امیر 65سنم کمتر بود گل کوچیک بازی میکردیم یکی از بچه هایی که انفاقا کونشم مثل اونانا بود از دمه دروزاه تو یه دروازه کوچیک شوت میزدم تقریبا مثلا پنج متر فاصله داشتم پسره لایی میخورد. لقب سوراخ بزرگ بهش داده بودیم. یه رفیق داشتیم که بد دهن بود فوش خار مادر میداد ماهم میخندیدم خودشم می خندید . الان اینو میبینم یاد اون بزرگوار میفتم