𐬬𐬊𐬵𐬎 𐬨𐬀𐬥𐬀𐬵پادشاه زمین و آسمان را
سپاس و سپاس و سپاس
به نام رعد و برق و دریا
آسمون نیلگون معرفت ابرا
به نام چشمای خیس
کسی حواسش به تو نیست
همه میخوان حقیقتو بدونن
اول باید چشمای کثیف همو بشورن
قبل از اینکه خاکستر زمینمو ببوسن
قبل گوش دادن به من دلیل رپ و بدونن
همه آزادی رو واسه خودشون می خوان
با همه چی موافقن تا وقتی خوششون میاد
اگه تورو انتخاب کنن بهت احترام میزارن
حتی اگه با خرت أ نوک کوه بیای
دست نوشت آرزو ها پشت هم خیس
رفیق همه پیر شدیم کسی تخمشم نیست
وقتی خودمون تو خودمون یه رفیق نداریم
چطور میشه اعتماد کنی به حکم هفت تیر؟
این موج منفی که ایران و ول نمیکنه
ملیتی نمیفهمش تا وقتی زندگیش کنه
وقتی رویای جون ها پر چرک نویس شده
کسی حواسش به تو نیست پیرمرد
تو که خاطره هاتو میبری پیش مرگ
کسی حواسش به تو نیست خدا
نمیدونن مال و طلای دنیا رو سپردی دست شیطان
بعضیا هرچی بدتر میشن ثروتمندتر میشن
نمیدونن هم از کجا!
اما خدا نزدیک تر شد وقتی من غمگین
داشتم تنها تویِ دردام می مُردم
همیشه زنجیر سنگینه تقدیرو
با یادش از پای زخمیم درآوردم
روزگار هر چه قدر سخت
دستامو می گرفت محکم ...
این متن رو به شدت با تمام وجود حس کردم و زندگی کردم ...