طرفداری | آنچه در ادامه میخوانید بخشی از کتاب ترس و نفرت در لالیگا است که با قلم نویسنده بزرگ فوتبال «سید لو» نوشته شده است.
یکشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۲ بارسلونا مقابل رئال مادرید، هفتهی هفتم لیگ اسپانیا. این اولین رویارویی فصل بین بزرگترین دشمنان دنیای ورزش است. دشمنیای که سمبلی از دشمنی خارج زمین فوتبال است. صبح ِ روز بازی، تیتر روزنامهی کاتالان، الوانگواردیا پرسید: «فقط فوتبال؟» همه پاسخ راِ میدانستند، بارسلونا در مقابل رئال مادرید هرگز فقط فوتبال نیست و امروز کمتر از همیشه فوتبال است. این رویارویی سیاسیترین مسابقه جهان است. مخصوصاً از زمان مرگ ژنرال فرانسیسکو فرانکو در 1975
بازی در سایه بحران اقتصادی برگزار میشود، در سایه شکست مذاکرات مالیاتی بارسلونا و مادرید و صحبتهای رفراندومی برای استقلال کاتالان. سه هفته از روز استقلال کاتالان گذشته است. یازدهم سپتامبر روزی که نزدیک به یکونیممیلیون نفر در خیابانها، شهر را تعطیل کردند. در میان آنها رئیس باشگاه بارسلونا ساندرو راسل هم حضور داشت. او اصرار داشت به دلایل شخصی آنجاست. اما همهی تبلیغات قبل از مسابقه طوری است که به نظر میرسد از این کار منظور خاصی دارند. صدهزار نفر کارتهای زرد و قرمز در دست گرفتهاند و همه استادیوم را پوشش دادهاند. عدهای از طرفدارها به پرچم استقلال کاتالان مزین شدهاند.
هفتهها و ماههاست رسانهها در مورد کاتالان مینویسند. شکاف عمیق بین این دو کاملا آشناست. روزنامهی راستگرای الروزان که مدافع اتحاد اسپانیا است، 27 صفحه مطلب سیاسی تدارک دیده بود فقط برای این که ثابت کند این بازی سیاسی نیست. ال موندو هم که مخالف تجزیهطلبی است یک معمای 2000 ساله را حل کرد که در حقیقت عیسی مسیح را کاتالانها کشتهاند!
قبل از آغاز بازی، بارساییها یک سرود مذهبی-کلیسایی قدیمی میخواندند. دو پرچم غولآسای راهراه قرمز و زرد کاتالان همچون بادبان در دو سمت استادیوم در اهتزاز بود. پرچم استقالال کاتالان در سراسر استادیوم دیده میشد. پرچمی بود که به زبان انگلیسی اشاره به کشور بعدی اروپا بودن کاتالونیا. اما سرود ملی کاتالان اشاره به نبرد سالهای دور دارد. وقتی در سال 1640 کاتالونیا، فلیپ چهارم را شکست داد و استقلال خود را تحت حمایت فرانسه برای دوازده سال به دست آورد.
در انتظار لحظهای هستند که تونی استروبل به عنوان یک پیشگویی توصیف کرده بود. استروبل یکی از اعضای پارلمان کاتالان بود که پدرش، تبعید شدهای به انگلستان در زمان دیکتاتوری فرانکو، همیشه به او میگفته: روزی که نیوکمپ سرود استقلال سر میدهد، روزی خواهد بود که استقلال میرسد. طرفداران بارسلونا در یکی از بازیهای لیگ در مقابل گرانادا سرود را خوانده بودند اما امروز بزرگتر بود، امروز در مقابل رئال مادرید بازی میکردند. زمانی که ساعت استادیوم به دقیقه 17:14 رسید، همخوانی آغاز شد: استقلال! استقلال.
«یازدهم سپتامبر 1714 روزی که محاصرهی بارسلونا به پایان رسید، روزی که شهر مقابل حمله فیلیپ پنجم سقوط کرد. کاتالانها طرف اشتباهی را گرفته بودند، بدون کمک فرانسه مغلوب شدند. اما آن نبرد تبدیل به نطفهی ایدهی ایالت مستقل شد، درست در نقطهای که استقلال از دست رفته بود. آنها این شکست را جشن میگیرند. و چه در داخل و چه در خارج کاتالونیا از این موضوع به عنوان سمبل تفکر کاتالان یاد میشود و آغاز نظریهای است که مادرید را دشمن همیشگی میپنداشت. فیلیپ پنجم همهی ساختارهای سیاسی کاتالونیا را برانداخت و زبان کاتالانی را در مدارس ممنوع اعلام کرد و تا دوران انقلاب فرهنگی که اواسط سال 1800 بود اجازه تنفس به هیچ کاتالانی را نداد. پارلمان کاتالان در سال 1914 تشکیل شد که توسط ژنرال میگوئل پریمو د ریورا در سال 1925 برانداخته شد. با سقوط پریمو د ریورا و آغاز انقلاب دوم، در اولین دموکراسی واقعی اسپانیا، کاتالونیا صاحب یک دولت خود مختار شد اما ظهور جنگهای داخلی اسپانیا و دیکتاتوری ژنرال فرانکو به همهی آن بلندپروازیها پایان داد. بعد از مرگ او، امروزه کاتالونیا دارای خودمختاری معنیداری است. نظرسنجیها نشان میدهند بیشتر از 50 درصد کاتالانها خواستار استقلالاند.
امروز این نبرد سیاسی به مرکزیت نیوکمپ در داخل و خارج زمین فوتبال ادامه دارد. امروز صبح مدافع بارسلونا جرارد پیکه پای خود را از همیشه فراتر گذاشت و اعلام کرد بارسلونا درمقابل رئال مادرید در واقع کاتالونیا در مقابل اسپانیاست. اما لاپورتا شکی نداشت: بهنوعی، این حقیقت دارد. این یک مقابله ورزشی با ارتباطهای سیاسی است. مادرید همیشه نمایندهی اسپانیا و ما همیشه نماینده کاتالونیا بودهایم.
سرود استقلال تنها چیزی در اولین ال کلاسیکو فعلی نیست که جلبتوجه میکند. این بازی بارسا در مقابل مادرید است، در چند کلمه: نمادگرایی، هویت، سیاست، دشمنی... و بهترین فوتبال روی این سیاره. بازی مساوی تمام شد. هر تیم 10 شوت زد، دو تیر دروازه برای هر طرف و دو گل برای هر تیم. سوت پایان بازی که به صدا در آمد، رضایت برقرار بود. و نوید بازیهای بعدی. رقابت و دشمنیهای حقیقی همیشه یک کار میکنند؛ خود را جاودانه میسازند. همان طور که یکی از بازیکنان بارسا گفته بود: هر دفعه این بازی، بازی قرن است، حتی اگر سالی هشت بار برگزار شود.
بیشتر بخوانید:
مربی مادرید ژوزه مورینیو بعد از بازی گفته: ما اینجاییم و آنها اینجا. در حالی که دستانش را رو به جلو دراز کرده بود و در یک سطح نگه داشته بود.
بالاتر از همه، رقابت کاتالونیا تبدیل به رقابت لیونل مسی و کریستانو رونالدو شده است. رونالدو گل زد، بعد مسی، مسی گل زد و بعد رونالدو. اگر مادرید مقابل بارسلونا بزرگترین رقابت دنیای ورزش روی زمین است، نمیتوان آن را بدون این دو بهترین بازیکنان جهان تصور کرد. مردانی که بر فوتبال حکمرانی میکنند و تعریف باشگاههای خود هستند، در شخصیت و در بازی، در سبک و در ذات.
خلاصه بازی سال 2012 بارسلونا-رئال مادرید (بدون گزارش - با صدای استادیوم)
[…]
تمام اینها از مادرید در 13 می 1902 آغاز شد. تنها چند صد متر پایین تر از سانتیاگو برنابئو. فوتبال به هیچوجه مانند امروز نبود. بارسلونا با یک آگهی 63 کلمهای در روزنامهای منتشر کرده بود که از کسانی که میخواستند بازی را ببینند، دعوت میکرد به دفتر روزنامه بروند. 12 نفر رفتند. رئال مادرید با بازیهای غیررسمی در رتیرو پارک شروع کرد، جایی که نیمکتها هفت، هشت نفر در هر طرف را پذیرفتند، عدهای گفتند بهتر بود وقتمان را با سیگار کشیدن و نوشیدن تلف میکردیم و عدهای هم نگاهی غیر اخلاقی به این ورزش داشتند: جوونهای بیحیا حالا جرات میکنن با شلوارک توی خیابان بروند. حتما از نظر مغزی مشکل دارن! حدود دو هزار نفر اولین بازی بین بارسلونا و رئال مادرید را از نزدیک تماشا کردند. نشسته بر روی صندلیهایی که از یک کاسب در بازار اجاره شده بود.
امروز98.000 تماشاگر در پاییز 2012 برای تماشای بازی به نیوکمپ آمده بودند