آندِر ریتد اصطلاحی است در فرهنگ لغت که در مورد چیزی به کار برده میشود که کمتر از اندازه و ارزش آن در موردش نظر داده میشود و کمتر از چیزی که باید مورد توجه قرار میگیرد و در مقابل آن کلمه "اوور ریتد" قرار دارد که به معنای بزرگتر نشان دادن یک چیز نسبت به ارزش آن است.
در چند روز اخیر دنباله انیمیشن نوستالژی «فرار مرغی» توسط نتفلیکس پخش شد و توانست نمرات بسیار خوبی از منتقدان و مخاطبان کسب کند و خود را به عنوان یک انیمیشن محبوب در سال 2023 نشان دهد، با دنبال کردن همین نظرات و نقد های فارسی و انگلیسی به تماشای انیمیشن نشستم؛ اما باید گفت که این انیمیشن دقیقا تعریف همان اصطلاح اوور ریتد است. در ادامه متن بدون جبهه گیری خاصی نه به عنوان یک منتقد حرفهای بلکه به عنوان یک مخاطب که در کودکی با این انیمیشن خاطرات فراوانی دارم چند نکته مثبت و منفی از انیمیشن را با شما کاربران طرفداری در میان میگذارم.
«فرار مرغی» چیست؟
فرار مرغی یک انیمیشن کمدی ماجراجویی است که در سبک استاپ موشن و در سال 2000 میلادی ساخته شد. این اثر محبوبترین و بزرگترین محصول استودیو آردمن است که با همکاری دریمورکس تولید شده است. داستان این فیلم دربارهی گروهی از مرغها است که در یک مزرعه مورد ظلم قرار میگیرند و تصمیم میگیرند که از مزرعه فرار کنند همچنین یک خروس آمریکایی به نام راکی در اثر یک حادثه در درون این مزرعه به دام میافتد و حالا مرغها باید با کمک خروس خود را از مهلکه نجات دهند. از زمان پخش تا کنون صحبتهای فراوانی در مورد این انیمیشن شده مبنی بر اینکه انیمیشن در لفافه به داستان زندانهای نازیها در جنگ جهانی دوم اشاره شده و مرغها در حقیقت یهودیها هستند که توسط یک خروس آمریکایی نجات پیدا میکنند.
فرار مرغی: طلوع ناگت
از زمان تاسیس تاکنون، شبکه نتفلیکس میلیونها دلار هزینه کرده تا خود را جزو گزینه مخاطبان برای تماشا قرار دهد. در جدید ترین استراتژی این شبکه تصمیم گرفته بر روی حس نوستالژی مردم دست بگذارد و برای سریالها و انیمیشنهایی که سالها از پخش آن گذشته و کسی حاضر به ریسک سرمایهگذاری برای ساخته شدن آن نیست را در اختیار بگیرد. جدیدترین نمونه آن همین انیمیشن فرار مرغی است که نتفلیکس از چند سال پیش وعده ساخت یک دنباله برای آن را داده بود که در چند روز اخیر با پخش آن، این اثر خود را به صدر جدول پرتماشاگر ترین انیمیشن نتفلیکس رسانده است؛ اما آیا حقیقتا این اثر در نوع خود موفق بوده است؟
- داستان تکراری و کلیشهای
اگر با مشاهده انیمیشن با خود فکر کرده باشید که این داستان برای شما تکراری است اشتباه نمیکنید. طلوع ناگت از ابتدا تا انتهای داستان از چندین اثر بزرگ و معروف همچون انیمیشن راپانزل، رابین هود، سریال بازی مرکب و از همه مهمتر انیمیشن پینوکیو کپیبرداری کرده است. به جرات یک سوم ابتدایی داستان به صورت کامل از روی داستان پینوکیو کپی شده است؛ این کپی برداری آنقدر واضح است که حتی اسم مزرعه "Fun-land Farms" می باشد که از نام سرزمین لذت پینوکیو الهام گرفته است. این کپی کاری بدون هیچ گونه تنوع و ابتکار عملی بیشتر نشانگر کمبود ایده سازندگان است.
- تکرار خود
با وجود اینکه در انیمیشن مدتها از داستان قبل گذشته اما تنها و تنها چهار شخصیت جدید به داستان اضافه شده است که به ترتیب: مولی «دختر جینجر»، فریزل «دوست مولی»، رجینالد «خریدار ناگت» و دکتر فرای هستند. هر چند مولی و فریزل به عنوان دو شخصیت جدید به داستان اضافه میشوند؛ اما تاثیر قابل توجهی ندارند و تمامی اتفاقات مهم باز هم توسط جینجر و شخصیت منفی داستان یعنی خانم توییدی رخ میدهند و این دو شخصیت جدید نقشهای محوری به حساب میآیند و این شاید به علت سرعت روایت داستان است و هم اینکه داستان به نوعی چه در شروع و چه در پایان بندی دقیقا همانند قسمت اول رخ میدهد.
- سرعت روایت داستان
هر چند این نکته که داستان انیمیشن به سرعت ادامه پیدا میکند نکته خوبی است؛ اما همین سرعت بالا باعث میشود که مخاطب نتواند با شخصیتهای جدید از جمله دکتر فرای ارتباط برقرار کند. همچنین رابطه بین مولی و فریزل که میتوانست به برگ برنده اصلی انیمیشن تبدیل شود در میان سرعت روایت گم میشود و در پایان داستان باز این جینجر هست که تمام مرغان را از مهلکه نجات میدهد.
- بدون هیجان
انیمیشن طلوع ناگت در تمامی لحظات خود نمیتواند همچون قسمت اول هیجان ایجاد کند و تنها بخشی از داستان که شامل مقدار کمی هیجان است؛ همان پایان انیمیشن است که مرغها در خطر سقوط به درون دستگاه تولید ناگت هستند که همان صحنه نیز به این دلیل که قابل پیشبینی است چندان هیجانی ایجاد نمیکند. در مقابل در این دنباله شاهد صحنههای بسیار بی رحمانهای از مرگ خود خواسته یک مرغ و تبدیل شدن به ناگت هستیم که لحظاتی بعد به راحتی توسط رجینالد خورده میشود. شخصا به یاد ندارم قبلا در یک انیمیشن که مخصوص کودکان است و فضای شادی دارد صحنهای به این تلخی دیده باشم البته بعضی انیمیشنها وجود دارند که در تمام ابعاد لحظات تلخ، دارک و بدی را نشان میدهند؛ اما طلوع ناگت به عنوان یک انیمیشن خانوادگی و کمدی قطعا نباید چنین صحنه عجیبی را نشان میداد.
- عدم توجه به جزئیات
دیزنی، پیکسار، دریم ورکس و ایلومینیشن به عنوان چهار غول انیمیشنسازی برای همه تولیدکنندگان یک الگو به حساب میآیند. پس از سالها به هر اثری از این شرکتها دقت کنیم چنان جزئیاتی مشاهده میکنیم که دهانمان از تعجب باز می ماند. این جزئیات به حدی دقیق و مخفیانه طراحی شدند که پس از سالها هم میتوان از یک تابلو در پس زمینه یا پلاک یک ماشین و... نیز نکته جدید پیدا کرد و این جزئیات به یک رسم تبدیل شده مخصوصا برای شرکت پیکسار؛ اما متاسفانه در انیمیشن طلوع ناگت اصلا توجهی به این موضوع نمیشود تا حدی که اگر دقت کنیم در انیمیشن جینجر در خواب میبیند که یک ون با پلاک FUN 001 دخترش مولی را میدزدد و چند دقیقه بعد وقتی مولی فرار میکند، در راه ونی با همین شماره پلاک او را سوار میکند.
همانطور که در ابتدای پست هم آوردم قصد ندارم به صورت یک طرفه، تنها به بدیهای این انیمیشن بپردازم و در ادامه بخشی از نکات مثبت آن را بیان میکنم.
+حس نوستالژی
پس از سالها نگاهی مدرنتر به انیمیشن باعث شده که بسیاری خاطرات کودکی ما زنده شوند. دیدن دوباره راکی، جینجر و سایر مرغها به همراه کمک دو موش جذاب همیشه باعث خوشحالی ما میشود
+ داستان ساده
در حقیقت داستان از لحظه شروع تا پایان آن به شکلی ساده و بدون پیچیدگی و توئیست خاصی ادامه پیدا میکند و هیچ شگفتی به همراه ندارد و با شروع داستان میشد فرار مولی، بازگشت خانم توئیدی، در دام قرار گرفتن مرغها و در نهایت نجات آنها را به راحتی حدس زد و پیشبینی کرد و به همین دلیل انیمیشن مناسب کودکان است و اوقات فراغت آنها را پر میکند.
+ ترکیب با بازی مرکب
شمارههای سه رقمی با ترکیب رنگ سبز و دکوری شاد و رنگارنگ و قرار گرفتن تعدادی موجود بیگناه در این شرایط آنهم در حالی که در خطر مرگ قرار دارند شما را یاد چیزی نمیاندازد؛ بله درست حدس زدید بازی مرکب. در حقیقت نتفلیکس از زمان گسترش محبوبیت این سریال سعی کرده به هر شکلی از این محبوبیت استفاده کند و استفاده از نمادهای سریال بازی مرکب در این انیمیشن جزو آخرین کارهایی است که نتفلیکس در این راه انجام داده است که اتفاقا باعث تنوع بسیار جالبی در این انیمیشن شده است.
با کنار هم قرار دادن موضوعات بالا باید توجه کرد که با یک اثر بسیار خوب طرف هستیم اما همانجور که گفتم مشکل من با توجه بیش از حد و نادیده گرفتن مشکلاتی است که در بالا از آنها یاد کردم وگرنه این اثر جزو برترین آثار 2023 به حساب می آید.