتی به حساب می آید که بیننده را مانند شخصیت های فیلم در این اثر غرق می کند. این فیلم یک دنیای جدید را به ما معرفی می کند که زیبایی بصری مجذوب کننده ای دارد اما مشکل اینجاست که این اتمسفر و زیبایی بصری باعث ارتباط بیننده با فضای فیلم نمی شود که این باعث میشود که از ارتباط با مخاطب با شخصیت ها هم کاهش بیابد. در واقع فیلم در روایت های خود گم میشود.
گاهی فکر می کنیم که بیچارگان فرزند سوگلی و کشتن گوزن مقدس است اما بیچارگان اثری مستقل و متفاوت است و دقیقا مانند بلا بکستر؛ شخصیت اصلی فیلم، مادر خود و بچه خودش است و می خواهد داستانی جدید درباره تجربه های جدید بازگو کند که در ماجراجویی ها و تجربه های جدید بسیار موفق عمل کرده است ولی المان های موردنیاز خود را گاهی درست و بجا استفاده می کرد و گاهی هم طرز استفاده از آنها را از یاد می برد. نکته ای که اگر از فرم و نمای بیرونی اثر بگذریم نحوه داستان گویی و روایت آن است که کند پیش نمی رود و در جاهای مختلف ریسک نمی کند تا از آن نظم خود نیفته اما گاهی این مورد از کنترل خارج شده و فیلم شتاب زده و بی انگیزه عمل کرده است. در واقع بیچارگان می خواست که زندگی را تخیلی کند اما مثل اینکه بیشتر تخیلی را زندگی کرد و این با نحوه داستان سرایی و ساختار آن ضربه زده بود؛ در واقع می توان گفت بیچارگان داستان را فدای فرم کرد، همان اشتباهی که مسیر فیلم را عوض می کند.
داستان روایت را سه گانه می کند که روند فیلم را تغییر می دهد و مخاطب را دچار سردرگمی می کند و در واقع بلا هم در هر سه قسمت رفتاری متفاوت دارد که استعاره جذابی از سنین مختلف است. تجربه های جدید بلا را بزرگ تر می کرد اما انگار این روند خیلی سریع و بدون تامل صورت می گرفت و افکار را در قلب احساسات فرو می برد و بیننده را مجبور به تعجیل می کند که با داستان راه بیاید. از این ها که بگذریم بیچارگان دو نقطه قوت مهم و موثر داشت؛ اول جلوه های بصری و فیلمبرداری اثر که ویژگی اصلی یک فیلم هنری را در آن ها جای داد. جلوه هایی که بیننده را محو تماشای خود می کرد و زیبایی بصری اعجاب انگیز و فانتزی را خلق کرده بود و فیلمبرداری که خیره کننده بود و در هر زمان و مکانی تمام حس و حرکت موجود در آن صحنه ها را به بیننده هم انتقال می داد و همچنین در ابتدای فیلم ما شاهد سیاه و سفید بودن تصویر بودیم که با رنگارنگ کردن آن انگار مخاطب را از فضایی به فضای دیگر می برد و انگار تمام احساسات و عواطف را در زنجیره ای دایره وار به نقش ها متفاوت انتقال می داد و سعی داشت تا حال و هوای هر صحنه را در خودش آمیخته کند. دقیقا مانند چیزی که در اوپنهایمر دیدیم. نولان در صحنه های مختلف و با توجه به فضای داستان رنگ های تصویر را تغییر می داد که از آن به خوبی استفاده می کرد. اما در بیچارگان شاهد افت حدودی در چنین چیزی بودیم که البته در چنین روندی تاثیر خاصی نگذاشت.
دومین نقطه قوت بزرگ بیچارگان عملکرد بی نقص و خیره کننده بازیگران بود؛ از ویلیام دفو با اوج حرفه ای بودنش تا مارک روفالو و رامی یوسف که بازی درخشانشان مخاطب را مجذوب خود می کند و البته گل سرسبد و بزرگ ترین نقطه قوت کل فیلم، یعنی اما استون که با بازی خیره کننده در نقش بلا بکستر به خوبی نقش کودکی در بدن مادر را ایفا کرد و تغییرات شخصیتی و تجربی او را به خوبی به نمایش گذاشت و به بهترین نحو چیزی که لانتیموس می خواست را نشان داد و حتی بهتر از تصورات لانتیموس. حتی به جرئت می توان گفت اما استون بهترین نقش آفرینی خود را در بیچارگان انجام داد. از عملکرد بازیگران هم که بگذریم لحن کمدی فیلم هم به خوبی کار شده بود و از نظر فرم بی نقص شده بود که از تلفیق سبک های مختلف به خوبی بهره برده بود. همچنین موسیقی جذاب جرسکین فندریکس کاملا با فضای فیلم تطابق داشت و رژه تصاویر و موسیقی زیبایی بصری شگفت انگیزی را به این فیلم داده بود. در واقع این فیلم شگفت انگیز است و در خلق شگفتی هایش چیزی را کم نذاشته اما در همان اندازه از لحاظ محتوا تقریبا هیچ چیز برای گفتن ندارد.
"بیچارگانِ" یورگوس لانتیموس اثری در نوع خود جاه طلبانه است که با تلفیق چندین سبک مانند بلا بکستر اثری خیره کننده را خلق کرده است. اثری که با نهادن مغز نوزاد در بدن مادر مخلوق جدیدی را خلق کرده که تشنه تجربه است. این فیلم از لحاظ زیبایی شناختی بصری چیزی کم ندارد اما از نظر داستان چیزهای زیادی را گم می کند. اثری که نمی توان به آن لقب "شاهکار" داد چون هنوز با آن فرسخ های زیادی فاصله دارد اما در نهایت مخلوق جدید لانتیموس آن چیزی نیست که انتظارش را داشتیم.