مطلب ارسالی کاربران
خزانه ی خزان
کنون که برگ ها ردای سرخرنگ عشق بر تن نمودهاند و باران های گاه و بیگاه، زمین تشنه را سیراب می کنند باید خزان را خوش آمدی جانانه گفت.
در این غروب های زودرس و شب های اسرارآمیز و گاه وهمناک، دم غنیمت است و زمان، زمان مکاشفه
دیده ای سبب سوز باید و دلی پرشور، تا در دل ناشناخته ها رسوخ کند.
در این فصل پر رمز و راز، خوشا به حال کسانی که به اعتکاف مشغولند در کلبه ی اشراق هم آنان که در قداست سکوت شان، یک جهان معنا نهفته است.
ایشان با سیر در آفاق و انفس، شمیم یار را استشمام کرده اند و خزانه ی خزان، به روی همینان گشوده است، اینان که پنج حسی برون از پنج حس سایر آدمیان دارند و ای بسا پران تر ز ملایک نیز باشند...🌹✍️