طرفداری / سَرِ سحرانگیزِ «سرآبادانی» و چربش پلن های تاکتیکی نیمکت یشمی ها، کنار کارون سبب شد فولاد دچار حریق شود و با رهبر سرشناس و پرادعای خارجی در خانه درهم بشکند.
در شبِ تلخ جنوبی ها خوان ایگناسیو مارتینز در شطرنج مرموز با سعید دقیقی مات شد تا قلب های پر امید و پر تپش سینه چاک ها در فولاد آرنا تیر بکشد و سیلابه قزوینی ها، سد سرخ های آن سوی دِز را بشکند.
سعید دقیقی که در اهواز لحظه ای عقب ننشست، مزد جنگجویی سربازان جاه طلبش را در معبر گلوله ها گرفت و پیرمردهای مُتبختر را کنار نخل ها ذبح کرد تا ناقوس خطر را برای حریفان به صدا درآورد و با دست پر به پایتخت صفویان برگردد.
برای دقیقی که حالا به غول کُش لیگ بدل شده، هیچ چیز حلاوت حماسه ای خالی از تکبر را ۸۸۳کیلومتر آنسوتر از باروهای شهر باستانی نداشت. شاید به همین دلیل او با تعویض های صحیح و تزریق روح تهور به کالبد تیمش بار دیگر بیرون از خانه توفان به پا کرد و با چارمیخ کشیدن تفنگداران متمول فولاد، تن پوشی از حسرت را به تنِ موسیو مارتینز دوخت.ـ
حالا شمس آذر با گذر از خاکریزهای بلندِ تراکتور و فولاد، فانوس ها را وا نهاده و به میانه جدول هجرت کرده است. آیا قزوینی ها باز هم در زنگ های پیش رو برابر تیم های پرطمطراق مشق خوشبختی خواهند نوشت؟ آیا جوان ترین فرمانده لیگ برتر، یک نفس آهنگ های شعف بخش را برای مردانی که خنجر به گلوی حریفان می گذارند، خواهد خواند؟
لشکر آبی آماده باشد. حالا یشمی ها به فرو ریختن و فروچکیدن لاجوردی های پایتخت در ایستگاه پیش رو می اندیشند و می خواهند همچنان گربه سیاه مدعیان باشند.
به احترام شمس آذر قزوین باید کف مرتب زد و هورا کشید؛ به خصوص که این تیم فولادی را برد که بعد از جذب مارتینز اسپانیایی، حتی یک گل خورده هم نداشت و 100 درصد امتیازات دو بازی گذشته را به حساب خود ریخته بود.