طرفداری | خیابان هیل اند (Hale End) درست در نزدیکی یکی از جادههای فرعی لندن به نام نورث سرکیولار (North Circular) قرار دارد که پر از ترافیک است. دیدن این خیابان در طول مسیر از پنجره ماشین زیاد هیجانانگیز نیست، اما در این پناهگاه فوتبال، ردیف منظمی از نورافکنها و انحنای سقف ورزشگاه سرپوشیده، این چشمانداز غمانگیز را دگرگون میکند.
هرروز، افراد خوش شانس جاده فرعی را طی کرده و از ورودی آکادمی آرسنال رد میشوند. درختان و پرچینهای هرس شده این مکان خاص، که بازوی پرورش جوانان باشگاه است را در برگرفته است. برای پنج یا شش سال گذشته، بوکایو ساکا بهترین استعداد آکادمی آرسنال بوده است. او به عنوان پسرکی کوچک کار خود را در این باشگاه آغاز کرد و به تدریج تبدیل به بازیکنی قدرتمند، سریع و باهوش شد که برای ورود به ترکیب اصلی آرسنال آماده است. این خانه اول او در آرسنال بود و تقریبا همه با دیدن او تحت تاثیر قرار میگرفتند، چرا که به نظر میرسید او مقدار زیادی از هر چه که نیاز است، در خود دارد.
آندریس یونکر، که مدتی رئیس آکادمی بود، در مورد تبدیل یک استعداد جوان به بازیکنی باکیفیت و حرفهای میگوید:
تنها تعداد کمی بازیکن حرفهای میشوند، تنها تعداد کمی. بقیه همگی محو میشوند.
گرگ لینکلن در دوران جوانی خود از سیستم آکادمی آرسنال عبور کرد. او پیش از ترک باشگاه در یکی از بازیهای لیگ قهرمانان روی نیمکت حضور داشت و پس از آن فوتبال خود را در لیگهای سطح پایینتر ادامه داد تا اینکه به مربیگری روی آورد. او در حال حاضر سرمربی تیم ملی زیر 17 سال انگلیس است. لینکلن زمانی که ساکا تنها 9 سال داشت، سرپرست مرحله پایه (۳ سال اول) آکادمی آرسنال بود. او میگوید:
ورود او را به خاطر میآورم. او همیشه یک شنونده فوقالعاده بود و به سرعت یاد میگرفت. تنها به تو نگاه میکرد و با لبخندی مسری، با دقت به حرفهای تو گوش میداد. او بخشی از گروه فوقالعادهای بود که در آن زمان در آرسنال داشتیم، یک دریبلزن فوقالعاده و بازیکنی واقعا چالاک، دقیقا مانند آنچه این روزها میبینید. آن زمان نیز مثل امروز ظاهری دوست داشتنی داشت. مهارتهای کار با توپ او از بسیاری از هم بازیهایش بهتر بود.
از نظر شخصیت و سبک بازی، همه چیزهای مورد نیاز از همان ابتدا در ساکا وجود داشت. از نظر یونکر تواناییهای ذاتی ساکا او را جلوتر از بقیه همتیمیهایش قرار میداد. یونکر میگوید که از آنجا که او قد بلند، قوی و سریع بود، میتوانست خیلی قویتر، خیلی سریعتر و با قدرتی بسیار بیشتر از بچههای دیگر به توپ ضربه بزند. لینکلن نیز میگوید در هیل اند تمرکز زیادی روی بهترین ویژگیهای هر بازیکن وجود داشت و ساکا در این بخش خوش شانس بود.
اما هر زمان که مربیان آکادمی آرسنال وضعیت او را ارزیابی میکردند، یک سوال اساسی در ارزیابی ساکا در رابطه با هم تیمیهایش وجود داشت. یونکر میگوید:
همیشه این سوال وجود داشت که آیا این بچه به دلیل ویژگیهای بدنیاش در آن سن آنقدر خوب است؟ آیا به همین منوال ادامه میدهد یا بچههای دیگر حتی از او نیز بیشتر رشد میکنند؟ آیا واقعا بازیکن بزرگی است؟ قضاوت سخت بود. گاهی اوقات او را مجبور میکردیم با بازیکنان بزرگتر از خودش بازی کند تا مطمئن شویم که او با بازیکنانی با قدرت بدنی، قد و وزن مشابه خودش بازی و تمرین میکند. سه نفر در آکادمی بودند که فکر میکردم، آنها به تیم اصلی آرسنال و تیم ملی انگلیس خواهند رسید. تنها سه نفر و بوکایو یکی از آنها نبود.
واقعا قابل توجه است. این شاخص فوقالعادهای از پیچیدگیهای قضاوت بازیکنان جوان، به ویژه در گروهی قدرتمند است. ممکن است نظر یک مربی با مربی دیگر متفاوت باشد. با رشد بازیکنان و یادگیری چیزهای جدید، پیشرفت ناگهانی رخ میدهد و پس از آن باید منتظر یک فرصت ماند و بتوان آن را به چنگ آورد. یونکر از بازیکنان دیگری مانند امیل اسمیت رو، ادی انکتیا، ریس نلسون و جو ویلوک نیز نام میبرد که به نظر میرسید همه آنها آینده روشنی دارند.
وقتی صحبت از ساکا به میان میآید، موضوعات خاصی تکرار میشوند، اینکه او چه موهبتهایی در زمین بازی داشته و چگونه چنین فوقالعاده به عنوان یک ورزشکار علاقهمند رفتار میکرده است. او استانداردهایی تعیین کرد که هنوز با اینکه تمام دنیا به او خیره شده، آنها را حفظ کرده است: فروتنی، سخاوت، شکرگزاری، قلبی بزرگ و ذهنی مشتاق. برای یک مربی، کار کردن با بازیکن جوانی که نگرش او با استعداد زیادش همخوانی دارد، ترکیبی رویایی است.
لینکلن از خانواده ساکا نیز قدردانی میکند، چرا که هر چه که در توان داشتند برای رشد فرزندشان انجام دادند. زمانی که (پدرش) یومی در سن 9 یا 10 سالگی، پس از تمرین شبانه در هیل اند، او را به خانه در غرب لندن میبرد، با آنچه مربیان برای پیشرفت او انجام میدادند، مخالفتی نمیکرد.
لینکلن چند نمونه از بلوغ ساکای جوان را که در آن سن قابل توجه به نظر میرسید به یاد میآورد. او میگوید: ما او را به یکی از اولین تورهایش به عنوان بازیکن زیر 11 سال بردیم. به والنسیا در اسپانیا رفتیم و مقابل رئال مادرید و بارسلونا بازی کردیم. در تورنمنتی که با تیمهای هفت نفره بازی میشد، از او خواسته شد که به عنوان مدافع و تقریبا مانند یک مدافع میانی، بازی کند. او همیشه از هر چالشی استقبال میکرد. اینطور نبود که بگوید که من چی؟ من مهاجم هستم، کسی که گلها را به ثمر میرساند.
زمانی که بازیکن زیر 14 سال بود، تورنمنتی در فلوریدا داشتیم، جام دیزنی، که تجربه فوقالعادهای بود. او در زمین عالی عمل میکرد اما با اینکه دو هفته از خانواده دور بود، خارج از زمین نیز رفتار بینظیری داشت. حواس پرتیهای زیادی در فلوریدا وجود داشت. در واقع یک روز در دیزنی لند گذراندیم، اما رفتار او همیشه بی نقص بود. او همیشه رفتار نخبهها و برگزیدهها را داشت.
پیشرفت و سختکوشی او با برنامه فوقالعاده و بلندمدت توسعه ورزشی که در آرسنال اجرا شده بود، همراه شد. او شاگرد خوبی بود و ارزشهای باشگاه را به تصویر کشید. در آرسنال، این صحبت وجود داشت که «به یاد داشته باشید که چه کسی هستید، چه هستید و چه کسی را نمایندگی میکنید»، او چه با زیر 18 سال بازی میکرد یا زیر 16 سال یا بازی با تیم اصلی، واقعا نماینده این ارزشها بود. من به یاد نمیآورم که هرگز عصبانی شده باشد. او همیشه آرام و خونسرد باقی میماند.
استیو مارو، محصول جوانان آرسنال که گل پیروزی بخش این تیم را در فینال جام اتحادیه در سال 1993 به ثمر رساند، چندین سال را به عنوان سرپرست جذب جوانان گذراند و رشد و تکامل ساکا را به دقت زیر نظر داشت.
مارو میگوید: بخش مهمی از کار من این بود که همه گروههای سنی را بشناسم، در هیل اند حضور داشته باشم و بهترین استعدادهای جوان را شناسایی کنم. در ردههای زیر 13 و زیر 14 سال، واقعا مطمئن شدم که به خوبی بهترین بازیکنان را میشناسم. آن زمان بود که شناخت زیادی از بوکایو پیدا کردم، زیرا ردههای زیر 14 سال و زیر 16 سال دوره بسیار مهمی در پیشرفت یک بازیکن به شمار میآیند. از نظر فنی میتوانید در پایان دوره زیر 14 سال خود بورسیه دریافت کنید. پس سال مهمی است و پس از آن در زیر 16 سال، میتوانید یک بورسیه همراه با یک قرارداد حرفهای داشته باشید. ساکا در هر دو مورد، شانس خوبی داشت.
احتمالا آن ویژگی بوکایو که از همان سنین پایین برای مردم برجسته بود، تسلط فیزیکی او به بازی بود. در ابتدا عمدتا به عنوان دفاع چپ بازی میکرد. وقتی تطبیق پذیری و توانایی او در حمل توپ را نیز دیدم، متوجه شدم که او پیشرفت میکند و در پستهای مختلفی بازی خواهد کرد. در دوره زیر 15 و زیر 16 سال بود که ما ویژگیهای فنی واقعی او را دیدیم.
تطبیق پذیری عامل بسیار مهمی در پیشرفت او بود. لینکلن میگوید:
بوکایو در هر پستی به غیر از دروازهبان بازی کرد. از زیر ۱۴ سال تا زیر ۲۳ سال، در پست وینگر چپ زیاد بازی میکرد. او شانه به شانه حریف حرکت میکرد و با یک انحراف بدن، با آن سرعت انفجاری حریف را محو میکرد و پیش از اینکه متوجه شوید توپ را به گوشه پایین یا سقف دروازه دوخته بود. او در مالکیت و کار با توپ فوق العاده است. در تیمی مانند آرسنال که به مالکیت توپ علاقه دارد، حتی اگر 70 درصد مالکیت توپ را در اختیار داشته باشید، برای 30 درصد دیگر برنامه دارید. ما آگاهانه تلاش کردیم تا او را در پستهای مختلف بازی دهیم. او جنبه دفاعی بازی، مانند اهمیت بلاک کردن، دنبال کردن بازیکن، قطع توپ، جایگیری و حتی ذهنیت درست نسبت به آن را یاد گرفت.
همه این توصیفات برای دنبال کنندگان این روزهای بوکایو ساکا، آشنا به نظر میرسد.
«ذهنیت» واژه ثابتی در گفتگو در مورد ساکا است. او در هیل اند به سختی آموزش میدید، در امتحانات مدرسهاش عملکرد فوقالعادهای داشت و واضح بود که در درک ایدهها مشکلی ندارد. به گفته لینکلن: شما برای رشد بازیکنان برگزیده، سازگار و باهوش تلاش میکنید. در حال حاضر عجیب نیست که یک مربی در یک بازی با دو یا سه چینش مختلف بازی کند. بنابراین شما به بازیکنانی نیاز دارید که توانایی تطبیق پذیری و دریافت و پیاده سازی آن اطلاعات را داشته باشند.
در تمام این مدت آرسنال این استعداد جوان را که به نظر میرسید میتواند هم در دفاع و هم در پستهای هجومی بازی کند، پرورش میداد. آنها مطمئن نبودند که سرانجام ساکا چه میشود، حتی اگر از نظر آنها این بازیکن تمام ویژگیهای لازم برای حضور در تیم اصلی را داشت. لینکلن میگوید که خروجی ساکا فوقالعاده بود و همیشه گل میزد و پاس گل ارسال میکرد.
یکی از خاطره انگیزترین بازیهای او در زیر 18 سالهها مقابل تاتنهام بود. در آن زمان آرسنال برای قهرمانی لیگ رقابت میکرد و با یک بازی کمتر و یک امتیاز کمتر، در تعقیب رقیب دیرینه خود در جدول بود. در آن زمان، ساکا برای زیر 23 سال بازی میکرد اما برای کمک به تیم در این بازی حیاتی فرا خوانده شد. او کار را از روی نیمکت آغاز کرد. آرسنال در 20 دقیقه مانده به پایان بازی، از حریف خود عقب بود. لینکلن میگوید:
او شنل سوپرمن را پوشید. وقتی به بازی آمد، در 5 دقیقه آخر سه گل زدیم که او یک گل زد و 2 پاس گل داد.
کم کم نادیده گرفتن پیشرفت او در آرسنال غیرممکن میشد. پیشنهاد قرارداد حرفهای به او جای تردیدی نداشت. استیو مارو گفتگو با خانواده ساکا را به خاطر میآورد: برای آنها منحنی پیشرفت او در سالهای آینده اهمیت بسیار زیادی داشت. برای حفظ او در باشگاه زمان و تلاش زیادی صرف کردیم اما میتوانید احساس کنید که به برنامههایمان با او اعتماد داریم.
همیشه چالش او این بوده که در جنبههای دیگر بازی و تواناییهای فنیاش پیشرفت کند. وقتی به کولنی (پایگاه تمرینی تیم بزرگسالان) آمد و تمرینات خود را در سطح بالاتری شروع کرد، همه دیدند که او سایر بخشهای بازی خود را دارد و این خیلی سریع آشکار شد. اغلب بازیکنان جوان به کولنی میآیند و کمی با ذخیره ها یا زیر 21 سالهها و شاید با تیم اول تمرین میکنند و در این حین با سرعت و ریتم تمرینات تیم اول تطبیق پیدا میکنند. اما بوکایو خیلی سریع تطبیق پیدا کرد و وقتی به تیم اصلی رسید، واقعا پسرفت نکرد.
تصادفی نیست که ساکا اخیرا رکورد بازی متوالی در لیگ برتر را شکسته است. ارزیابیهایی که در دوره حضور او در هیل اند انجام شده، میگویند که قدرت و سرعت از مشخصههای بارز او بودهاند، نمایشهای او ثبات داشته، مقاومت او بسیار خوب و از نظر ذهنی فوقالعاده بوده است.
ساکا از ۹ سالگی و در تمام این سالها آنجا بوده است. لینکلن اخیرا به باشگاه بازگشته تا نظرات برخی از بازیکنان خود را از سالهای جوانی ساکا مرور کند. به گفته لینکلن، «با نگاه به گذشته، آنچه در حال حاضر از او میبینید، در تمام این مدت دیدهاید.»
تاثیر ساکا بر کودکانی که وارد هیل اند میشوند، بسیار زیاد است. لینکلن اضافه میکند:
این افراد، معماران فرهنگی هستند. این ارزشها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. آکادمی آرسنال بازیکنان فوقالعادهای دارد که از طریق سیستم وارد میشوند و به این بازیکنان نگاه میکنند. بوکایو به چهره این سیستم تبدیل میشود، چرا که او واقعا به هر چیزی که آنها در داخل و خارج از زمین نمایندگی میکنند، تجسم میبخشد. من برای او در واتساپ یا پیامک پیامهای تشویقی میفرستم. او سرشار از فروتنی است و همچنان به اندازه زمانی که نه ساله بود برای شما وقت میگذارد.
یادداشت امی لارنس و جیمز مک نیکلاس در وبسایت اتلتیک