تلاش برای یافتن کشتی تایتانیک داستان دیگری در خود دارد. بقایای کشتی تایتانیک 73 سال پس از غرق شدن کشتی و در دوران جنگ سرد طی یک عملیات فوق محرمانه از سوی آمریکا یافت شد. اما چرا این عملیات فوق محرمانه و سری بود؟
کشتی در آخرین لحظات که هنوز کامل به زیر آب نرفته بود، سیگنال هایی از موقعیت خود ارسال کرد ولی این سیگنالها به دلایلی مبهم بودند و کشتی های امدادگر قادر به تشخیص صحیح محل غرق شدن کشتی نبودند. زمانی که کشتی کامل غرق شد جریان های عظیم دریایی آن را در زیر آب جابجا کردند.
دسترسی به تایتانیک در آن زمان کار بسیار سخت، حتی غیرممکنی بود. نیاز به وسایل غواصی و دستگاه های دقیق بود. این ابزار در اوایل قرن 2۰ حتی به صورت آزمایشی هم ساخته نشده بود. بسیاری از خانواده های جان باختگان از دولت ها درخواست پیگیری ماجرا را داشتند ولی چنین پروژه بزرگی و کشف بقایای کشتی و اجساد در آن دوران امری محال بود.
اما در دهه 80 یک اقیانوس شناس در حوزه زمین شناسی دریایی به نام رابرت بالارد سرتیتر اخبار شد. آقای بالارد در سال 1977 مشغول بررسی دریچه های هیدروترمال در اعماق اقیانوس بود که متوجه شد از این تکنیک می توان در زمینه یافتن کشتی تایتانیک استفاده کرد.
اما آقای بالارد برای عملی کردن ایده خود نیاز به تجهیزات سنگین و گران قیمت داشت که عملا از دسترس او خارج بود و تنها جایی که میتوانست این تجهیزات را تامین کند، نیروی دریایی ایالات متحده بود. او به سراغ نیروی دریایی آمریکا رفت و طرح خود را مطرح کرد. نیروی دریایی هیج علاقه ای به یافتن لاشه تایتانیک نداشت اما با اجرای این طرح موافقت کرد. دلیل آن؟ ردیابی و پیدا کردن زیردریایی هایی که حدود دو دهه قبل تر در اقیانوس غرق شده بودند.
در دهه 60میلادی به واسطه تنش های دوران جنگ سرد، دو زیردریایی ایالات متحده با نام های uss scorpion و uss thresher در اقیانوس آتلانتیک شمالی غرق شده بودند. این زیردریایی ها مجهز به کلاهک هسته ای و تسلیحات جنگی بسیار پیشرفته ای بودند.
و نگرانی آمریکا از این بابت بود که شوروی قبل از نیروهای خودی به زیردریایی ها دسترسی پیدا کند. فایده این زیردریایی ها برای شوروی این بود که میتوانست به راحتی اطلاعات محرمانه سیستم های تسلیحاتی و اسرار فناوری هسته ای ایالات متحده را از آنها استخراج کند. فارغ از بحث امنیتی، اگر اتفاقی برای آنها می افتاد، به محیط زیست منطقه خسارات جبران ناپذیری وارد می شد.
حالا با مطرح شدن این پیشنهاد از طرف آقای بالارد، آمریکا به طرح پوششی دست یافت که در سایه آن طرح می توانست به جستجو و یافتن دو زیردریایی خود بپردازد.
ماموریت کاملا محرمانه بود، حتی آقای بالارد هم با لباس نظامی به عنوان یکی از افسران نیروی دریایی بر روی کشتی تجسس فعالیت می کرد. در تابستان 1984، بالارد و تیم او با استفاده از یک زیردریایی رباتیک به نام آرگو که ایده طراحی و ساخت آن با خود بالارد بود توانستند لاشه زیردریایی uss thresher را پیدا کنند.
پس از آ در سال 1985 توانستند uss scorpion را هم در سواحل مجمع الجزایر آزور در اقیانوس اطلس شمالی کشف کنند. حالا که ماموریت کشف زیردریایی ها به پایان رسیده بود نوبت به یافتن تایتانیک بود. مسئله ای که وجود داشت این بود، جریان های دریایی قطعات کشتی را تا فواصل دور حمل و جابجا می کردند و بالارد به این فکر افتاد که با ردیابی و دنبال کردن این زباله های دریایی میتوان به منشا اصلی این قطعات، یعنی کشتی تایتانیک دست یافت. در یکی از ویدئوهایی که آرگو ضبط کرده بود، در حالی که فقط یک روز از عملیات باقی مانده بود، توانست دیگ بخار تایتانیک را پیدا کند. عاقبت بقایای کشتی تایتانیک ساعت 2 بامداد اول سپتامبر 1985 پیدا شد.
بعد از رویت فیلم و عکس هایی که آرگو ثبت کرده بود مشخص شد کشتی هنگام غرق شدن نصف شده و به دو تکه تبدیل شده است و قسمت انتهایی آن حدود 400 متر دورتر از تکه اول و در عمق 3600 متری به زیر آب رفته است. بالارد و نیروی دریایی قصد مخفی نگه داشتن این کشف را داشتند زیرا در صورت اعلام محل دقیق کشتی، آنجا را به جولانگاه شکارچیان گنج های دریایی تبدیل می کردند.
البته نگرانی نیروی دریایی از رسانه ای شدن کشف تایتانیک بیشتر به ترس از لو رفتن عملیات کشف زیردریایی ها مربوط بود. پس در آن زمان ماجرای این کشف مسکوت ماند، اما کم کم اخبار کشف تایتانیک منتشر شد و دنیا به این کشف بزرگ پی برد.