مطلب ارسالی کاربران
هواینا کاپاک فرمانروای اینکا
هوآینا کاپاک پسر یوپانکی امپراتور اینکا بود. کاپاک تحت رهبری پدرش ارتشی را علیه همسایگان کشورش در شمال فرماندهی کرد. زمانی که در سال 1483 پدرش درگذشت او امپراتور شد و رقیبی نداشت، کاپاک به مبارزات خود ادامه داد و در نهایت مرزهای امپراتوری را به کلمبیای مدرن توسعه داد.
امپراتوری اینکاها تحت حکومت او به اوج بزرگی و قدرت خود رسیدند و در بیشتر مناطق بولیوی، پرو، آرژانتین، شیلی، اکوادور و کلمبیا گسترش یافتند. این شامل زمین های مختلف، از آندهای مرتفع و یخ زده گرفته شده تا متراکم ترین باتلاق ها و بیش از 200 گروه قومی متمایز بود که هر کدام آداب و رسوم و زبان خاص خود را داشتند.
علی رغم چالش های جغرافیایی و فرهنگی، اینکاها - یا تاوانتینسویز، «قلمرو چهار ربع» - ( لقب سرزمین شان) برای زمان و مکان خود پیچیده بود. در اوج خود دارای "شهرهای یادبود، معابد و قلعه های سنگی، جاده های مهندسی شگفت انگیزی بود که از میان دامنه های کوه های گرانیتی بریده شده بودند، و تراس های عظیم کشاورزی و هیدرولیکی در آن قلمرو وجود داشت. هوآینا که یک فرمانروای فداکار بود، کارهای زیادی برای بهبود زندگی مردمش انجام داد. هوآینا علاوه بر ساختن معابد و کارهای دیگر، شبکههای جادهای را بسیار گسترش داد و در امتداد آن انبارهایی برای مواد غذایی ساخت تا بتوان به سرعت به کسانی که در خطر گرسنگی بودند، کمک کند.
هواینا هنگام مبارزات انتخاباتی در کلمبیا به آبله مبتلا شد. آبله توسط اسپانیایی ها به آمریکای جنوبی وارد شده بود و بومیان آمریکا هیچ دفاعی در برابر آن نداشتند. هوآینا و حدود 200000 آمریکایی جنوبی و مرکزی دیگر در آن اپیدمی جان باختند. هوآینا قبل از مرگش کشورش را تقسیم کرد و شمال تازه تسخیر شده را به پسر مورد علاقهاش، آتاهوالپا، و بقیه را به وارث قانونی، هواسکار، واگذار کرد. این دو برادر برای اتحاد مجدد کشورشان جنگی طولانی و ناتوان کننده داشتند. آتاهوالپا در نهایت پیروز شد، اما این پیروزی کشورش را خسته و ضعیف کرد و نتوانست در برابر فرانسیسکو پیزارو اسپانیایی مقاومت کند.
اطلاعات کمی در مورد مرد هواینا وجود دارد. فاتحان اسپانیایی همانطور که رویه ثابت آنها بود، تمام تلاش خود را برای محو تاریخ اینکاها انجام دادند تا مردم تابع را از مکانهایشان در تاریخ جدا کنند و اسارت آنها را آسانتر کنند (و به مسیح گرویدند هدف وادار کردن آنها برای تغییر آیین بود.) می دانیم که هوآینا در جنگ خونخوار و کینه توز بود، اما در زندگی خصوصی خود رفتار و منشی محبت آمیز و حتی بسیار مهربان بود. می توانیم فرض کنیم که هوآینا به اندازه کافی باهوش بود که امپراتوری خود را در کنار هم نگه داشت، به اندازه کافی جاه طلب بود که به دنبال گسترش مرزهای آن بود، به اندازه کافی بیرحم بود تا کسانی را که در مسیرش بودند در هم بشکند، و آنقدر احمق بود که امپراتوری خود را تقسیم کرد تا هر دو پسرش را راضی کند.
شخصیت این پادشاه پیچیده و متناقض بود در جنگ ها بسیار بی رحم بود اما در زندگی شخصی رفتار مهربانانه ای داشت برای پیشرفت کشورش تلاش های زیادی کرد اما به خوبی می دانست با تقسیم کشور خود میان دو پسرش موجب بدبختی و کشته شدن انسان های زیادی خواهد شد. متاسفانه ورود اسپانیایی ها به قاره آمریکای جنوبی فرجامی جز فلاکت و سیه روزی نداشت و جنایات غیرقابل بخشش و متعددی علیه مردم بی گناه آن مرز و بوم انجام دادند.