هیچ شکی نیست که فیلم رهایی از شاوشنگ یک فیلم بشدت سرگرم کننده با داستانی فوق الاده جالب و تکرار نشدنی هست ولی از نظربنده چند دلیل وجود داره که این فیلم یک شاهکار محسوب نمیشه.به خاطر این دلایل:
1)."فیلم از بی منطقی های زیاد رنج میبره"
مثلا اون سلولی که اندی دوفرین داشت دیوار سلول را با یک چکش خراب میکرد صدای چکش هیچ شخصی نمی شنیده ؟این به کنار خاک ها و آجرهای دیوار حفاری شده سلول را چیکار میکرد ؟در فیلم اینطور نشون داده شده که اون خاکها را در پاچه شلوار مخفی میکرده و در حیاط زندان میریخته موقع تخلیه خاک ها در حیاط زندان هیچ دیده بانی یا نگهبانی اونو نمی دیده یا موقع خروج و یا ورود به زندان اون را بازرسی بدنی نمیکرده؟!اینم نادیده بگیریم اواخر فیلم که اندی دوفرین موفق میشه از حفره دیوار زندان خودشو به لوله فاضل آب برسونه و با استفاده از سنگی که در دست داره لوله قطور فلزی فاضلاب سوراخ کنه !!خوب این کار چطور ممکنه؟ سنگی که به مراتب از آهن شکننده تر هست آهن را میشکنه !!!! مگر این که اون آهن بشدت نازک و زنگ زده باشه که مطمئنا اون لوله مذکور در فیلم به هیچ وجه نازک نیست...
2)."پایان بندی فیلم زیادی کش پیدا میکنه"
اون موقعی که مورگان فریمن در نقش آلیس بوید ردینگ از زندان خارج میشه تا انتها فیلم که با دوست و هم زندانی خود اندی دوفرین در یک ساحل ملاقات میکنه زیادی کش پیدا میکنه زمان زیادی صرف پرداختن به مسائل بی اهمیت نظیر رانندگی در جاده ،کار در هتل ، پیدا کردن پولهای مخفی شده در نزدیک درخت میشه ...
3)."فیلم بشدت وابسته به حوادث تصادفی برای پیش برد داستان هست"
در فیلم تامی ویلیامز یک زندانی تازه وارد هست او با با اندی دوفرین دوست میشود و خاطره ای برای اندی تعریف میکند در اون خاطره تامی به اندی میگه:
هم سلولی زندان سابقش مرتکب قتل یک زن مرد شده "تصادفا "اون زن و مرد همان زن مردی هستند که اندی دوفرین بخاطر اتهام قتلشان به این زندان افتاده.
یا اون جا که رئیس زندان از فرار اندی دوفرین از سلول بشدت عصبانی هست و سنگ های سلول اندی را به اطراف پرت میکند که" تصادفا" یک از سنگها به پوستر روی دیواری برخورد میکند و باعث سوراخ شدنش میشود همان پوستری که اندی برای مخفی کردن حفره زندان استفاده میکرد.