من آمده ام وای وای، من آمده ام
عشق فریاد کند
من آمده ام که ناز بنیاد کند
من آمده ام، من آمده ام
عشق فریاد کند
من آمده ام که ناز بنیاد کند
من آمده ام، وای
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
ای دلبر من الهی صد ساله شوی
در پهلوی ما نشسته همسایه شوی
همسایه شوی که دست به ما سایه کنی
شاید که نصیب من بیچاره شوی
من آمده ام وای وای، من آمده ام
عشق فریاد کند
من آمده ام که ناز بنیاد کند
من آمده ام، وای
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم
زنجیر وفا فکنده در پای دلم
عشق اگر به فریاد دل ما نرسد
ای وای دلم وای دلم وای دلم
من آمده ام، من آمده ام
عشق فریاد کند
من آمده ام که ناز بنیاد کند
من آمده ام، وای
بیا که برویم از این ولایت من و تو
بیا که برویم از این ولایت من و تو
تو دست منو بگیر و من دامن تو
جایی برسیم که هر دو بیمار شویم
تو از غم بی کسی و من از غم تو
من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فریاد کند
من آمده ام که ناز بنیاد کند
من آمده ام، من آمده ام
عشق فریاد کند
من آمده ام که ناز بنیاد کند
من آمده ام، وای