او نسبتا دیر وارد دنیای هنر شد؛ او از ۲۷سالگی تصمیم گرفت هنر را به صورت حرفهای دنبال کند. اکنون نقاشیهای پست امپرسیونیست او از گلهای آفتابگردان، آسمان شب و مناظر و مردم فرانسه، جزء مشهورترین آثار هنری جهان هستند.
ونسان ونگوگ در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ در زاندرت، هلند به دنیا آمد و نسبتا دیر وارد دنیای هنر شد؛ او از ۲۷سالگی تصمیم گرفت هنر را به صورت حرفهای دنبال کند. اکنون نقاشیهای پست امپرسیونیست او از گلهای آفتابگردان، آسمان شب و مناظر و مردم فرانسه، جزء مشهورترین آثار هنری جهان هستند. اما مشکلات روانی، فقدان شهرت هنگام حیات و بریدن گوشش با تیغ ماجرای زندگی او را پیچیده میکند. در اینجا با حقایق جالبی درباره این هنرمند هلندی برجسته آشنا میشوید.
ونسان ونگوگ قبل از اینکه هنرمند شود، دلال آثار هنری بود
ونسان در سال ۱۸۶۹ و در سن ۱۶ سالگی به شرکت گوپیل و شرکا در لاهه پیوست. در سال ۱۸۷۳ او را به لندن فرستادند تا برای این شرکت کار کند. برادرش تئو هم برای همین شرکت در بروکسل کار میکرد. تئو در کارش موفق بود، اما ونسان موفق نبود، چون کمترین اهمیتی به جنبه اقتصادی هنر نمیداد. او در سال ۱۸۷۶ اخراج شد. سپس کار تدریس و موعظه مذهبی را آغاز کرد، اما اولین تلاش او برای کار به عنوان مبلغ مذهبی در یک روستای معدنی واقع در بلژیک با شکست مواجه شد. بعد از گذشت شش ماه، پیشرفت ونگوگ آنقدر کم بود که کمیته مسیحیت به این نتیجه رسید که او برای این کار مناسب نیست.
ونسان ونگوگ یک هنرمند خودآموخته بود.
ونگوگ مدت کوتاهی در آکادمیهای هنری بروکسل و آنتورپ بود، اما موفق نبود، چون استادانش سبک او را دوست نداشتند و خودش هم به روشهای آموزش سنتی معتقد نبود. به مدت سه ماه هم فرناند کورمون در پاریس به او طراحی از مدل را آموخت. به جز این تجارب کوتاه، ونگوگ روی خودآموزی تمرکز داشت: او اوایل صدها طرح میکشید تا با ایدهها بازی کند و مهارت هایش را تقویت کند. همچنین ساعتها صرف مطالعه کتابهای راهنمای طراحی و کپی کردن میکرد. بیشتر آثار ونگوگ در یک دهه خلق شدهاند
فعالیت حرفهای ونگوک فقط از سال ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰ به طول انجامید. او در این یک دهه، بیش از ۲۰۰۰ طرح و نقاشی خلق کرد. ونگوگ در دو ماه آخر عمرش، روزی یک نقاشی میکشید.
ونگوگ فقط نام کوچکش را امضا میکرد.
با وجود اینکه ونگوگ فعالیت هنری خود را خیلی دیر آغاز کرد، به برند خود مطمئن بود و نقاشیهایش را فقط با نام «ونسان» امضا میکرد. شاید به این خاطر بود که میدانست تلفظ نام خانوادگیش دشوار است. (بیشتر افراد هنوز نمیدانند تلفظ هلندی آن فان خوخ است) یا شاید از الگوی هلندی خود رامبرانت هارمنزون فان راین الهام گرفته که فقط نام خودش را امضا میکرده است.
ژاپن به اندازه پروانس الهامبخش ونگوگ بود.
با این که ونگوگ از سال ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ در پاریس زندگی میکرد، مجموعهای از نسخههای چاپی ژاپنی داشت، که روی زیباشناسی نقاشیهایش تاثیر داشت. وقتی ونسان به پروانس رسید و درختان در معرض باد و نور ملایم آرل را دید برای برادرش تئو نوشت: «برادر عزیزم، میدانی، احساس میکنم در ژاپن هستم»
ونسان در نقاشیهایی که هنگام اقامت در پرووانس خلق کرده، بیشتر از رنگهای آبی، بنفش و زرد استفاده کرده که تاثیر رنگهای غالب نسخههای ژاپنی آن زمان است
امروزه نقاشیهای ونگوگ شبيه گذشته نیستند.
تیوبهای رنگ شیمیایی (اختراع جدید سال ۱۸۴۱) در دسترس هنرمندان قرن نوزدهم بودند و ونگوگ آنها را با رنگدانههای طبیعی ترکیب میکرد. زرد کرومات سرب به آفتابگردان هایش درخشش زندهای میداد، و قرمز ساخته شده از حشرات بافت گرمی به نقاشیهایش میداد. آزمایش او با رنگهای جدید باعث میشود نقاشیهایش را به همان شکلی که خلق شده بودند نبینیم. رنگ قرمز از مزارع او محو شده و رنگ بنفش دیوارهای اتاق خوابش به آبی تبدیل شده اند چون رنگ قرمز از بین رفته است
بحثهای زیادی پیرامون بریدن گوش ونگوگ وجود دارد.
یکی از مشهورترین اتفاقات زندگی ونگوک زمانی بود که گوشش را در ۲۳ دسامبر ۱۸۸۸ در آرل برید. اینکه چقدر از گوشش را بریده و چرا هنوز مورد بحث است. برخی مورخان معتقدند که بعد از درگیری با پل گوگن، نقاش، این کار را کرده است، چون رابطه آنها با وجود امیدهایی که ونگوگ داشت از بین رفت. برخی معتقدند که در واکنش به خبر ازدواج برادر محبوبش تئو این کار را کرده است. برخی میگویند فقط نرمه گوشش را بریده اما آنطور که طراحی دکتر فلیکس ری (پزشکی که او را درمان کرد) نشان میدهد، کل گوش قطع شده است. برخی هم معتقدند ونگوگ گوش بریدهاش را به یک فاحشه هدیه کرده است
مشهورترین اثرهنری ونگوگ در تیمارستان خلق شده.
ونگوگ به صورت داوطلبانه در ۸ می ۱۸۸۹ به بیمارستان روانی رفت و بستری شد. او در این دوران سخت از زندگیش مشهورترین تابلوی خود، یعنی شب پرستاره را کشید که هر روز جمعیت زیادی برای تماشای آن به موزه هنر مدرن نیویورکسیتی میروند.
موفقیت ونگوگ بعد از مرگش بود.
ونسان ونگوگ دو روز بعد از شلیک گلوله به شکمش در ۲۹ جولای ۱۸۹۰ درگذشت. مورخان به کمک مکاتبات دائمی او با برادرش تئو، توانستند زندگینامه او را بنویسند و اکنون میدانیم که تئو از نظر مالی و احساسی حامی ونگوگ بوده است. ونگوگ موفقیت مالی و حرفهای چندانی هنگام حیاتش نداشت. این شایعه که نقاشیهایش را میفروخته کاملا درست نیست اما دور از ذهن هم نیست. (حداقل دو اثر فروخته است)
اما بعد از مرگ، ستاره اش درخشید و توسط زن برادرش مشهور شد. بعد از اینکه تئو در سال ۱۸۹۱ درگذشت، همسرش تعداد زیادی از آثار ونسان را به ارث برد و سالها صرف برگزاری نمایشگاه و ترویج این آثار در غرب اروپا کرد. در سال ۱۹۰۵ به لطف تلاشهای او، موزه «Stedelijk» در آمستردام آثار ونگوگ را نمایش داد. اکنون نمایشگاههای ونگوگ در سراسر جهان طرفداران زیادی دارد. در سال ۱۹۹۰، پرتره دکتر گاشه به قیمت ۸۲.۵ میلیون دلار در حراجی کریستی فروخته شد.
|