سال نو با و خط و نشان استون ویلا برابر اسپرز آغاز شد. اولین برد سال، که فقط یک جرقه نماند و پسران امری سال نکو را با قرار گرفتن در جمع چهار تیم برتر لیگ برتر تمام خواهند کرد. سپس این منچسترسیتی بود که همه چیز را در دست گرفت. با خواباندن مچ توپچیهای جوان، با ارلینگ هالند. سیتی، مرزهای قلمرو خود را از بریتانیا، به تمام اروپا وسعت بخشید؛ بایرن مونیخ، رئال مادرید و اینتر. و فتح سه گانهای تاریخی در استانبول. عبور از تمام رقبا. رقبایی که هر کدام در خانهی خود تاج و تختی به داشتند.
مونیخیها پس از تغییر هالیوودی سرمربی خود، یازدهمین سپر نقرهای بوندسلیگا را شخصا با تعارف هالر و دورتموند دریافت کردند. پس از سالها، در یک رقابت نزدیک شانه به شانه و با ضربهی نهایی پسرک درخشان خود جمال موسیالا. رقابت تابستانی نیز با شکار بزرگ کاپیتان تیم ملی انگلستان و برترین گلزن تاریخ تاتنهام به سود بایرن مونیخ خاتمه یافت؛ در روزهایی که پسر طلایی دورتموند شبیه نیم دوجین ستارهی دیگر در این سالها سکوی پرتاب وستفالن را به مقصدی بزرگ ترک کرد. جود بلینگام به سوی تاج و تخت در مادرید. برای باز پس گیری عنوان قهرمانی لیگ از رقیب آبی و اناری کاتالانی، برای شکست بارسای نوساز ژاوی هرناندز.
ساخت و سازها از نوکمپ تا آنفیلد ادامه داشت. از تخریب استادیوم خاطره انگیز کاتالونیا تا تراسهای آنفیلد. از تیم ژاوی تا تیم یورگن کلوپ. لیورپول با شمایلی جدید رقابتی تازه را با سیتی آغاز میکند، برای برخی از هواداران فوتبال سال ۲۰۲۳ یک سال بهشتی بود، به مانند طرفداران استون ویلا، اینتر و منچسترسیتی، برای بعضی هم نه... در زیر مهم ترین اتفاقات فوتبالی سال ۲۰۲۳ را بررسی میکنیم... حمید.ش - امیرعلی. ی
- حضور هری کین در بایرن مونیخ
در تابستان ۲۰۲۳ سرانجام بهترین گلزن تاریخ تاتنهام و کاپیتان تیم ملی انگلستان تصمیم به ترک اسپرز گرفت. شایعات مختلفی پیرامون کین وجود داشت و او هر روز به تیمهایی مانند رئال مادرید، منچستریونایتد و منچسترسیتی لینک میشد. اما سرانجام مبلغ رضایتنامه و همینطور نیز شروط تاتنهام برای صدور رضایتنامه هری کین باعث شد تا مهاجم انگلیسی سر از بوندسلیگای آلمان و باشگاه بایرن مونیخ در بیاورد. در ابتدا بسیاری از هواداران بایرن مونیخ میگفتند که باشگاه نباید چنین مبلغی را برای هری کین میپرداخت، اما کین با درخشش خود اثبات کرد که آنها اشتباه میگفتند...
هری کین یک مهاجم کامل است. چارچوب شناسی، توانایی بالای او در سرزنی، کمک به پرس تیمی از بالا و... چیزهایی هستند که باعث میشوند فارغ از موفقیت هری کین در امر گلزنی او تبدیل به مهره ای کلیدی برای بایرن مونیخ و باواراییها شده باشد. حتی ارلینگ هلند که فصل گذشته آقای گل لیگ برتر انگلیس شد یا روبرت لواندوفسکی که بعد از حضور بلند مدت در آلمان سرانجام به بارسلونا رفت و موفق شد فصل گذشته آقای گل لالیگای اسپانیا شود نیز نوعی پوچر به حساب میآیند و یک مهاجم کامل نیستند. سون هیونگ مین زوج فصل گذشته هری کین و کاپیتان کرهای تاتنهام نیز نمیتواند یک مهاجم کامل باشد. حتی کیلیان امباپه نیز با توجه به نداشتن برخی مشخصههای یک مهاجم نوک کامل نمیتواند یک مهاجم نوک کامل باشد. اما هری کین کاملا مشخصههای یک مهاجم کامل را دارد. چیزی بارها مهمتر از موفقیت در امر گلزنی. شاید تنها بازیکنی که بتوان گفت در چند سال گذشته در اروپا عملکردی شبیه به عملکرد این فصل هری کین داشته است کریستیانو رونالدو بوده است که در اولین فصل حضورش در یوونتوس توانست با تواناییهایی همچون سرزنی، شرکت در امر پرس، چارچوب شناسی و... تبدیل به یک مهاجم کامل شود. البته شرایط کریستیانو رونالدو در آن مقطع در یوونتوس و حاشیههای پیرامون او اصلاً با شرایط پرنس هری در بایرن مونیخ قابل مقایسه نیست. بگذریم. به هر حال عملکرد هری کین باعث شده تا او در تمام تیمهایش بازیکنی اثرگذار باشد. او بازیکنی نیست که صرفاً متکی به یک یا دو مهارت باشد و همین موضوع او را تبدیل به مهاجم بیرحم و قاتل کرده است. البته تفاوت بازیکنان و مخصوصاً هافبکهای بایرن مونیخ با تاتنهام نیز در این موضوع موثرند.
چیز دیگری که باعث شده تا هری کین این فصل عملکرد موفقی در بوندسلیگا داشته باشد تاکتیکهای توماس توخل، مربی بایرن مونیخ است. تغییرات پاسکاری، دفاع و شوتزنی او در ماههای اخیر و از زمان حضور در بایرن مونیخ و بازی تحت نظر توماس توخل بسیار قابل توجه است. او حالا بازیکن متفاوتی است و کارهایی را انجام میدهد که حریفان شاید انتظارش را نداشته باشند. کارهایی مانند گلزنی از میانه زمین. بگذریم.
اولین بازی به هری کین با پیراهن بایرن مونیخ بازی برابر لایپزیش بود. هری کین که به علت دیر اضافه شدن به تمرینات تیم بازی را از روی نیمکت شروع کرد در دقیقه ۶۰ به بازی آمد و البته حضور نیم ساعته او در زمین مسابقه نیز مانع درخشش دنی اولمو و پیروزی لایپزیش نشد. بعد از این بازی بود که هری کین تبدیل به تیتر اول به رسانههای جهان شد و حتی عدهای از کاربران فضای مجازی به شوخی میگفتند که بایرن مونیخ به علت حضور هری کین در این تیم در این فصل هیچ جامی نمیگیرد.
اما در بازی با وردربرمن اوضاع کاملا تغییر کرد و هری کین موفق شد در اولین بازی تاریخ خود در بوندسلیگا گلزنی کند تا بایرن مونیخ با گلهای او، ماتیاس تل و لروی سانه موفق به پیروزی در هفته اول بوندسلیگا شود. اولین بازی هری کین با پیراهن بایرن مونیخ در لیگ قهرمانان اروپا نیز بازی منچستریونایتد و بایرن مونیخ بود. هری کین در آن بازی بریس کرد و دو گل تیمش را به ثمر رساند تا تیمش با حساب ۴ بر ۳ پیروز شود و ۳ امتیاز مهم را در هفته اول لیگ قهرمانان اروپا به دست آورد. هری کین در پیروزی پرگل بایرن مونیخ مقابل دارمشتات نیز موفق شد تا با یک شوت محکم دروازه این تیم را از میانه زمین باز کند. او یکی پس از دیگری رقبا را از دم تیغ میگذراند و هیچ تیمی از خشم او در امان نبود. در تقابل حساس بایرن مونیخ و دورتموند نیز کین با هتریک کردن نقش مهمی در پیروزی ۴ گله تیمش برابر زنبورها داشت. هرچند که دورتموند با توجه به قوانین سالهای گذشته بوندسلیگا نمیتواند حریف سرسختی برای بایرن مونیخ باشد. بگذریم...
آنهایی که فوتبال را به دقت و ریز بینانه دنبال میکنند به خوبی میدانند که هری کین صرفا یک مهاجم راس و نوک صرف در بایرن مونیخ نیست. او محور اصلی حملات تیمش است و اختیار دارد به میانه میدان و کنارهها آمده و فضا را برای سایر هم تیمیهای خود برای گلزنی فراهم کند تا به نوعی نقش یک طعمه را به اجرا دربیاورد و برای بازیکنان هم تیمی خود فضاسازی کند. با توجه به تکنیک و قدرت بدنی بالا، او اولین گزینه برای گمراه کردن مدافعین رقیب است.
از سمت دیگر ذهنیت خوب هری کین و متعهد بودن به قوانین تیم باعث شده تا هری کین علی رغم سن نه چندان پایین خود کماکان در اروپا گلزنی کند. هری کین درست نقطه مقابل بازیکنانی مانند جرج بست و ادن هازارد است که زندگی نه چندان درست ورزشی آنها باعث شد تا خیلی زود دوران حرفهای آنها به پایان برسد. الگوی هری کین بازیکنانی مثل کریس رونالدو و لیونل مسی هستند که با زندگی ورزشی خوب خود توانستهاند خود را به جمع بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال برسانند.
هری کین از بازی در آلمان و بایرن مونیخ خوشحال است. او و خانوادهاش در آنجا لذت میبرند؛ طرفداران بایرن مونیخ میتوانند از بازی فوق ستاره خود لذت ببرند. پس مشکل کجاست؟! بایرن مونیخ میتواند باشگاهی خوب برای هری کین باشد، پس بهتر است همه از حضور هری کین در باواریا لذت ببرند...
- عملکرد درخشان استون ویلا، ژیرونا، برایتون و بایرلورکوزن
در فوتبالی که گاهی ملیونها دلار نفتی صرفا صرف سهمیه گرفتن یک تیم میشود. انتظار اینکه یک تیم میانه جدولی در انگلیس با کمترین هزینه تبدیل به مدعی قهرمانی شود و بتواند با تیمهایی مانند لیورپول و منچسترسیتی رقابت کند انتظار عجیب و بیجایی است. مخصوصاً وقتی بدانیم که ما داریم درباره تیمی حرف میزنیم که پارسال در کریسمس در ردههای میانی جدول قرار داشت... اما دستاورد استون ویلا و اونای امری خیلی بیشتر از حضور در رده دوم جدول لیگ برتر است.
اما از اینها که بگذریم، شاید حتی خوشبین ترین هوادار استون ویلا نیز این فکر را نمیکرد که پس از فصل فاجعه بار ۲۳-۲۰۲۲ فصل ۲۴-۲۰۲۳ به این خوبی برای تیمآنها پیش برود. آنها حالا در لیگ برتر انگلیس در جایگاه دوم جدول قرار دارند و شانس رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا را دارد و در لیگ کنفرانس اروپا نیز عملکرد خوبی داشته است.
اونای امری توانسته است بازیکنان بی تفاوت تیمش را تبدیل به ستارههای آسمان لندن کند. پیش از حضور اونای امری در استون ویلا بازیکنان هیچ امید و انگیزهای برای بازی کردن نداشتند. حتی وقتی که تیمشان در آستانه سقوط به چمپیونشیپ قرار گرفت و تحقیری تاریخی را تجربه کرد کک هیچکدامشان به جز بعضی بازیکنان وفادار تیم مانند اولی واتکینز نگزید. اما الان اوضاع فرق میکند.
پس از صرف مدت کثیری مربیگری، بالاخره به اونای امری دوباره به جزیره بازگشت تا انتقام خود از لیگ برتر انگلیس را بگیرد، امری حالا تبدیل به اولین مربی استون ویلا در تاریخ ۱۴۹ ساله این تیم شده است که تیمش در ۱۵ بازی پیاپی پیروز شده است. اما سوال این است که پیشرفت استون ویلا زیر نظر امری چگونه حاصل شد؟ واقعیت این است که فوتبالیست ها در زیر این لایههای بزرگ مهارت، خالکوبی ها و زرق و برقهایشان، مثل ما افرادی معمولی هستند. برخی از آنان به سرعت با شرایط جدید سازگار میشوند، برخی کمی دیرتر با شرایط تطبیق پیدا میکنند و برخی به هیچ وجه با شرایط جدید سازگار نمیشوند. اونای امری حالا بعد از سالها تحقیر شدن و بازنده بودن تصمیم گرفته شرایط جدیدی بر خود و تیمش حاکم کند...
...
فقط چند ثانیه مانده بود تا اونای امری اسپانیایی تبدیل به اولین سرمربی تاریخ حدودا یک و نیم قرنه استون ویلا شود که در پانزده بازی پیاپی در لیگ برتر انگلیس به پیروزی میرسد. امری دستانش را بالا برد و شروع به شادی کرد، تنها چند قدم دورتر از امری تشویقهای هواداران ویلا شدت گرفت، این داستان استون ویلا با اونای امری است...
پس از متوقف کردن یکی از بهترین تیمهای سالهای گذشته دنیای فوتبال یعنی منچسترسیتی، استون ویلا با منفجر کردن توپخانههای آرسنال و از کار انداختن آنها، به رکورد ١٥ پیروزی خانگی خود در لیگ برتر دستیافت...
رسیدن استون ویلا به این رکورد در بازی با آرسنال اتفاق بسیار مهمی برای امری و استون ویلا بود. شاگردان اونای امری در بازیهای خانگی خود در ورزشگاه ویلا پارک نیز آمار اعجاب انگیزی را ثبت کرده اند، آخرین رقیبی که توانست با ۳ امتیاز کامل از زمین بازی خارج شود آرسنال بود که حدود ده ماه پیش توانست در ورزشگاه ویلا پارک برابر استون ویلا به پیروزی برسد. از زمان پیروزی آرسنال برابر ویلا در ورزشگاه خانگی این تیم ویلا پارک تبدیل به دژی رسوخ ناپذیر شد. دو پیروزی پیاپی برابر آرسنال و منچسترسیتی، نایب قهرمان و قهرمان فصل گذشته باعث شد تا تیم اونای امری بتواند با بهترین نتایج ممکن از "سختترین هفته" بگذرند. حالا امری فوتبال زیبا را در ویلا پارک احیا کرده است و ویلا پارک تبدیل به معبدی برای فوتبال زیبا شده است. پیشرفت استون ویلا نسبت به آخرین روزهای حضور استیون جرارد در این باشگاه بسیار محسوس است، استون ویلا در آخرین روزهای حضور استیون جرارد در این باشگاه صرفاً به لطف تفاضل گل در منطقه سقوط به چمپیونشیپ قرار نداشت، اما هم اکنون از مدعیان جدی کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا و حتی کسب عنوان قهرمانی است، چیزی که پپ گواردیولا نیز بعد از شکست ۱-۰ منچسترسیتی مقابل استون ویلا به آن معترف شد. اونای امری از شکست ۴-۲ استون ویلا برابر آرسنال در فوریه سال گذشته به عنوان نقطه عطفی برای دوران حضور او در باشگاه لندنی یاد میکند...
در بازی مقابل آرسنال - تیم سابق اونای امری - بازی تا دقایق پایانی با نتیجه تساوی دنبال میشد که استون ویلا گل اول بازی را دریافت کرد، اونای امری که از نتیجه آن بازی بسیار عصبانی بود بعد از بازی بارها صراحتا از بازی شاگردانش در مسابقه ابراز نارضایتی کرد. آن بازی که آخرین شکست استون ویلا در خانه از فوریه سال قبل تا اکنون بود باعث شد که ذهنیت باشگاه و بازیکنان تغییر کند. این بار زمان نابود کردن توپچیهای لندنی فرارسیده بود و استون ویلا موفق شد آرسنال را با قدرت هجومی ای که این فصل دارد به زانو دربیاورد.
نمایش استون ویلا برابر منچسترسیتی مسلما تا مدتها در ذهن هواداران این تیم خواهد ماند، استون ویلای اونای امری حالا بعد از لیورپول در رده دوم لیگ برتر انگلیس قرار دارد و از تیم امری به عنوان شگفتیساز این فصل لیگ برتر انگلیس نام میبرند. به اکتبر سال گذشته برمیگردیم، استیون جرارد - سرمربی وقت استون ویلا - در شرایطی که تیمش با سه گل از فولام عقب بود با قیافه ای مغموم و شکستخورده روی نیمکت تیم نشست، این یکی از آخرین تصاویری است که از جرارد در استون ویلا گرفته شده است. اما امری بر خلاف جرارد با شخصیتی برونگرا همواره در کنار خط حضور دارد و تیمش را راهنمایی میکند، حتی در شرایطی که تیمش از رقیب عقب است.... در نقل و انتقالات تابستان استون ویلا آزادی عمل بسیار زیادی در جذب بازیکنان مختلف به سرمربی اسپانیایی تیم داد و شاید تنها شکست مدیران باشگاه استون ویلا در نقل و انتقالات تابستان عدم موفقیت در جذب الکس مورنو، مدافع چپ باشگاه استون ویلا بود. بگذریم. شاید چیزی که باعث شد استون ویلا زیر نظر اونای امری پیشرفت کند سابقه حضور این مربی در باشگاه آرسنال بود، حضور امری در آرسنال باعث شد تا او در بازگشت خود به لیگ برتر انگلیس بتواند ساختاری منظم و مستحکم به تیمش بدهد. از خود امری که بگذریم به اعضای کادر فنی تیمش میرسیم، پاکو آیستاران - دستیار سابق رافائل بنیتز در لیورپول - دستیار اول امری در استون ویلا است. کارشناسان فوتبال انتخاب آیستاران را یکی از بهترین تصمیمات اونای امری در استون ویلا میدانند.
یکی دیگر از اعضای مهم کادر فنی امری رودی گارسیا است که مربی گلرهای این تیم است. علیرغم رابطه خوب دروازهبانهای استون ویلا و مخصوصاً امیلیانو مارتینز از نیل کاتلر - مربی دروازهبانهای قبلی استون ویلا - اما گارسیا توانسته به خوبی با دروازهبانهای استون ویلا ارتباط برقرار کند. فارغ از تمام اینها... امری لایق تشویق ایستاده است. از سمتی دیگر امسال باشگاههایی مانند برایتون دی زربی نیز عملکرد خوبی داشته اند؛ شاگردان مرد ایتالیایی در سال ۲۰۲۳ نمایش های دل انگیزی داشته اند و مربی خوش فکر ایتالیایی با بازیکنان نه چندان اسم و رسم دارش موفق شده تا تیم را در فصل گذشته به جمع تاپ سیکس لیگ برتر انگلستان برساند و در این فصل نیز برای کسب سهمیه اروپایی تلاش کند. ژیرونا و بایرلورکوزن نیز هم اکنون جز صدرنشینان بوندسلیگا و لالیگا هستند و شانس قهرمانی دارند.
- قهرمانی منچسترسیتی در لیگ قهرمانان اروپا برای اولین بار و به دنبال آن افت این تیم
منچسترسیتی سرانجام بعد از ناکامیهای پیاپی در لیگ قهرمانان اروپا موفق شد تا با پیروزی برابر اینتر برای اولین بار در تاریخ خود قهرمان این رقابتها شود، آنها در سال ۲۰۲۳ قهرمان لیگ برتر انگلیس و همچنین جام باشگاههای جهان نیز شدند. اما اوضاع آنها در فصل ۲۰۲۴-۲۰۲۳ لیگ برتر انگلیس اصلا خوب نیست. عملکرد آنها برای در این فصل برای تیمی مانند منچسترسیتی فاجعه بوده است.
اما چه شد که این فاجعه اتفاق افتاد؟ فاجعه برای منچسترسیتی درست بعد از بازی با ناتینگهام فارست و محرومیت رودری اتفاق افتاد. تیمی که داشت خوب نتیجه میگرفت و بهترین شروع تاریخ باشگاه را ثبت کرده بود حالا تبدیل به تیمی شده است که در کریسمس حتی جز سه تیم اول لیگ برتر انگلیس نیست.
عملکرد این فصل منچسترسیتی تبدیل به فرصتی برای منتقدان پپ شد، منتقدان پپ همواره بهانهای برای طعنه زدن به او داشته و دارند. بارسای پپ دست هر مربی دیگری بود همین نتایج را میگرفت. در بایرن که همه میتوانند موفق شوند و حالا بعد از مصدومیت دی بروینه این فرصت پیش آمده تا دوباره منتقدان او بگویند پپ به بازیکنانش مدیون است. شکست برابر استون ویلا و آرسنال و تساوی برابر چلسی و لیورپول اصلا نتایج خوبی برای یک مدعی قهرمانی نیست.
- عملکرد ضعیف چلسی، آنها رکورددار شکست در سال ۲۰۲۳ هستند!
سال ۲۰۲۳، یک سال کابوس وار برای چلسی در هر رده سنی و هر جنسیتی بود! از حذف تیم بانوان این باشگاه در لیگ قهرمانان اروپا که بگذریم، به مسئلهٔ فوتبال مردان میرسیم. بعد از رفتن لمپارد و روی کار آمدن پوچتینو در چلسی مربی آرژانتینی خیلی زود طعم ناکامی در این باشگاه و ترند شدن اخراجش را تجربه کرد. دفاع چلسی که روزگاری جایگاه امثال تری و کول بوده همچنان پر اشتباه است، در چند بازی اخیر عملکرد خط هافبک این تیم به اندازهٔ عملکرد نه چندان خوب و جالب مهاجمان چلسی به چشم نیامده اما به خودی خود مشکل ساز است.... کایسدو همچنان سر در گم است، ریس جیمز انگار تبدیل به یک بازیکن معمولی شده است. تنها نقاط روشن چلسی در سال ۲۰۲۳ استرلینگ و پالمر بودند که آنها نیز کمک چندانی به چلسی نکردند...
اما سرانجام سال ۲۰۲۳ با تمام خوبی و بدیهایش برای طرفداران چلسی به پایان رسید، سالی که با شکستهای پیاپی لمپارد شروع شد و بعد از اخراج فرانک لمپارد و یازدهمی چلسی در جدول در تابستان کای هاورتز از این تیم جدا شد و به رقیب دیرینه شیرهای لندن پیوست و راهی باشگاه آرسنال شد. بولی بعد از روی کار آمدن پوچتینو به چلسی شروع به خریدهای پیاپی کرد. نیکولاس جکسون، پتکوویچ، کول پالمر، کایسدو و... تنها بخشی از خریدهای بولی برای چلسی در تابستان گذشته بودند. در آغاز فصل جدید، چلسی با انقلابی در ترکیب خود راهی لیگ برتر شد. در آغاز فصل جدید، چلسی با پوچتینو نوار باختهای پیاپی پاتر و لمپارد را ادامه داد. چلسی با پوچتینو یک قدم به جلو و یک قدم به عقب برمیداشت تا در پایان سال میلادی، در رتبه دهم جدول لیگ برتر انگلستان قرار بگیرد. حالا اما هواداران چلسی منتظر هستند تا ببینند آیا تیمشان در شروع سال ۲۰۲۴ میلادی در رتبه بهتری از دهم در جدول قرار خواهد گرفت؟
چلسی فصل را با تساوی برابر لیورپول آغاز کرد. اتفاقی که هواداران را به آینده تیم امیدوار کرد، اما شکست برابر وستهم باعث شد تا هواداران چلسی برای کسب اولین پیروزی خود در لیگ برتر انگلیس تا دیدار مقابل لوتون تاون صبر کند. اما هرچی که بود چلسی موفق شد تا با سه گل برابر لوتون تاون پیروز شود. آنها سپس در جام اتحادیه ویمبلدون را شکست دادند تا تصور همگان بر این باشد که موتور تیم پوچتینو روشن شده است و باید منتظر پیروزیهای پیاپی تیم لندنی بود. اما چلسی در بازی بعد با تک گل آنتونی الانگا - بازیکن سابق منچستریونایتد - مغلوب ناتینگهام فارست شدند و در دو بازی بعدی به ترتیب یک تساوی برابر بورموث و یک شکست برابر استون ویلا به دست آوردند، اما رویه چلسی در بازیهای بعدی فرق کرد. آنها در بازی بعدی در جام اتحادیه انگلیس موفق شدند شگفتیساز فصل لیگ برتر انگلیس یعنی برایتون را با تک گل ستاره مغضوب چلسی، نیکولاس جکسون شکست دهند. آنها در بازی بعدی در لیگ برتر انگلیس موفق شدند در بازی ای که مودریک اولین گل خود را برای چلسی زد با نتیجه ۲-۰ از سد فولام بگذرند و در بازی بعد در شرایطی که ابتدا در برابر برنلی - تیم تحت هدایت وینست کمپانی، مدافع سابق منچسترسیتی - عقب افتادند با نتیجه ۴ بر یک این تیم را در هم بکوبند. آنها در بازی بعدی با درخشش مودریک، ستاره اوکراینی چلسی برابر آرسنال به تساوی ۲-۲ رسیدند و در بازی بعد مقابل تیم سامان قدوس، برنتفورد با نتیجه ۲-۰ شکست خوردند. آنها موفق شدند تا این نتیجه را در برابر بلبکرن در جام اتحادیه تکرار کنند و به نیمهنهایی صعود کنند تا پوچتینو کماکان شانس کسب یک جام با چلسی در سال ۲۰۲۴ را داشته باشد. شاگردان پوچتینو موفق شدند تا در بازی بعد صدرنشین لیگ برتر انگلیس یعنی تاتنهام را با چهار گل در هم بکوبند. آنها در بازی بعدی و در تقابل پرگل و مهیجی که ۸ گل داشت مقابل منچسترسیتی تن به تساوی ۴-۴ دادند. چلسی در بازی بعد موفق شد تا برایتون را با نتیجه ۳ بر ۲ از پیش رو بردارد، اما دو شکست مقابل تیمهای بحران زده شان دایچ و تن هاخ دوباره کار را برای چلسی سخت کرد، آنها در چهار بازی آخر خود در سال ۲۰۲۳ موفق شدند تا شفلید یونایتد و کریستال پالاس را شکست دهند، مقابل نیوکاسل تن به تساوی دهند و در ضربات پنالتی با نتیجه ۴-۲ این تیم را شکست دهند، تنها نقطه سیاه چلسی در این چهار بازی شکست مقابل ولورهمپتون بود. بیایید به تحلیل خط به خط تیم ملی فوتبال آلمان بپردازیم. اوضاع خط دفاعی چلسی بسیار بسیار فاجعه است. تیم ملی آلمان از زمانی که پوچتینو روی نیمکت این تیم نشسته است تنها در چند بازی کلین شیت کرده است! در خط هافبک انزو فرناندز هیچ شباهتی به انزو فرناندز آرژانتین ندارد و در خط حمله نیز اوضاع این این تیم جالب نیست...
اما خب از نظر شما واقعاً مقصر این شرایط باشگاهی همانند کیست؟ آیا مقصر سیاستهای تاد بولی است که با خریدهای پیاپی خود باعث ایجاد سردرگمی در تیم و شکستهای؟ مقصر بازیکنان چلسی هستند که هوادار پشیزی برای بعضی از آنها ارزش ندارد؟ یا مقصر مربیهای اشتباهی ای هستند که باشگاه چلسی آنها را به روی نیمکت این تیم نشانده است؟ از این موضوع که بگذریم نیز بازیکنانی مانند کول پالمر و استرلینگ که در بازیهای گذشته باشگاه چلسی عملکرد خوبی داشتند به علت عملکرد ضعیف چند بازیکن چلسی فقط اندکی مورد تمجید رسانهها قرار میگیرند. حال اینکه قطعاً اگر تیمی مانند چلسی روی فرم بود تا الان استرلینگ و کول پالمر به دهها باشگاه بزرگ فوتبال اروپا لینک میشدند، نه اینکه مثلاً پاداش بازی کول پالمر دعوت او به تیم ملی انگلستان باشد (به این توجه کنید که پالمر در سیتی یک بازیکن نیمکت نشین بود).
تاد بولی، مالک چلسی در سالی که گذشت حدود ۷۵۶ میلیون پوند صرف نقل و انتقالات کرده است. نقل و انتقالات هنگفت باشگاه غرب لندن در یک سال روز گذشته به ازای هر روز بیش از دو میلیون پوند هزینه داشته است و مسلما این نتایج نباید حاصل آن نقل و انتقالات باشد. اما عده ای از هواداران چلسی نیز انگشت اتهام را به سوی تاد بولی گرفته اند و اعتقاد دارند که اگر تاد بولی به جای خرید این بازیکن چند بازیکن اسم و رسم دار میخرید خیلی بهتر بود. نویسنده نیز با نظر این گروه از هواداران چلسی موافق است. نکتهٔ بعد برنامهریزی مدیران باشگاه چلسی است. مثلاً چرا به استعدادهای آکادمی چلسی که هر روز در رسانهها تمجید میشوند توجه خاصی نمیشود؟ حضور بهداد اقبالی و تاد بولی به چه دردی میخورد؟ اصلاً بر مشکلات باشگاهی مانند چلسی با این مدیریت پایانی هم میتوان متصور بود؟ آیا همین پوچتینو نبود که در پاری سن ژرمن و تاتنهام نتایج بسیار خوبی گرفت و موفق شد تا در فصل ۲۰۱۷-۲۰۱۶ با تاتنهام نایب قهرمان لیگ برتر انگلیس شود؟
در فصل 17-2016 گران ترین خرید پوچتینو در تیم تاتنهام، موسی سیسوکو بود که با 31.5 میلیون پوند از نیوکاسل به تاتنهام پیوست. پوچتینو در این فصل با کسب عنوان نایب قهرمانی سرانجام به «St.Totteringham's Day» پایان داد و بهترین رتبه باشگاه لندنی را از سال 1963 تاکنون کسب کرد. او همچنین برای تاتنهام 86 امتیاز به دست آورد که عملکردی عالی محسوب میشود و تنها شاید امسال آنژ پوستکوگلو بتواند این آمار را با تاتنهام تکرار کند
در فصل ۲۰۱۸ او نیز به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسید که برای تاتنهام عملکردی عالی محسوب میشد، مخصوصاً وقتی بدانیم که آنها در مسیر رسیدن به فینال تیمی مانند منچسترسیتی پپ گواردیولا را شکست دادند، البته با اینکه پوچتینو در جدال تاکتیکی با یورگن کلوپ مغلوب شد و قافیه را به او باخت اما عملکردش در خور توجه بود. اما در چلسی خیلی زود به مانند پاتر و لمپارد اخراج پوچتینو ترند شده است.
اما واقعیت تلخ برای هواداران فوتبال این است که فوتبالیستها در زیر این لایههای بزرگ مهارت، خالکوبیها و زرق و برقهایشان، مثل ما افرادی معمولی هستند. برخی از آنان بهسرعت با شرایط جدید تیمشان سازگار میشوند، برخی کمی دیرتر با شرایط تطبیق پیدا میکنند و برخی به هیچ وجه با شرایط جدید سازگار نمیشوند. همین اتفاق برای بازیکنانی افتاده که حالا به انقلاب پوچتینو در ترکیب این تیم به این باشگاه راه یافتند. مواجهه با تغییر و شرایط تازه برای همگان دشوار است. حتی ریسکپذیرترین افراد نیز گاهی دلشان برای ثبات تنگ میشود! بااینحال، اگر به کنج امن خود علاقهٔ وافری دارید و دلتان میخواهد که همیشه، همه چیز در یک مدار مشخص حرکت کند، لازم است که برای ارتقای مهارت تطبیقپذیری خود کمی روی شکل تفکرتان تأمل کنید. اتفاقی که امروز برای چلسی پوچتینو افتاده نیز همین است. بازیکنان چلسی اصلا به جو چلسی عادت ندارند و به نوعی جو چلسی آنها را مسموم میکند. درست به مانند نیکولاس جکسونی که یکی از بهترین گلزنان لالیگای اسپانیا بود و حالا در چلسی با هر موقعیتی که از دست میدهد مورد هجمه طرفداران این تیم و استهزای طرفداران تیمهای دیگر قرار میگیرد. اما موضوع دیگر تزلزل نیمکت چلسی در شرایط کنونی است. مثلا دیوید کالدرهید حدود ۲۶ سال روی نیمکت چلسی نشست، یا بیلی بیرل حدود ۱۳ سال روی نیمکت چلسی نشست. نکته جالب این است که از مه ۱۹۰۵ تا مه ۱۹۹۶ نیمکت چلسی بین مربیان اسکاتلندی و انگلیسی دست به دست میشد. هواداران چلسی منتظر سال ۲۰۲۴ هستند، و احتمالا دوباره فریادهای " keep the blue flag flying high" در ورزشگاه...
برای فوتبالیها هر سال یک رقابت است، دو سال قبل سال جام جهانی، پارسال سال جام ملتهای آسیا (که البته به امسال منتقل شد) و امسال هم سال یورو، قرعه کشی یورو پر از برنده و بازنده بود...
ترکیه و جمهوری چک به یاد دیدار نوستالژیکشان در یورو ۲۰۰۸ به مصاف هم میروند، فرانسه بعد از دو پیروزی ۴ بر صفر و دو بر یک برابر هلند در دور مقدماتی رقابتهای یورو در رقابتهای یورو نیز با این تیم همگروه شده است. اسپانیا بعد از تقابل با ایتالیا در نیمه نهایی لیگ ملتهای اروپا حالا در دور گروهی قرار است به مصاف این تیم برود، هر دو تیم انگیزههای متفاوت و خاصی برای این دیدار دارند اسپانیا با هدف جبران شکست در یورو ۲۰۲۰ برابر ایتالیا به میدان میآید و ایتالیا با هدف جبران شکست برابر این تیم در نیمه نهایی لیگ ملتهای اروپا. بلژیک و انگلیس نیز در قرعه کشی خوش شانس بودند و در گروهی ساده افتادند تا خیلیها از همین الان این دو تیم را صعود کرده بدانند. در زیر شرایط تمامی گروهها را بررسی میکنیم.
آلمان میزبان در این گروه با مجارستان، اسکاتلند و سوئیت همگروه شده است شرایط برای آلمانها بعد از گذراندن یک سال فاجعه بار حالا نیز خوب دنبال نمیشود. بعد از اخراج فلیک و روی کار آمدن ناگلزمن در تیم ملی فوتبال آلمان ناگلزمن خیلی زود طعم ناکامی در ردهٔ ملی را تجربه کرد. دفاع آلمان که روزگاری جایگاه امثال بکن بائر و کوهلر بوده همچنان پر اشتباه است،
در چند بازی اخیر عملکرد دابل پیوتِ کیمیش - گوندوغان به اندازهٔ عملکرد ضعیف مهاجمان آلمان به چشم نیامده اما به خودی خود مشکل ساز است...تمام این اتفاقات در حالی رخ میدهد که هافبکی جنگنده مثل آندریش و حتی هافبکی مانند گورتسکا به نیمکت میخ شده اند و چه بهتر یکی از این دو نیمکت نشین جای یکی از افراد حاضر در زوج میانهٔ میدان را بگیرند، از پاسکال گروس هم غافل نشوید که به نیمکت پیچ و مهره شده است. برانت همچنان سر در گم است، هنریکس انگار تبدیل به یک بازیکن معمولی شده است. تنها نقاط روشن تیم ملی آلمان در سال ۲۰۲۳ ویرتس و موسیالا و البته فولکروگ بودند که آنها نیز کمک چندانی به آلمان نکردند... اما اوضاع دیگر تیمهای گروه یعنی مجارستان و اسکاتلند با آلمان کاملاً متفاوت است. مجارستان در دور مقدماتی با لیتوانی، مونته نگرو، صربستان و بلغارستان هم گروه بود و توانست به عنوان صدرنشین به رقابتهای یورو صعود کند. اسکاتلند نیز در دور مقدماتی با اسپانیا، نروژ، گرجستان و قبرس همگروه بود و توانست با ۱۷ امتیاز به عنوان تیم دوم به دور گروهی یورو صعود کند.
شاید این گروه یکی از بدترین گروههای ممکن برای شاگردان اسپالتی و تیم ملی ایتالیا بود. شاگردان اسپالتی که در سید چهارم قرعه کشی قرار گرفته بودند با تیمهای کرواسی، اسپانیا و آلبانی همگروه شدند. مدافع عنوان قهرمانی همین چند ماه پیش در نیمه نهایی لیگ ملتهای اروپا مغلوب اسپانیا شده و قطعاً هم تیمیهای مودریچ در تیم ملی کرواسی نیز رقیب دست و پا بسته ای برای شاگردان اسپالتی نیستند. آلبانی که البته روی کاغذ و تا به الان سادهترین رقیب ایتالیا در این گروه است نیز به عنوان شگفتیساز پای به رقابتهای یورو گذاشته است. بیاید شرایط هر سه رقیب ایتالیا در این گروه را بررسی کنیم. شاگردان دلافوئنته در تیم ملی اسپانیا نیز امیدوار به کسب قهرمانی در یورو با نسل جوان و جذاب خود هستند. کرواسی هم که به سختی موفق شد در دور مقدماتی از گروهی که در آن ترکیه و ولز هستند صعود کند قطعاً میتواند مانند جام جهانی ۲۰۲۲ بدرخشد. آلبانی هم نیست شاید ناشناختهترین تیم این گروه باشد، و البته همین ناشناخته بودن تیم آنها را جذاب میکند...
قرعه باز هم با سهشیرها مهربان بود و آنها در گروهی ساده با تیمهای صربستان، دانمارک و اسلوونی همگروه شدند. روی کاغذ شاگردان آقای ساوگیت میتوانند به آسانی صدرنشین این گروه شوند. شاگردان مارادونای بالکان در تیم ملی صربستان نیز انگیزههای متفاوتی برای درخشش در این دوره یورو دارند. آنها بعد از غیبت ۲۴ ساله پای به این رقابتها گذاشتهاند و امیدوار هستند عملکرد بهتر از آنچه در جام جهانی ۲۰۲۲ داشتند در رقابتهای یورو داشته باشند. دانمارکیها نیز بعد از حذف در دور گروهی جام جهانی امیدوار هستند تا با تکیه بر ستارههای خود در رقابتهای یورو عملکرد درخشانی داشته باشند و خاطره حذف تلخ از جام جهانی ۲۰۲۲ را از ذهن طرفداران خود پاک کنند. و سرانجام اسلوونی ای که در دور مقدماتی موفق به صعود به عنوان تیم دوم شد و حالا امیدوار است شگفتیساز این دوره یورو شود.
شاید بدترین اتفاق برای شاگردان رونالد کومان در تیم ملی هلند همگروهی با فرانسه بود. هلند با هدایت رونالد کومان در دور مقدماتی یورو در هر دو بازی برابر فرانسه مغلوب شد و به عنوان تیم دوم گروه و بعد از شاگردان دیدیه دشان به یورو رسید. اما تیم بعدی تیم پرفسور آلمانی، رالف رانگنیک است. پرفسوری که شاید بعد از نتایج ضعیف با منچستریونایتد و آن مصاحبهٔ جنجالی کریستیانو رونالدو با خود عهد کرد که کاری بزرگ انجام دهد و آن کار رساندن اتریش به یورو بود. اتریش با رالف رانگنیک موفق به صعود به یورو شد و حالا رالف رانگنیک به دنبال یک ماجراجویی تازه با اتریش است.
در خط هافبک اتریش مارسل زابیستر- بازیکن سابق لایپزیش و بایرن مونیخ - به دنبال درخشش در یورو است تا خاطرات بد دوران بازی در بایرن مونیخ را از ذهن خود پاک کند. کنراد لایمر چند پسته نیز میتواند جواب دیگری برای این سوال باشد. به هر حال برای پاسخ به این سوال باید تا شروع مسابقات یورو صبر کرد. تیم بعدی این گروه برنده پلی آف است. فعلاً بهتر است راجع به آن صحبت نکنیم...
خب رسیدیم به شاید یکی از جذابترین تیمهای این جام، بلژیک. بلژیکیها در آلمان به دنبال چه میگردند؟ خب، این سوالی است که جواب به آن کمی سخت است. حدود یک سال پس از حذف ناباورانهٔ بلژیک با مارتینز در دور گروهی جامجهانی ۲۰۲۲ قطر نسل جدید بلژیک حالا دوست دارد تا با یک قهرمانی در اروپا خاطرهٔ حذف از جامجهانی را از ذهن فوتبالدوستان بلژیکی پاک کند. در نسل جدید بلژیک خبری از بازیکنانی مانند دنیس مرتنز و ادن هازارد نیست. به جای آن اما بلژیک جوانان خوبی همانند جرمی دوکو دارد که به دنبال اثبات خودشان در مسابقات یورو هستند. اما سوالی مهم در ذهن طرفداران بلژیک است: آیا تدسکو برای هدایت بلژیک آماده است؟ خب، جواب این سوال بله و خیر است. بسیاری از بازیکنان بلژیک به همراه تدسکو تجربهٔ همچین مسابقاتی را نداشته اند و این شاید مهمترین مسئولیت آنها باشد. اما به هر حال تدسکو نشان داده که مربی قابلی است.
تدسکو در بخش هجومی تیم خود میتواند روی تروسار، هافبک آرسنال روملو لوکاکو، مهاجم آ اس رم و کوین دیبروینه، بهترین بازیساز حاضر در مسابقات، حساب باز کند. البته که دیبروینه در ماههای اخیر با مصدومیتهای زیادی دست و پنجه نرم کرده و مشخص نیست که بتواند همان عملکرد قبل مصدومیت خود را ارائه دهد. دیگر تیم این گروه رومانی است که البته کیلومترها با آن نسل لوچسکوی بزرگ فاصله دارد اما روی کاغذ این شانس را دارد که بعد از بلژیک به عنوان تیم دوم گروه به دور بعد صعود کند. اسلواکی نیز به دنبال شگفتیسازی در یورو ۲۰۲۴ است و همین باعث میشود که هیچ تیمی خود را از پیش برنده مقابل اسلواکی فرض نکند. برنده پلی آف دیگر تیم این گروه است که البته فعلاً قصد خاصی نداریم تا راجع به آن صحبت کنیم.
شاگردان مارتینز که موفق شدند تا با کسب ۱۰ برد از ۱۰ مسابقه و گرفتن حداکثر امتیازات ممکن به یورو صعود کنند. بسیاری از بازیکنان پرتغال همین حالا در باشگاههای بزرگ لیگهای معتبر اروپایی توپ میزنند، بنابراین اکثر آنها به دنبال نهایی کردن انتقالی به باشگاهی بزرگ با درخشش در این تورنمنت نیستند. با این حال بازیکنانی مانند روبن نوس و برونو فرناندز میتوانند با درخشش در یورو اتفاقات حول خودشان در چند ماه گذشته را جبران کنند.
مارتینز پس از ناکامی با بلژیک در جامجهانی و حذف در دور گروهی حالا سرمربی پرتغال شده است و امیدوار است که به مانند یورو ۲۰۱۶ این تیم را قهرمان کند. درباره پرتغال نیز مانند بلژیک سوال بزرگ وجود دارد: آیا رونالدوی 36 ساله هنوز بزرگترین امید و بهترین بازیکن پرتغال است؟ پرتغال در طول چند سال گذشته از نظر کیفی رشد کرده و بازیکنان تراز اول بسیاری دارد اما او همیشه ستاره تیم خواهد بود.
جمهوری چک و ترکیه نیز دیگر تیمهای این گروه هستند. این دو تیم در دور گروهی یورو ۲۰۰۸ همگروه بودند و در بازی آخر در شرایطی که تیم برنده به دور بعد صعود میکرد و تیم بازنده حذف میشد این ترکیه بود که علی رغم اینکه با دو گل از رقیب عقب افتاد سرانجام با نتیجه ۳ بر ۲ برنده بازی شد. و سرانجام برنده پلی آفی که قصد نداریم راجع به آن صحبت کنیم...
- حضور مسی در اینترمیامی و رکورد شکنی در کسب توپ طلا
سال ۲۰۲۳ سالی پرماجرا برای لیونل مسی بود، از حضور در آمریکا تا کسب هشتمین توپ طلا و جلو افتادن از رونالدو در همه چیز.... از آن دورانی که پسر آرژانتینی صرفاً یک بازیکن جوان جویای نام بود تا دورانی که او تبدیل به قدیس آرژانتینیها شد چیزی حدود ۱۸ سال گذشت، ۱۸ سال با افتخاراتی مانند د بست، توپ طلا، لالیگا، لیگ قهرمانان اروپا و سرانجام قهرمانی در جامجهانی. پسری آرژانتینی که سه بار تا فینال کوپا آمریکا رفت اما هر بار مغلوب شد. یک بار تا فینال جامجهانی رفت اما در برابر آلمان یوواخیم لو مغلوب شد... ۱۸ سال پر از اشک، لبخند، خندههای از ته دل، افتخار، لذت و غم... شخصیت لیونل مسی در بین سختی و آسانیهای دنیا شکل گرفته است. از همان روزی که لیونل مسی و همتیمیهایش در فینال جامجهانی ۲۰۱۴ مغلوب آلمان یوواخیم لو میشوند تا زمانی که در فینال جامجهانی ۲۰۲۲ لیونل مسی سرانجام به رویای خود میرسد و اکسیر جاودانگی را مینوشد. برای من و هم نسلیهای من که نه مارادونا را دیدند، نه پله را، نه مارادونا را، نه بکن بائر را و نه گرد مولر را شاید بازیکنانی مثل لیونل مسی و کریستیانو رونالدو انتها و نهایت دنیای فوتبال باشند. آیا مسی بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است؟ این سوالی است که باید برای جواب مثبت دادن به آن از بازیکنانی مثل کریستیانو رونالدو، پله، مارادونا و.... گذشت و این اصلا کار راحتی نیست. اما یک چیز مشخص است و آن اینکه شاید تا سالها بعد بازیکنی مثل لیونل مسی متولد نشود. بازیکنی که از آوارههای تیم خورخه سمپائولی تیمی را میسازد که قهرمان کوپا آمریکا، جام فینالیسما و جامجهانی میشود.
در 17 سپتامبر 2000 لیونل مسی همراه پدرش وارد بارسلونا شد. رویای او پیوستن به بارسا بود؛ در حالیکه تنها 13 سال داشت. این کار سادهای نبود ولی در نهایت توافق حاصل شد و او به تیم نونهالان باشگاه پیوست.
از این جا به بعد بود که کار شکل گرفتن بازیکنی که احتمالا بهترین فوتبالیست دنیا و یکی از بهترینهای تاریخ این ورزش است، آغاز شد. 20 سال بعد او در بارسا به همه چیز رسیده و چه از لحاظ تیمی و چه فردی عنوانی نبوده که کسب نکرده باشد. او قهرمانی است که توانست به شکلی غیر قابل تصور به تمام رویاهایش دست پیدا کند. ۱۶ اکتبر ۲۰۰۴ لیونل مسی برای اولین بار در یک بازی رسمی برای بارسلونا به میدان میرود و ادامهٔ آن را که نیز خودتان میدانید، قهرمانی در جامهای مختلف و سرانجام گرفتن هشتمین توپ طلا و جاودانه شدن در تاریخ،
با وجود تمامی نظرات مطرح شده درباره توپ طلا، درخشش مسی به شکلی باورنکردنی باثبات و انعطاف پذیر بوده و این هفت توپ طلا از سال 2009 نشانگر بخشی از این ویژگیهاست.
رسیدن به این سطح از موفقیت در هر زمان دستاوردی خاص است و انجام آن در دوران کریستیانو رونالدو که از سال ۲۰۰۸ تا به حال پنج توپ طلا کسب کرده، کاری فوق العاده محسوب میشود. هیچکس در تاریخ بیشتر از لیونل مسی موفق به کسب این جایزه نشده است و لیونل مسی از این حیث رکورددار است. قابهای زیادی از لیونل مسی ثبت شده، از اولین بازی برای بارسلونا تا گرفتن جایزهٔ فرنس فوتبال با آن کت و شلوار مشکی رنگ...
مرگ سر بابی چارلتون
انگلستان هنوز هم تنها کشور اروپایی است که هنوز از سیستم شمارهگذاری یک تا یازده، به جای تعلق شمارههای دائمی به بازیکنان تیم استفاده میکند. بنابراین وقتی تغییری در سیستم رخ میدهد، باعث میشود که بازیکنان در پیراهنهای جدید خود احساس راحتی نداشته باشند. اما این برای بابی فرقی نداشت، او اصلاً برایش فرقی نداشت که چه پیراهنی بپوشد یا در چه پستی بازی کند؟ او همان گنجینهٔ تاریخ انگلیس و منچستریونایتد است. پسری که از شستن لباس ها و بازی با دوستان دبیرستانش به لباس منچستریونایتد و انگلیس رسید.
"پسر خوش روی موطلایی 21 سالهی تیم که همیشه تبسمی میزد، نمرد. رابرت چارلتون که او را بابی چارلتون میخواندند.... او نماد حیات در منچستریونایتد شد. زمزمهٔ بازگشت به زندگی. فاجعهی مونیخ، تصویری تراژیک از یونایتد شکل داد و آینده را در چهرهی پسرانهٔ بابی رو کرد. بابی که موهایش ریخت. بابی که نخندید. بابی که ترکیب پسرانهاش را حفظ کرد. او طی دو سال در دو فینالی که بهترینها خوابش را ندیدهاند به میدان رفت. دوید و جان کند. و در نهایت و در هر دو میدان پیروز شد در هر دو میدان جام را بالا برد. بابی رویای پدرش را تا آخرین قله ادامه داد.... "
استاد حمیدرضا صدر عزیز، پیراهنهای همیشه
پسری که در ومبلی با گذر از اوزه بیو و پرتغال به فینال جام ژول ریمه رسید و در آن فینال به ژول ریمه چنگ زد و اولین و آخرین قهرمانی سه شیرها در جامجهانی را به دست آورد. پسری که خداوند تلثیث مقدس در کنار جرج بست و دنیس لا بود. پسری که سرانجام بسیار غیرمنتظره و ناگهانی خبر فوتش در کوران لیگ برتر انگلیس از راه رسید. آخرین بازماندهٔ فاجعهٔ مونیخ و یکی از آخرین بازماندههای نسل انگلستان ۱۹۶۶ به همراه جف هرست، پسری که بارها مرگ را شکست داده بود و سرانجام اما مرگ او را به تله انداخت. پسری که ۱۹۸ گل برای منچستریونایتد زد. قلب بابی با دوستانش بود. با انگلستان ۱۹۶۶... با تلثیث مقدس... حالا دنیا دیگر بابی ندارد.
بابی چارلتون در حالی که تنها ۱۵ سال سن داشت راهی تیم جوانان منچستریونایتد شد. بابی راجب انتخاب منچستریونایتد میگوید:« منچستریونایتد اولین تیمی بود که برای خرید من علاقه خود را نشان داد، در حالی که نیوکاسل احتمالاً آخرین تیم بود! یونایتد در کنار ولوز و چلسی تیمهایی بودند که مربیان آن دنبال بازیکنان جوان بودند، اما نیوکاسل در آن زمان اینطور نبود. مردی به نام جو آرمسترانگ، از استعدادیابهای من یونایتد تماشاچی یکی از بازیهای من برای تیم مدرسهای در شرق نورثامبرلند بود. در آن روزها، وقتی کسی را برای تست یک باشگاه بزرگ میخواستند، افتخار بزرگی برای آن بازیکن جوان بود. اما آرمسترانگ حتی مرا برای تست هم نخواست و از من خواست بلافاصله پس از اتمام درسم با یونایتد قرارداد امضا کنم. آن بازی در ژانویه بود و تا پایان سال تحصیلی فرصت زیادی داشتیم. من در چند بازی برای تیم جوانان انگلیس هم گل زدم و پس از آن باشگاههای زیادی دنبالم آمدند. اما تصمیمم را برای بازی در یونایتد گرفته بودم.»
بابی در اولین مسابقهای که برای بزرگسالان منچستریونایتد به میدان رفت دو گل به چارلتون اتلتیک زد. بابی چارلتون راجب آن مسابقه میگوید:« آقای بازبی از من پرسید که آیا حال من خوب است؟ در حقیقت قوزک پایم، رگ به رگ شده بود. اما دلم نمیخواست که آن را نشان دهم. با شوق اعلام کردم که بله. حالم خوب است!»
بابی چارلتون ۱۹ ساله عضوی از تیم قهرمان فصل ۱۹۵۶-۱۹۵۵ بود. اما در آن تیم او چندان فرصت بازی به دست نیاورد. اما فصل بعد و با نمایش درخشان مقابل بولتون خودش را به ترکیب اصلی مت بازبی تحمیل کرد. اما درست یک سال بعد یکی از بدترین روزهای تاریخ منچستریونایتد اتفاق افتاد، فاجعهٔ مونیخ. روز ۶ فوریه؛ مونیخ؛ هواپیمای تیم سقوط میکند و به دنبال آن امید و آرزوهای مت بازبی هم سقوط میکند. قصه خیلی تلخ است. تامی تیلور، بیلی ولان، دیوید پگ و ۱۷ بازیکن دیگر که به سوی آسمان پرواز کردند…
بابی چارلتون راجب آن روز میگوید:« ما هرگز از زمین بلند نشدیم. در مسیر به چند مانع برخورد کردیم. هواپیما برای سومین بار تلاش می کرد تا بلند شود و در آن وضعیت آب و هوا واقعا کابوس بود. زمانی که به بیمارستان رسیدیم، درد و رنج زیادی کشیدیم. متوجه هیچ چیزی نبودم. فقط می فهمیدم که پرسنل بیمارستان می آمدند، آمپول به پشت گردنم تزریق می کردند و من از حال می رفتم. تا صبح روز بعد هوشیاری نداشتم.»
قصهی بابی چارلتون قصهی تحقیر مرگ است. میگویند حافظهٔ خود را از دست داده بود و زمانی که مرد هیچ چیز یادش نبود. اما مگر میشود سقوط آن هواپیمای لعنتی را از یاد برد؟ میشود آن حلاوت قهرمانی در ژول ریمه را از یاد برد؟ مگر میشود خاطر دوران بازی کنار جرج بست و دنیس لا را از یاد برد؟ مگر میشود؟ از آقای داستان نویس در کتاب سال های بازی در منچستریونایتد مطالب جالبی به چشم میخورد؛ از رابطه او با ران آتکینسون که او را با صفت «غرغروی کبیر» می نامید گرفته تا چگونگی روی آوردن او به فوتبال و... او ضمن معرفی زادگاهش و خانواده ای که در آن به دنیا آمد و بیشترشان هم از طبقه معدن چیان اشینگتون بودند، استعداد ویژه خود را در فوتبال ارثیه ای از سوی خانواده مادری اش می داند که بیشترشان به صورت ژنتیک فوتبالیست بودند. داستان بابی و تلثیث مقدس هنوز هم ادامه دارد. حتی اگر دیگر بابی زنده نباشد.
بدون بابی چارلتون، بدون پله، و بدون یوهان کرویف، دنیای فوتبال به دنیای دیگری تبدیل شده. سالهاست که هلندیها توتال فوتبال را فراموش کردهاند، ژوگوبونیتوی برزیلی رنگ و لعاب طلایی خود را از دست داده، دیوار بلند کاتناچیوی ایتالیایی فرو ریخته و .... بازی انگلیسی رنگ و بوی سیاه نفت را به خود گرفته. کم یا زیاد، خوب یا بد، این دیگر دنیای داستانهای بابی چارلتون نیست.... پس در آرامش بخواب سر بابی...
برخی اتفاقات مهم دیگر:
- سقوط سانتوس
- قهرمانی سویا در لیگ اروپا
- خداحافظی بوفون از فوتبال
- حضور بوسکتس و سوارز در اینترمیامی
- حضور بلینگام در رئال مادرید