من mehdi abbaszadeh هستم و میخوام این جا در مورد کتاب نیمه تاریک وجود صحبت کنم. من کتاب نیمه تاریک وجود رو بعد از کتاب وقتی نیچه گریست توی شهریور ماه خوندم و باید همین اول کار یه غر بزنم و بگم هر چه قدر که کتاب نیچه گریست خوب و کاربردی و پر کشش بود کتاب نیمه تاریک وجود بده!
بقیه غر هارو سعی میکنم توی ادامه این معرفی کتاب بنویسم، اما اگه میخواین همین الان بدونین که این کتاب کتاب خوبیه یا نه باید بگم این کتاب یک مضخرف به تمام معنیه! چرا !؟ ادامه نقد و بررسی کتاب نیمه تاریک وجود رو بخون تا بفهمی!
نیمه تاریک وجود و بقیه کتاب های رشد فردی
اگه به بقیه کتاب های رشد فردی هم یه نگاهی داشته باشین متوجه میشین که بعضی چیز ها توی همه ی این نوع کتاب ها مشترکه. همه ی کتاب های این سبکی اولشون با جملاتی از بقیه نویسنده ها شروع میشه که از این کتاب تعریف کردن و وقتی بررسی میکنی میبینی اون نویسنده ها هم خودشون از همین سبک کتاب ها مینویسن.
یعنی به صورت دوره ای از کتاب های همدیگه تعریف میکنن و مخاطبینشون رو به هم پاس میدن! تا دست جمعی بتونن فروش خوبی داشته باشن.
نکته بعدی ای که در مورد کتاب های رشد فردی زردی که این روز ها همه جا سر و کلشون پیدا میشه میتونم بگم اینه که اگه نگیم این کتاب ها با هدف کلاه برداری نوشته شدن میتونیم بگیم که این کتاب ها صرفا با اهداف مارکتینگی نوشته شدن.
منظورم اینه که وقتی نویسنده شروع به نوشتن کتاب هایی مثل نیمه تاریک وجود میکنه به این فکر میکنه که این کتاب رو جوری بنویسه که بتونه بفروشه (و خوب بفروشه) و ازش کسب درآمد کنه و هدفش از نوشتن این کتاب ها ابدا کمک به بقیه انسان ها (چیزی که خودشون ادعا میکنن) نیست.
نقد دیگه ای که به این کتاب ها خیلی وارد میشد این بود که این کتاب ها صرفا فقط چیز هایی مربوط به ذهن رو به انسان یادآوری میکنه (مثلا بیاندیش و ثروتمند شو) و دستورات عملی ای واسه چیزی که میگه ارائه نمیکنه. نویسنده های این دست کتاب ها واسه فرار از این نقد یه کار جالب انجام دادن و اون هم قرار دادن یه سری تمرین در اخر هر فصل از کتابه.
دیپلمات نوشت: مشکل اصلی من با این کتاب ها علاوه بر مطالب بالا اینه که موضوع رو خیلی ساده میکنن. همشون ادعا میکنن که فقط کافیه به حرف هاشون ایمان داشته باشیم.
همشون ادعا دارن که اکسیر موفقیت دست اوناست و ما فقط کافیه به چیز هایی که میگن عمل کنیم تا موفق بشیم و اگه نمیتونیم موفق شیم تقصیر خودمونه! چرا !؟ چون نتونستیم به حرف های اونا درست و کامل عمل کنیم.
نتیجه کار این میشه که همه ی ما چندین جلد از این کتاب هارو توی خونمون داریم و معمولا هیچ کدومشون رو هم نخوندیم و بهش عمل نکردیم اما باز هم کتاب هایی مثل نیمه تاریک وجود رو میخونیم به امید این که شاید این کتاب بتونه در ما جادو کنه!
معمولا توی کتاب هایی مثل نیمه تاریک وجود به جای کارهای آزمایشگاهی و صحبت کردن از نتیجه اون آزمایش ها همراه با اوردن منبع و سند از تجربیات فردی افراد صحبت میشه. نویسنده های این نوع از کتاب ها معمولا برای هر چیزی که میگن سریع یه مثال از مراجعه کننده های خودشون میگن که اون مشکل رو داشته و با عم کردن به چیزی که اون ها بهش گفتن موفق شده. بدون این که اصلا مشخص باشه واقعا اون فرد وجود خارجی هم داره یا نه.
الان که دارم این قسمت رو به این مقاله اضافه میکنم فکر کنم چهار ماهی گذشته باشه. چند روز پیش بود که کانال ترجمان یه پادکست توی کانال تلگرامش به نام ” برای موفقیت تلاش فردی مهم تر است یا شرایط اجتماعی ” گذاشت و من بعد از گوش دادنش دوباره پرتاب شدم به دنیای این کتاب و سایر کتاب های رشد فردی.
🎯 پسانداز کن و کمتر خرج بتراش تا بتوانی با پولهایت سرمایهگذاری کنی و، بهوقتش، زندگیات را بسازی. این توصیههای خودیاری لابد به گوش شما هم خورده است، نقلقولهایی از زاکربرگ یا وارن بافت، که راهورسم «خودساختهشدن» را یاد میدهند. مرشدان خودیاری، همگی میخواهند «خود» ما را تغییر دهند و تغییری چشمگیر در زندگی افراد به وجود بیاورند. اما جامعهشناسان نظری دیگری دارند.
آیا واقعا اینطوریه!؟ ایا ما فقط به رشد فردی نیاز داریم؟! یا نویسنده های این کتاب هارو هم میشه در کنار افرادی که در مورد جذب و قانون جذب کتاب مینویسن کلاه بردار و یا در بهترین حالت بیسواد دونست؟!
پادکستی که ازش این جا اسم بردم رو میتونین توی کانال تلگرام خود ترجمان ببینین همچنین من برای راحتی کار توی کانال تلگرامی خودم هم میزارم.
دیپلمات نوشت: صحبت من اصلا این نیست که ما مسئولیت تصمیم های خودمون رو برعهده نگیریم و تمام مشکلاتمون رو بندازیم تقصیر جامعه و یا برای بهتر شدن “خود” هیچ تلاشی نکنیم بلکه موضوع اینه که نباید همه چی رو توی خودمون جست و جو کنیم و خودمون رو به خاطر همه چیز سرزنش کنیم. خیلی از مشکلاتی که ما این روز ها باهاش درگیریم مستقیما بر میگرده به حکومت بیسواد و نادانی که دارن بر کشور حکمرانی میکنن!
نقد و بررسی کتاب نیمه تاریک وجود
ترجمه بد کتاب نیمه تاریک وجود
اولین برخوردی که من با کتاب نیمه تاریک وجود داشتم ترجمه ی بد این کتاب بود. مترجم توی صفحات اول این کتاب در حد کیبورد استافینگ (فقط سئو کارها میدونن چیه) از فعل “نمودن” استفاده کرده بود.
نمونه ی دیگه ای از ترجمه و ویرایش بد و افتضاح کتاب نیمه تاریک وجود رو میتونین این جا ببینین. ( صفحه ی 12 پاراگراف 3 خط 5-7)
نیمه تاریک وجود و ایرانی ها
احتمالا توی بقیه جاهایی که در مورد کتاب ها و سریال ها حرف زدم به این نکته اشاره کردم که وقتی وسط یک کتاب یا سریال خارجی از ایران و یا یک وسیله ایرانی (مثل پسته یا فرش ایرانی) و یا از یک ایرانی (مثل حافظ، مولانا و …) صحبت میشه از عمق وجودم بهم حس شعف و شگفت انگیزی بهم دست میده.
جمله های قشنگ در کتاب نیمه تاریک وجود
توی کتاب نیمه تاریک وجود هم پر از جملاتیه که خوراک کپشن اینستاگرامی و یا برش هایی از یک کتابه! جمله هایی که فقط خوشگلن و به هیچ دردی نمیخورن. جمله هایی شبیه به رویاهاتو باور کن و فلان.
نیمه تاریک وجود و کتابی بدون سند
همون جوری که توی پاراگراف های اخر قسمت نیمه تاریک وجود و بقیه کتاب های رشد فردی گفتم توی این کتاب ها معمولا حرف دقیق علمی زده نمیشه و به جای استناد به مقالات و آزمایش های علمی ما بیشتر تجربیات شخصی این آدم هارو میبنیم. چیز هایی که اصلا معلوم نیست راست باشن و وجود خارجی داشته باشن.
منبع: https://mehdiabbaszadeh.ir/book-review/the-dark-side-of-thr-light-chasers/