این موزیکی است که گروه آرژانتینی ژربا براوا با فروژم، خواننده برزیلی، در فینال کوپا لیبرتادورس ۲۰۲۳ به میزبانی ماراکانا اجراء خواهند کرد. مسابقاتی با تاریخچهای غنی که به برخی از نتایج و ماجراهای آن خواهیم پرداخت.
نبرد استالینگراد، هژمونی ایندیپندنته با بوچینی، شگفتیسازی بیانچی با ولز سارسفیلد و بوکا، سیوهای دیدنی رنه هیگیتا مقابل المپیا، تاریخسازی سائوپائولو با تلهسانتانا، قهرمانی با رونالدینیو و فینال قرن از جمله داستانهای ماندگار لیگ قهرمانان باشگاههای امریکای جنوبی است.
ریشههای رقابت برای مدت طولانی در میان باشگاههای امریکای جنوبی وجود داشت. در طول دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ باشگاههای آرژانتینی و اروگوئهای کوپا ریکاردو آلدائو (آلدائو، مدیر اجرایی فوتبال آرژانتین، این جام را اهدا کرد و نام خود را به این رقابتها نهاد) بین قهرمانان لیگهایشان در بوینس آیرس و مونتهویدئو برگزار میکردند به این دلیل که دو کشور به لحاظ فرهنگی نزدیک بهم بودند.
اولین ورژن این مسابقات، که در سال ۱۹۱۳ برگزار شد، قرار بود بین استودیانتس از آرژانتین و ریورپلیت از اروگوئه باشد اما این مسابقه به دلیل بارش شدید باران به حالت تعلیق درآمد و هیچگاه تغییری در برنامه آن داده نشد. اولین قهرمان مسابقات تا سال ۱۹۱۶ مشخص نشد، زمانی که ناسیونال مونتهویدئو، راسینگ کلاب آویاندا را ۲ بر یک شکست داد.
مشکلات در برنامهریزی، تیمهای هر دو کشور را مجبور به ترک جام آلدائو در طول دهه ۱۹۵۰ کرد و در ۱۹۵۹ این رقابتها رسماً متوقف شد. آخرین تلاش برای احیای مجدد قهرمانی در سال ۱۹۵۵ در مسابقه بین ناسیونال و ریورپلیت بود. با این حال، فینال تا چهار سال بعد قهرمانی نداشت! و بازی برگشت هرگز برگزار نشد. بنابراین، برنده این عنوان به طور رسمی اعلام نشد. در نتیجه، به دلیل شلوغی برنامه لیگها و رقابتهای در حال رشد (و همچنین ایجاد تورنمنت جدید باشگاههای قارهای، کوپا لیبرتادورس)، کوپا آلدائو دیگر هرگز برگزار نشد.
کوپا دو آتلانتیکو هم یک رقابت باشگاهی فوتبال بود که در سال ۱۹۵۶ برگزار شد و به عنوان کوپا لیبرتادورس ۱۹۵۶ نیز شناخته میشود. این مسابقه به موازات تاچا دو آتلانتیکو در سال ۱۹۵۶ ("کوپا دل آتلانتیکو" در اسپانیایی) برگزار شد که در آن تیمهایی از آرژانتین، برزیل و اروگوئه و همچنین تیمهای ملی در آن شرکت میکردند و ادامهی همان جام آلدائو محسوب میشد اما فینال اولین دوره آن که شامل سهبازی بود، پس از برد ۳-۲ کورینتیانس (برزیل) بر بوکاجونیورز (آرژانتین) در بازی نخست، هرگز برگزار نشد.
پیشتر اما در سال ۱۹۲۹ روبرتو اسپیل و خوزه یورا برمودز، مدیران ارشد باشگاه ناسیونال مونتهویدئو، رقابت بین قهرمانان لیگ هر یک از اعضای کونمبول (کنفدراسیون فوتبال امریکای جنوبی) را راه انداختند. پس از تجزیه و تحلیل پراکندگی و فواصل جغرافیایی، اسپیل پروژهای را در سال ۱۹۴۶ طراحی کرد که شامل نایب قهرمانان لیگهای داخلی نیز میشد. با این حال، در سال ۱۹۴۸ بود که رابینسون آلوارز مارین، مدیر اجرایی باشگاه کولو-کولو شیلی، و لوئیس والنزوئلا، رئیس کونمبول، سرانجام کوپا لیبرتادورس را به راه انداختند و مسابقات "قهرمانی قهرمانان آمریکای جنوبی"، اولین تورنمنت تاریخ به منظور تعیین باشگاه قهرمان آمریکای جنوبی راهاندازی شد.
این مسابقات همچنین شروعی برای ایجاد جام باشگاههای اروپا (لیگ قهرمانان امروزی) بود. ژاک فران، روزنامهنگار فرانسوی مجذوب این مسابقات شد. سند یوفا در مورد تاریخچه جامهای اروپا تأیید میکند که ژاک فران و گابریل هانو، روزنامهنگاران مجله فرانسوی اکیپ، بنیانگذاران این جام اروپایی بودند. ژاک فران در مصاحبه با برنامه تلویزیونی ورزشی برزیلی Globo Esporte در سال ۲۰۱۵ و روزنامه شیلیایی El Mercúrio در سال ۲۰۱۸، گفت که مسابقات «قهرمانی قهرمانان آمریکای جنوبی» الهامبخش او برای ایجاد جام باشگاههای اروپا بوده است.
کوپا لیبرتادورس با نام امروزی چه زمانی شکل گرفت؟
موضوع مهم کنگره امریکای جنوبی که در سال ۱۹۵۸ در ریودوژانیرو برگزار شد، برگزاری جامی یکپارچه در قاره بود. رائول کلمبو و ادواردو پالما از آرژانتین، فرمین سوروئتا، واشنگتن کاتالدی، لوئیس تروکولی و خوان کارلوس براکو از اروگوئه، آلفردو گالیندو از بولیوی، لیدیو کوئودو از پاراگوئه، تئوفیلو سالیناس از پرو، آلبرتو گونی از شیلی، و ژائو هاولانژ و آبیلیو دیآلمیدا از برزیل در این جلسه حضور داشتند. دبیر کل یوفا، هنری دلونای، پیشنهادی را به رئیس وقت کونمبول، خوزه راموس دیفریتاس برزیلی ارائه کرد تا یک رویارویی دوگانه سالانه بین قهرمانان اروپا و امریکای جنوبی برگزار شود که به عنوان یک انگیزه خوشایند اما غیر ضروری در نظر گرفته شد. پیشنهاد ایجاد قهرمانی باشگاهی امریکای جنوبی یا همان کوپا لیبرتادورس، مورد حمایت آرژانتین و برزیل قرار گرفت، اما با مخالفت اروگوئه روبرو شد، کشوری که در آن زمان هنوز قدرت زیادی در تصمیمگیری کنفدراسیون داشت و از قدرت سیاسی و قارهای مورد توجهی نسبت به سایر کشورها برخوردار بود. اروگوئهایها میگفتند: "این مسابقات در حال ارتقاء، بر خلاف منافع تیمهای ملیست."
سرانجام در چهارمین کنگره امریکای جنوبی در ۵ مارس ۱۹۵۹ که در بوینس آیرس برگزار شد، سایر اعضاء به اصرار و پیشنهادِ ایجاد مسابقات باشگاهی آمریکای جنوبی توسط شیلیاییها رأی مثبت دادند و فقط اروگوئهایها رأی منفی دادند. نام این مسابقات برای ادای احترام به قهرمانان تاریخ آمریکای جنوبی از جمله سیمون بولیوار، مانوئل بلگرانو، برناردو اوهیگینز، خوزه میگل کاررا، خوزه جرواسیو آرتیگاس، آنتونیو خوزه د سوکره، کاستیا، خوزه خواکین د اولمدو و... «کوپا لیبرتادورس د امریکا» یا «جام آزادی یا آزادیخواهان امریکا» نامگذاری شد.
این آخرین اقدام خوزه راموس دیفریتاس به عنوان رئیس کونمبول بود که پست خود را به مدیری اروگوئهای، فرمین سوروئتا، واگذار کرد. در مونتهویدئو، این ایده با حضور هر ۱۰ نماینده کنفدراسیون تصویب شد تا در نهایت توسعه مسابقات با اجرای اولین نسخه توسط هفت شرکتکننده آغاز شود. رئیس باشگاه پنارول اروگوئه، واشنگتن کاتالدی، سالها بعد توضیح داد: «تاریخچه کوپا لیبرتادورس را همه میدانند. ما همراه با دیگر رهبران آمریکای جنوبی برای تأسیس آن (۱۹۶۰) و اضافه کردن نایب قهرمانان هر لیگ (از ۱۹۶۶) پیشگام بودهایم. گفته میشد این مانوری برای اطمینان از حضور دو غول فوتبال اروگوئه بود. برخی از آن درست است. اما این تنها دلیل نبود. من شخصاً تمام کشورهای آمریکای جنوبی را گشتم تا به همه نشان دهم که برای جاودانگی جام بهتر است به جای ۱۰ تیم با ۲۰ تیم بازی کنیم. تاریخ ثابت کرده که حق با من است.»
سرانجام لیبرتادورس برگزار میشود/ آغاز سلطه پنارول
اولین شرکتکنندگان در دوره افتتاحیه، شامل هفت قهرمان لیگهای داخلی بودند: باهیا از برزیل، خورخه ویلسترمان از بولیوی، میلوناریوس از کلمبیا، المپیا از پاراگوئه، پنارول از اروگوئه، سنلورنزو (تیم محبوب پاپ فرانسیس!) از آرژانتین و یونیورسیداد شیلی از شیلی. پرو، اکوادور و ونزوئلا نیز نمایندهای نفرستادند. کارلوس بورخس از پنارول اولین گل مسابقات را به ثمر رساند و همتیمی او و چهره افسانهای مسابقات، آلبرتو اسپنسر اکوادوری نیز گلزنی کرد. آنها به چهرههای اساسی برای پنارول تبدیل خواهند شد؛ پیروزی ۷-۱ بر خورخه ویلسترمان در بازی اول و سپس تساوی ۱-۱ در بازی دوم، آنها را به مرحله نیمه نهایی رساند و در آنجا با سنلورنزو روبرو شدند. پس از تساوی در هر دو بازی رفت و برگشت در نیمهنهایی، اعضای هیئت مدیره رقیب اجازه دادند تا در ازای کمکهای اقتصادی، بازی سوم در ورزشگاه خانگی پنارول، استادیو سنتناریو برگزار شود. این حرکتِ بی سر و صدا، مورد انتقاد بازیکنان سنلورنزو قرار گرفت و آنها پس از شکست ۲-۱ از مسابقات کنار رفتند. در دیگر بازی نیمهنهایی، المپیا پاراگوئه بر میلوناریوس کلمبیا پیروز شد.
در فینال، پنارول در اولین بازی در مونتهویدئو به مصاف المپیا رفت. پاراگوئهایها موفق شدند تا ۱۱ دقیقه مانده به پایان بازی، نتیجه را بدون گل حفظ کنند، زمانی که اسپنسر گل برتری را زد. سپس در بازی برگشت در آسونسیون، در یک جو بسیار پرشور در استادیوم مانوئل فریرا، لوئیس کوبیلا در دقیقه ۸۳ گلزنی کرد تا بازیای را که پنارول در نیمه اول ۱-۰ باخته بود، به تساوی بکشاند و در مجموع به پیروزی برسد و افتخار تبدیل شدن به اولین قهرمان مسابقات به زردومشکیها برسد.
در سالهای اولیه، پنارول تیم برتر فوتبال باشگاهی امریکای جنوبی بود و پس از دو قهرمانی پیاپی، توانست برای سومین سال متوالی هم به فینال برسد. در آن زمان سانتوس با پله، فوقستاره فوتبال برزیل، روزهای خوبی را میگذراند. این باشگاه در سال گذشته تاچا برزیل را برد و باهیا را در فینال شکست داد. پله با ۹ گل بهترین گلزن مسابقات شد. این پیروزی سهمیه سانتوس در کوپا لیبرتادورس را تضمین کرد. کوپا لیبرتادورس تا سومین دوره خود مورد توجه بینالمللی قرار نگرفت تا اینکه تیم تحت هدایت لولا با باله سپید خود که در زمین با پله، کوتینیو، لیما، زیتو، دوروال و پهپه به نمایش میگذاشتند، توجه همگان را جلب کرد. سانتوس در بازی سوم فینال فصل ۱۹۶۲، با درخشش پله، پنارول را شکست داد و به نخستین عنوان خود رسید. کوتینیو و پله به ترتیب با ۶ و ۴ گل به عنوان اولین و دومین گلزن برتر رقابتها رسیدند.
سپس به عنوان مدافع عنوان قهرمانی، سانتوس به طور خودکار به مرحله نیمه نهایی کوپا لیبرتادورس ۱۹۶۳ راه یافت. باله سپید [باله بلان رقصیست که در آن بالرین و گروه رقصندگان همگی سپیدپوشند همچون پیراهن سانتوس]. پس از پیروزیهای چشمگیر مقابل بوتافوگو و بوکاجونیورز موفق شد این عنوان را به شکلی تماشایی حفظ کند. پله به سانتوس کمک کرد تا بر تیم بوتافوگو که اسطورههایی مانند گارینشا و ژایرزینیو را در خود جای داده بود، با یک گل شیرین دقایق پایانی در اولین بازی نیمه نهایی غلبه کند و بازی را به تساوی ۱-۱ برساند. در بازی برگشت، پله یکی از بهترین عملکردهای خود را با هتتریک در ورزشگاه ماراکانا به نمایش گذاشت و سانتوس در بازی دوم بوتافوگو را ۴-۰ شکست داد. سانتوس با حضور در دومین فینال متوالی خود، این سری را با پیروزی ۳-۲ در بازی اول به لطف دو گل کوتینیو آغاز کرد در حالیکه سانفیلیپو دو گل برای بوکا به ثمر رساند.
در بازی دوم در لابومبونرا، بالرینهای سفیدپوش ۲ بر یک با گلهای پله و کوتینیو پیروز تا تک گل سانفیلیپو بیاثر شود. سانتوس به به اولین تیم برزیلی تبدیل شد (تا پیروزی گرمیو در سال ۲۰۱۷ بر لانوس ) که کوپا لیبرتادورس را در خاک آرژانتین بالای سر برد. پله با ۵ گل بهترین گلزن و کوتینیو با ۳ گل دومین گلزن برتر مسابقات شدند.
سلطه آرژانتینیها سرانجام در ۱۹۶۴ آغاز میشود
جایی که ایندیپندنته، یک بر صفر در مجموع رفت و برگشت، ناسیونال اروگوئه را شکست میدهد و سال بعد نیز دیگر غول اروگوئه، پنارول را در بازی سوم مغلوب میکنند. پنارول که به دنبال انتقام از آرژانتینیهاست در فینال ۱۹۶۶، با ریورپلیت روبهرو میشود. پنارول در سنتناریو ۲-۰ ریور را شکست میدهد و در بازی برگشت، ریور با نتیجه ۳-۲ به پیروزی میرسد تا کار به بازی سوم کشیده شود. این بازی، که با داستانهای فراوانی تا به امروز همراه بوده، در سانتیاگوی شیلی برگزار شد و اروگوئهایها با هدایت روکه ماسپولی ۴ بر ۲، در ۱۲۰ دقیقه، ریورپلیت را مغلوب میکنند و به قهرمانی میرسند.
این شکست برای ریورپلیت بسیار شوک بزرگی بود. پس از فینال، این تیم برای انجام بازی لیگ داخلی مقابل بانفیلد، به آرژانتین بازگشت. در جریان بازی، هواداران بانفیلد برای تمسخر بازیکنان ریورپلیت، مرغی را (که بدنش قرمز رنگ شده بود) به داخل زمین پرتاب کردند. از آن زمان، و تا به امروز، نام مستعار gallinas برای اشاره به ریورپلیت به کار میرود چرا که زمانی که این تیم میتوانست در آن مسابقه برنده شود، شکست خورد. منابعی نیز به عدم تعهد برخی از بازیکنان ریورپلیت اشاره میکنند و بیان میکنند که سرمربی آنها، رناتو سزارینی، پس از مسابقه فریاد میزد «بازیکنان به من خیانت کردند»!
«وقتی نیمه دوم شروع شد، ما تغییر کردیم. ریور خیلی راحت برنده میشد. به همین دلیل، ما فکر میکردیم که باید شرایط را در مورد حرکات استراتژیک تغییر دهیم. ما به یکباره ناامید شدیم. اما بازی فضای جنگی تبدیل شد که با توجه به منفعل بودن بازیکنان ریور، ما از آن امتیاز بزرگی گرفتیم.» -نستور گونسالوز بازیکن پنارول چند سال پس از فینال
در پایان بازی، آنتونیو لیبرتی، رئیس ریورپلیت، سزارینی را مقصر این شکست دانست و مستقیماً به او گفت: "فکر میکنم این جام حق پنارول نبود. (برعکس)، به نظر من شکست از روی نیمکت و با تعویضهای انجامشده آغاز شد. رناتو سزارینی شکست خورد و او مقصر است."
سزارینی پس از سخنان لیبرتی با او موافقت کرد. با این وجود، لیبرتی، آمادئو کاریزو، دروازهبان این تیم را مسئول شکست با الفاظ تند دانست. لیبرتی گفت: «مسئول دیگر آن مرد است، کاریزو... وقتی شرایط مساعد است، به راحتی میتوان رقیب را مسخره کرد؛ اما کسی باید بداند که چگونه در شرایط نامطلوب شجاع باشد... می خواهم بدانم در ۲۰ سال بازی در باشگاه چه زمانی در یک مسابقه مهم برنده شد... از زمانی که آن توپ را با سینه متوقف کرد، مسابقه تغییر کرد... یک بازیکن جدی نباید کارهای احمقانه انجام دهد. برای مرد بودن چیزهای دیگری لازم است...»
در سال ۱۹۶۷، لیبرتادورس یک قهرمان جدید داشت. راسینگ کلاب که اولین و آخرین قهرمانی خود در این رقابتها را تا به امروز کسب کرد و با هدایت خوان خوزه پیزوتی بزرگ در برابر ناسیونال اروگوئه در بازی سوم، به برتری ۲ بر یک رسید.
از سال ۱۹۶۸، دوران یک تیم دیگر آرژانتینی آغاز شد. استودیانتس لا پلاتا، که جز یکی از "پنج تیم بزرگ" سنتی در فوتبال آرژانتین نبود و سلطه "بیگ فایو" آرژانتین را در سال ۱۹۶۷ با کسب اولین عنوان خود در لیگ داخلی درهم شکست. آنها در سال ۱۹۶۸ با شکست پالمیراس در فینال، کوپا لیبرتادورس را به دست آوردند. اگرچه در سالهای بعد قهرمان آرژانتین نشدند اما به موفقیت خود در مسابقات قارهای ادامه دادند. آنها با مربیگری اسوالدو زوبلدیا که یکی از بزرگترین مربیان تاریخ آرژانتین است، با بازیکنان ستارهای مانند کارلوس بیلاردو (که در ۱۹۸۶ با هدایت تیم ملی آرژانتین قهرمان جهان شد) خوان رامون ورون و اسکار مالبرنات، بار دیگر در سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ کوپا لیبرتادورس را فتح کردند و اولین تیمی بودند که سه سال متوالی این عنوان را کسب کردند.
یکی از مهمترین لحظات در تاریخ اولیه مسابقات در سال ۱۹۶۸ رخ داد که استودیانتس برای اولین بار در آن شرکت کرد. استودیانتس، یک باشگاه محلی متوسط و یک تیم نسبتاً کوچک در آرژانتین، سبکی غیرعادی داشت که کسب نتایج را به هر قیمتی در اولویت قرار میداد و از هیچ کاری برای برد فروگذار نمیکرد. آنها در سالهای ۶۹ و ۷۰، به ترتیب مقابل ناسیونال و پنارول با موفقیت از عنوان قهرمانی دفاع کردند. اگرچه پنارول اولین باشگاهی بود که سه عنوان قهرمانی را کسب کرد، استودیانتس اولین باشگاهی شد که سه عنوان «متوالی» را کسب کرد.
نبرد استالینگراد درون زمین فوتبال
دهه ۱۹۷۰ به جز سه فصل، کاملاً تحت سلطه باشگاههای آرژانتینی بود. در یک مسابقه مشابه فینال ۱۹۶۹، ناسیونال پس از غلبه بر تیم استودیانتس در غیاب بازیکنان کلیدیاش، به عنوان قهرمان مسابقات ۱۹۷۱ دست یافت. اما در دور گروهی مسابقات سال ۱۹۷۱، مهمترین اتفاقات جامِ این فصل رخ داد. چهارشنبه 17 مارس 1971، بوکا جونیورز و اسپورتینگ کریستالِ لیما در مرحله گروهی، در زمین بوکا، لابومبونرا، به مصاف هم رفتند. بوکا برای صعود به نیمه نهایی به پیروزی نیاز داشت. اسپورتینگ البته دیگر فرصتی نداشت، اما اگر این پیروزی به دست میآمد، میتوانست برای ردهبندی به یونیورسیتاریو، دیگر تیم پرویی کمک کند. این جذابیتی بود که جمعیت زیادی را به جعبه شکلات، خانه بوکا آورد، علیرغم اینکه این مسابقه به طور زنده در سراسر کشور پخش میشد.
نیمه اول با نتیجه 2 بر 1 به نفع بوکا - گلهای کوچ و آنخل روخاس - به پایان رسید، اما در دقیقه 69، گونزالس پاجوئلو که به جای اوربگزو به میدان آمده بود گل تساوی را به ثمر رساند. در آن دقیقه از بازی، نوولو و پیانتی جایگزین مادورگا و تارابینی در بوکا شدند و تورس جایگزین ریسکو در اسپورتینگ شد. در حالی که 6 دقیقه تا پایان بازی باقی مانده بود، در حالی که تمام بوکاییها در محوطه پروییها متمرکز بودند، خطای علیه روخل رخ داد که داور، آلخاندرو اوترو اروگوئهای، آن را تایید نکرد.
از آن لحظه به بعد، زمین بازی به صحنه نبردی تبدیل شد که 21 بازیکن از 22 بازیکن در آن جنگیدند! استثناء، خولیو ملندز نام داشت. داور در آن زمان تصمیم به تعلیق بازی، اخراج 1۹ بازیکن - به جز ملندز و دو دروازهبان، روبن عمر سانچز و روبینوس - گرفت و با تصمیم پلیس، دستور دستگیری همه بازیکنان صادر شد! ملندز، مدافع پرویی بوکاجونیورز بود.
سونیه - کاپیتان بوکا که سالها بعد پس از دست و پنجه نرم کردن با زندگی پس از فوتبال، با پریدن از پنجره طبقه هفتم اقدام به خودکشی کرد - در بطن درگیری بود و با پرچم کرنر به آلبرتو گایاردو از تیم اسپورتینگ کریستال حمله کرد. گایاردو با ضربه به سر سونیه، پاسخ او را داد و زخم خونینی روی سر سونیه باز کرد که بعداً هفت بخیه خورد. کاپیتان بوکا، مانند یک مرد تسخیرشده، به چند پلیس نیاز داشت تا او را تحت کنترل خود درآورند. تصویر نمادین سونیه در حال خونریزی گرفته شد و روی جلد مجله کلاسیک ورزشی ماهانه آرژانتینی El Gráfico رفت.
اینگونه شد که همه دو به دو باهم درگیر شدند و داور ۱۹ بازیکن را اخراج کرد. در حالی که بقیه مقامات به رختکن فرار کردند، اوترو، داور بازی، در گرماگرم نبرد در لابومبونرا باقی ماند. با توجه به شغل روزانه او به عنوان پلیسی که در اروگوئه به مبارزه با چریکهای چپ عادت داشت، این اتفاقات برایش تعجبآور نبود.
مقصران یه جز کسانی که تحت درمان پزشکی قرار میگرفتند، به ایستگاه پلیسی در سه بلوک دورتر از لابومبونرا در Calle Pinzón فرستاده شدند و بسیاری مجبور شدند شب را در محلهای نزدیک در آنجا بگذرانند. بعداً افراد دخیل به 30 روز حبس محکوم شدند، اگرچه بعداً برخی بخشیده شدند.
واکنش اولیه به این رویداد، خشم بود. در پرو، جمعیت خشمگین در مقابل سفارت آرژانتین در لیما تجمع کردند. این حادثه در هر دو کشور خبر بزرگی بود و مطبوعات در هر طرف توهینهای زشتی را مبادله میکردند. بوکا در نهایت از رقابتها اخراج شد و دو بازی برجسته آنها به نفع حریف زده شد. حتی این سوال مطرح شد که آیا کشوری مانند آرژانتین باید اجازه میزبانی جام جهانی 1978 را داشته باشد یا خیر.
این اتفاق، بعداً "استالینگراد فوتبال" نامگذاری شد که اشارهای به بزرگترین رویارویی جنگ جهانی دوم است. در طی پنج ماه، تقریباً دو میلیون نفر کشته، زخمی یا اسیر شدند. مقایسه چنین رویدادی با یک مسابقه دشوار است، اما به صورت نسبی، حداقل تصوری از نحوه درک آن بازی در آن زمان به مخاطب میدهد.
استقلالِ آرژانتین، پادشاه جامها
پس از ۱۹۷۱، ایندیپندنته با بازیکنانی مانند فرانسیسکو سا، خوزه عمر پاستوریزا، ریکاردو بوچینی [الگوی مارادونا] و دانیل برتونی فرمولی برنده برای خود یافت. کسب قهرمانیها متعدد لیبرتادورس طی سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵، ورزشگاه لا دوبله ویزرا (ورزشگاه خانگی این تیم که نام آن اشاره به دو سقفی داشت که بالای سر تماشاگران بود) به یکی از مخوفترین مکانها برای بازی تیمهای قاره تبدیل شد. اولین عنوان از این عناوین در سال ۱۹۷۲ به وقوع پیوست، زمانی که ایندیپندنته در فینال به مصاف تیم پرویی رفت. یونیورسیتاریو با حذف غولهای اروگوئهای پنارول و مدافع عنوان قهرمانی ناسیونال در مرحله نیمه نهایی، به اولین تیم از سواحل اقیانوس آرام تبدیل شد که به فینال راه یافت.
بازی اول در لیما با تساوی ۰-۰ پایان رسید، در حالی که بازی برگشت در آویاندا ۲-۱ به سود تیم میزبان رقم خورد. ایندیپندنته یک سال بعد با موفقیت در برابر کولو-کولو پس از پیروزی ۲-۱ در بازی سوم، از عنوان قهرمانی دفاع کرد. لوس دیابلوس روخوس، در سال ۱۹۷۴ پس از شکست ۱-۰ سائوپائولو در یک بازی پلیآف (یا همان بازی سوم) سخت، جام را حفظ کرد. در سال ۱۹۷۵ یونیون شیلی نیز پس از باخت ۲-۰ در بازی سوم، جام را به تیم رویایی ایندیپندنته واگذار کرد.
سلطنت لوس دیابلوس روخوس سرانجام در سال ۱۹۷۶ به پایان رسید، زمانی که آنها در مرحله دوم در یک بازی دراماتیک برای حضور در فینال، توسط باشگاه آرژانتینی ریورپلیت شکست خوردند. با این حال، در فینال، خود ریورپلیت توسط کروزیرو برزیل شکست خورد که اولین پیروزی یک باشگاه برزیلی در ۱۳ سال گذشته بود.
نکته قابل توجه قهرمانیهای پیاپی ایندیپندنته این است که توسط یک مربی بدست نیامدهاند! در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۵، پدرو داشاچا (یا دالاچا) سرمربی این تیم بود که بازیکن سابق دشمن این تیم، راسینگ کلاب بود! قهرمانی سال ۱۹۷۳ تحت هدایت هومبرتو ماسکیو و ۱۹۷۴ با روبرتو فریرو بدست آمد.
۹ سال پس از اولین پیروزی، ناسیونال دومین جام خود را در سال ۱۹۸۰ پس از غلبه بر اینترناسیونال به دست آورد. علیرغم موقعیت قوی برزیل به عنوان یک قدرت فوتبال در آمریکای جنوبی، سال ۱۹۸۱ تنها چهارمین عنوان قهرمانی توسط یک باشگاه برزیلی کسب شد. فلامینگو که توسط ستارگانی مانند زیکو، جونیور، لئاندرو، آدیلیو، نونس، کلودیو آدائو، تیتا و کارپگیانی میدرخشید، با نسل طلایی منگائو (لقب فلامینگو) با غلبه بر کوبرلوآ شیلی به اوج دستاوردهای خود رسید و قهرمان کوپا لیبرتادورس شد.
پس از ۱۶ سال ناکامی تقریباً همیشگی، پنارول در سال ۱۹۸۲ پس از شکست دادن فینالیستهای سال ۱۹۸۱ در سریهای متوالی، برای چهارمین بار قهرمان این جام شد. ابتدا، در آخرین بازی مرحله دوم در زمین خانگی فلامینگو، استادیوم ماراکانا، مدافع عنوان قهرمانی را ۱-۰ از دست دادند. در فینال، آنها این شاهکار را تکرار کردند و کوبرلوآ را در بازی برگشت تعیینکننده ۱-۰ در سانتیاگو شیلی شکست دادند. سپس گرمیو از پورتو آلگره با شکست پنارول تاریخساز شد و در سال ۱۹۸۳ قهرمان شد. در سال ۱۹۸۴ ایندیپندنته هفتمین جام خود را به دست آورد، رکوردی که تا امروز پابرجاست و موجب شد تا به آنها لقب «پادشاه جامها» را بدهند. شاگردان پاستوریزا با تک گل خورخه بوروچاگا توانستند این قهرمانی را بدست آورند.
فصل بعد، تیم دیگری مانند کوبرلوآ از اقیانوس آرام برخاست. باشگاه کلمبیایی آمریکا د کالی به سه فینال متوالی در سالهای ۱۹۸۵، ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ رسید اما مانند کوبرلوآ نتوانستند حتی یک فینال را ببرند. در سال ۱۹۸۵، آرژانتینوس جونیورز، یک باشگاه کوچک از محله لا پاترنال در بوینس آیرس، آمریکا د کالی را با حذف ایندیپندنته در لادوبل ویزرا در جریان آخرین بازی تعیینکننده دور دوم، شگفتزده کرد تا در فینال حضور داشته باشد. آرژانتینوس جونیورز با شکست دادن آمریکا د کالی در دیدار سوم فینال در ورزشگاه دیفنسور دل چاکو در ضربات پنالتی به یک عنوان بیسابقه دست یافت.
اقیانوس آرام قدرت را از آتلانتیکیها ربود
در سال ۱۹۸۹ بود که سرانجام یک تیم از اقیانوس آرام سلطه قدرتهای آتلانتیک را شکست. اتلتیکو ناسیونال مدلین در بازی نهایی پیروز شد و به این ترتیب اولین تیم از کلمبیا شد که برنده کوپا لیبرتادورس میشود. اتلتیکو ناسیونال به مصاف المپیای پاراگوئه رفت که در بازی رفت در آسونسیون با نتیجه ۲-۰ شکست خورد. از آنجایی که استادیوم آتاناسیو ژیراردو، ورزشگاه خانگی آنها، حداقل ظرفیت مورد نیاز برای میزبانی فینال را نداشت، بازی برگشت در الکامپین بوگوتا با نتیجه ۲-۰ به نفع اتلتیکو ناسیونال به پایان رسید. اتلتیکو ناسیونال پس از تساوی در این سری، پس از پیروزی در ضربات پنالتی قهرمان آن سال شد. دروازهبان آنها، رنه هیگیتا شخصیت افسانهای خود را با عملکردی فوقالعاده تثبیت کرد و چهار ضربه از ۹ ضربه پاراگوئهایها را سیو کرد و خودش نیز یک پنالتی را به ثمر رساند. در کوپا لیبرتادورس ۱۹۸۹، اولین باری بود که هیچ باشگاهی از آرژانتین، اروگوئه یا برزیل موفق نشدند به فینال برسند و این روند تا سال ۱۹۹۲ ادامه داشت!
دهه ۱۹۹۰، نقطه عطف بزرگ در تاریخ مسابقات
در طی این دهه، کوپا لیبرتادورس رشد و تغییر زیادی را پشت سر گذاشت. برزیل که مدتها تحت سلطه تیمهای آرژانتینی بود، با رسیدن باشگاههایش به هشت فینال و کسب شش عنوان در دهه ۱۹۹۰، همسایگان خود را تحتالشعاع قرار داد. از سال ۱۹۹۸ به بعد، کوپا لیبرتادورس توسط شرکت تویوتا حمایت مالی شد و به عنوان «کوپا تویوتا لیبرتادورس» شناخته شد. در همان سال، باشگاههای مکزیکی، اگرچه به کونکاکاف وابسته بودند، اما به لطف سهمیههای بهدستآمده از Pre-Libertadores که باشگاههای مکزیکی و ونزوئلا را برای دو جایگاه در مرحله گروهی مقابل یکدیگر قرار دادند، شروع به شرکت در مسابقات کردند. مسابقات به ۳۴ تیم گسترش یافت و با جذب اسپانسر نیز تمامی تیمهایی که به مرحله دوم مسابقات راه یافتند، ۲۵ هزار دلار پاداش دریافت کردند!
بوکاجونیورز به صدر قاره بازگشت
بوکا در سال ۲۰۰۰، پس از ۲۲ سال دوباره کوپا لیبرتادورس را بالا برد. آنها به رهبری کارلوس بیانچی بزرگ، پرافتخارترین مربی تاریخ این رقابتها [او به همراه ولز سارسفیلد و بوکا به ۵ فینال رسید که در ۴ تا پیروز شد]، همراه با بازیکنان برجستهای مانند مائوریسیو سرنا، خورخه برمودز، اسکار کوردوبا، خوان رومن ریکلمه و مارتین پالرمو باشگاه را احیا کردند تا آن را در بین بهترینهای جهان قرار دهند. بوکا این میراث را با شکست دادن مدافع عنوان قهرمانی، پالمیراس آغاز کرد. راه رسیدن به فینال شامل یک سری برد در مقابل دشمن خونین، ریورپلیت بود، جایی که مارتین پالرمو گل سوم را در پیروزی ۳-۰ در لابومبونرا به ثمر رساند و تبدیل به یکی از مشهورترین و به یاد ماندنیترین گلهای او شد. علاوه بر این، کارلوس بیانچی دومین کوپا لیبرتادورس خود را در برزیل پس از سال ۱۹۹۴ بدست آورد، جایی که در مقام سرمربی ولز سارسفیلد قهرمان شده بود.
بوکاجونیورز در سال ۲۰۰۱ پس از شکست دادن پالمیراس در نیمه نهایی و کروز آزول در بازی پایانی، قهرمان شد تا با موفقیت از جام دفاع کند. پس از پیروزی ۱-۰ کروز آزول در بازی دوم، برای تعیین قهرمان به ضربات پنالتی نیاز بود. بوکا جونیورز پس از، از دست دادن سه پنالتی توسط تیم مکزیکی، ۳-۱ پیروز شد و کروز آزول به اولین باشگاه مکزیکی تبدیل شد که پس از نمایشهای عالی مقابل ریورپلیت (۳-۰) و روزاریو سنترال (در مجموع ۵-۲) به فینال رسید. این تیم دارای بازیکنان بزرگی مانند مهاجمان خوزه ساتورنینو کاردوزو و فرانسیسکو پالنسیا بود و عملکرد آنها در این رقابت توسط رسانههای آرژانتینی نیز تحسین شد. بوکا در سال ۲۰۰۳، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ نیز به فینال رسید و تنها در مقابل اونس کالداس کلمبیا در ۲۰۰۴ شکست خورد.
در سال ۲۰۰۸ لیبرتادورس رابطه خود را با اسپانسرش، تویوتا، قطع کرد. Grupo Santander، یکی از بزرگترین بانکهای جهان، حامی مالی جدید کوپا لیبرتادورس شد و بنابراین نام رسمی رقابتها به "Copa Santander Libertadores" تغییر کرد. در آن فصل، لیگا کیتو اولین تیم از اکوادور بود که پس از شکست ۳-۱ فلومیننزه در ضربات پنالتی، قهرمان کوپا لیبرتادورس میشود. خوزه فرانسیسکو چوالوس، دروازهبان این تیم، نقشی کلیدی در این قهرمانی ایفا کرد و سه پنالتی را در ضربات پنالتی مهار کرد که یک رکورد است و به همین سبب یکی از بهترین فینالها در تاریخ مسابقات به حساب میآید.
بزرگترین تجدید حیات، در پنجاهمین دوره کوپا لیبرتادورس رخ داد. استودیانتس لا پلاتا، با کاپیتانی خوان سباستین ورون و هدایت آلخاندرو سابهیا، ۳۹ سال طولانی پس از نسل موفق دهه ۱۹۶۰ (به رهبری پدر خوان سباستین، خوان رامون) چهارمین عنوان خود را به دست آورد. پینچاراتاها موفق شدند با شکست دادن ۲-۱ کروزیرو در بازی برگشت در بلو هوریزونته، قهرمان کوپا لیبرتادورس شوند.
فینال قرن، جایی که توجهات جهانی معطوف به لیبرتادورس شد
در فینال ۲۰۱۸، جایی که دو دشمن خونی به مصاف هم رفتند، پس از آشوب هواداران ریورپلیت و صدمه زدن به بازیکنان بوکاجونیورز پیش از فینال برگشت کوپا لیبرتادورس، این بازی به تعویق افتاد. در حالی که در دیدار رفت به میزبانی بوکا، بازی با تساوی ۲-۲ به اتمام رسید، بازی برگشت در المونومنتال، برگزار نشد. سرانجام تصمیم نهایی درباره این بازی جنجالی گرفته شد و برای نخستین بار در تاریخ یک بازی لیبرتادورس به خارج قاره برده شد و در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو برگزار شد. در این دیدار شاگردان مارسلو گایاردو، با برتری 3-1 مقابل بوکاجونیورز، جنجالیترین فینال را پس از چند هفته تاخیر و تعویق مال خود کردند.
در این مسابقه ابتدا بوکا با گل داریو بندتو در دقیقه 44 پیش افتاد اما ریوریها با کامبکی تاریخی توانستند جام را از آن خود کنند. آنها ابتدا با گل پراتو در دقیقه 67 کار را به تساوی کشیدند تا بازی به وقت اضافه برود و سپس با دو گل دقایق 109 و 120 توانستند با عبور از سد حریف سنتی خود، کوپا لیبرتادورس را به خانه ببرند.
کوپا لیبرتادورس فصل ۲۰۱۹، اولین فینال کوپا لیبرتادورس بود که به صورت تک مسابقه در مکانی بیطرف برگزار شد. استادیوم مونومنتال لیما در کشور پرو میزبان این ضیافت بود. پیشتر در سال ۲۰۱۶، کنفدراسیون فوتبال امریکای جنوبی (موسوم به کونمبول) پیشنهاد کرد که فینال کوپا لیبرتادورس به جای دو بازی رفتوبرگشت، به صورت تکبازی برگزار شود. در ۲۳ فوریه ۲۰۱۸ بود که کونمبول تأیید کرد فینال ۲۰۱۹ به بعد به صورت تکمسابقه در محلی که از قبل انتخاب خواهد شد، برگزار میشود. سه فدراسیون علاقه خود را به میزبانی فینال کوپا لیبرتادورس ۲۰۱۹ اعلام کردند و سرانجام پرو برگزیده شد. در فینال ۲۰۱۹، فلامینگو برزیل در مقابل بیش از ۷۸ هزار تماشاگر، ریورپلیت را ۲-۱ شکست داد. گابریل باربوسا، مهاجم فلامینگو، پس از اینکه در بیشتر دقایق بازی در شرایط نامناسبی بود، در سه دقیقه آخر دو گل به ثمر رساند تا بر رقیب غلبه کنند و دومین کوپا لیبرتادورس خود را به دست آورد. به دلیل آنچه در طول بازی اتفاق افتاد و به خصوص پایان غیرمنتظره آن، مسابقه به عنوان "یکی از دراماتیکترین فینالهای تمام دوران" شناخته شد.
فینال ۲۰۲۳، یکی از حیاتیترین بازیهای نهایی
روز شنبه از ساعت ۲۳:۳۰ به وقت ایران، دو تیم بوکاجونیورز و فلومیننزه در ورزشگاه تاریخی ماراکانا به مصاف هم میروند. دیداری که برای دو کشور آرژانتین و برزیل، حیاتیست. پیشکسوتانی از هردو کشور، درباره این بازی اظهار نظرات متفاوتی داشتهاند. روماریو، که اکنون نماینده مجلس برزیل است، گفته: «فلومیننزه باید بوکا و آن آرژانتینیهای عوضی را شکست دهد!»
در کشور آرژانتین اما داستان متفاوت است. ریکاردو بوچینی، اسطوره بیهمتای ایندیپندنته گفته بود «من در فینال لیبرتادورس از فلومیننزه حمایت خواهم کرد! هواداران ریورپلیت، راسینگ، سنلورنزو، ایندیپندنته و تمام تیمهای آرژانتینی نیز همین کار را انجام میدهند!» البته بوچینی میداند که بوکاجونیورز در صورت قهرمانی در کوپا لیبرتادورس از حیث تعداد قهرمانی با ایندیپندنته برابر شده و به خاطر نایب قهرمانیهای بیشتر، به تنهایی پرافتخارترین تیم آمریکای جنوبی خواهد شد و جای تیم او را خواهد گرفت!
اما مدتی بعد بوچینی حرف خود را عوض کرد و گفت: «اگر بوکا خوب بازی کند و فلومیننزه را در ماراکانا شکست بدهد، قطعا لیاقت بردن جام را هم دارند، من همیشه ریکلمه را تحسین میکنم و اکنون هم که مدیریت بوکا را برعهده دارد و اگر آنها فاتح جام شوند، برایشان خوشحال خواهم بود.»
البوریتو اورتگا، اسطوره ریورپلیت نیز تمایل خود به برد بوکا را غیرمستقیم اظهار کرد و گفت: "من آدمی نیستم که بازیها را تماشا کنم. البته شما نمیخواهید رقیب ببرد، اما این درباره فوتبال آرژانتین است و خوب است اینطوری زندگی کنید!"
انزو فرناندز، بازیکن سابق ریورپلیت و فعلی چلسی نیز برای فلومیننزه آرزوی موفقیت کرده است! وضعیت بگونهای پیش میرود که هواداران فلومیننزه به یک کلیسا رفتند و برای پیروزی تیمشان دست به دعا شدند. در سواحل ریو آنها به هواداران بوکا حمله کردند و بوکاییها نیز در ساحل کوپاکابانا آواز خواندند تا پاسخ بدهند.
هیچچیز در امریکای جنوبی انتزاعی نیست و همین، این قاره را برای دنبال کردن و طرفداری خاصتر میکند. همانطور که در موسیقی ابتدای متن خوانده میشود؛ «همهچیز آماده است، بیا برویم، تیمی که بیشتر از همه میجنگد و آن را در قلبم دارم، تا پای مرگ هر جا بروی دنبالت میروم، مست میروم و آواز میخوانم [...]» آهنگی که درباره قهرمان داستان و دوستانش است که با طبل و بنر تیمشان به یک بازی فوتبال میروند. آنها هواداران پرشور و وفاداری هستند که خالصانه از تیم خود حمایت خواهند کرد، پیروزیها را جشن میگیرند و به موفقیتهای آینده امیدوار هستند. شنبه شب، میتوانید عصارهای از فوتبال ناب را به تماشا بنشینید و لذت ببرید.