اوئه سوگی کنشین:
اوسوگی کنشین (در اصل به نام کاگه تورا ناگائو) در سال 1530 در استان ایچیگو متولد شد. پدرش یک جنگ سالار موفق بود که در نهایت با خانواده اوسوگی همسو شد. سال های اولیه او دوران پرتلاطمی برای خانواده اش بود. از آنجایی که ابتدا پدر و سپس برادر بزرگترش برای کسب قدرت تلاش کردند، ناگائو جوان فرستاده شد تا سن 7 تا 14 سالگی را در امنیت نسبی نزد کاهنان معبد بودایی سپری کند. سپس گروههایی از خانوادهاش به این نوجوان نزدیک شدند تا کنترل استان را از برادرش دور کنند. او در به دست آوردن کنترل موفق بود و در نهایت به عنوان "اژدهای اچیگو" شناخته شد.
ناگائو چندین بار در زندگی خود نام خود را تغییر داد و سرانجام پس از نذر یک راهب بودایی، نام کنشین ("شمشیر جدید") را به خود گرفت. از آن زمان کنشین زندگی ای را دنبال کرد که با تجرد و گیاهخواری مشخص شده بود. او اغلب با عمامه راهب به تصویر کشیده می شود.
کنشین همچنین به بیشامون، خدای بودایی که ژاپنیها او را حامی یا جنگجوی ویژه و مجازات کننده بدکاران میدانستند، ارادت و همذات پنداری ویژهای داشت. برخی از نگهبانان کنشین حتی او را مظهر انسانی (یعنی آواتار) خود بیشامون می دانستند. استاندارد نبرد اوئه سوگی کنشین دارای شخصیت مقتدرانه به افتخار بیشامون بود.
کنشین یک مدیر مدنی بسیار شایسته بود و برای افزایش قدرت اقتصادی سرزمین اچیگو تلاش زیادی کرد. او تعدادی از ابتکارات طراحی شده برای تحریک تجارت را دنبال کرد، از جمله ایجاد تشویق تجارت کنف سودآور اچیگو، ساخت و ساز قلعه کاسوگایاما و احیای بندر کاشیوازاکی. کنشین مانند بسیاری از معاصران خود مشوق های ویژه ای مانند مشوق های مالیاتی به بازرگانان ارائه کرد تا آنها را به انجام تجارت در ایچیگو ترغیب کند.
در دوران جنگ داخلی دائمی، سابقه نظامی کنشین قابل توجه بود. او با موفقیت با برخی از تواناترین ژنرال های زمان خود از جمله تاکدا شینگن و اودا نوبوناگا همکاری کرد. رقابت دیرینه کنشین با تاکدا شینگن از سرزمین همسایه استان کای، منجر به یک سری نبردهای حماسی بین دو دشمن همسان شد. بعداً، کنشین توانست نیروهای بزرگتر اودا نوبوناگا را شکست دهد و تلاش خود را برای به دست گرفتن کنترل ژاپن به دست نوبوناگا متوقف کند.
در سال 1578 در سن 48 سالگی، کنشین چهار روز پس از تشنج در دستشویی خود درگذشت. مورخان معاصر مرگ او را به سرطان معده نسبت می دهند که ناشی از نوشیدن زیاد الکل مزمن است. با این حال، سنت معتقد است که او قربانی یک انتساب بود. طبق این تئوری یک تیم نینجا به قلعه کنشین نفوذ کردند. یکی از نینجاها به عنوان مورد انحرافی قربانی شد. او در حال بالا رفتن از دیوار کشف شد، زنگ خطر به صدا درآمد و متجاوز کشته شد. متأسفانه، آن قاتل اول یک طعمه بود. یک نینجا دوم در تیم، که قد بسیار کوچکی داشت، در حین سردرگمی با موفقیت به داخل محوطه رفت و خود را در گودال زیر مستراح کنشین پنهان کرد. نینجا زیر توالت مخفی شد تا اینکه کنشین برای تسکین خود آمد و روی دهانه چمباتمه زد. در آن لحظه، ظاهراً قاتل از پایین به کنشین ضربه مهلکی زد.
کنشین در انتظار پیشگویانه مرگ خود قبلاً نوشته بود:
شکوه و سعادت زندگی من به اندازه یک فنجان خاطره بود.
زندگی چهل و نه ساله من مثل یک رویا گذشت.
من نمی دانم نه زندگی چیست؛ نه مرگ
بهشت و جهنم هر دو جا مانده اند.
در سپیده مهتاب ایستاده ام؛ عاری از ابرهای دلبستگی