با دیدن بازی ها، گل ها و تاثیر های فریتس والتر، حتی پسر یک پستچی که از خرابه های جنگ در محله گیزینگ بیرون آمده نیز عاشق فوتبال میشد. آن پسر پا را فراتر از هزاران شیفته ی فریتس والتر و فوتبال گذاشت. وی امروز ۷۸ ساله میشود. |
از محله های کارگر نشین بود؛ محله ی گیزینگ. فرزند دوم خانواده بود. پدرش یک پستچی. پسر مونیخی با نگاه به معجزات فوتبال و فریتس والتر به فوتبالیست شدن جدی نگرید. او از دوران پسا جنگ بود. با توجه به حضور جدی آلمان در جنگ و البته شکست آنها، ساکنین آلمان و الخصص شهر ها و مناطق کارگرنشین آن، از شرایط نامساعدی رنج می بردند. در این بین، پرورش و ترتیب درست کودکان و مردان و زنان آینده، از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. خانواده ها میبایست نسل های بعدی آلمان - شرقی و غربی - را به نحو احسنت می ساختند. در میانه ی دوران پسا-جنگ، نسل سازی امر آسانی نبود. آخرین قیصر که این روز ها از حال و احوال خوبی برخوردار نیست، درباره ی آن زمان چنین می گوید: "دوران پسا-جنگ بسیار سخت بود. چیزی نبود که داشته باشی. هیچکس چیزی نداشت و کسی نیازی به حسادت - به مال و اموال دیگران - نداشت. همه چیز درباره ی توجه، احترام و حمایت از یکدیگر بود. وقتی ما یک - ماشین - قراضه داشتیم - که گاهی اوقات کار می کرد - و با یک نفر برخورد میکردیم، به جای اینکه ضربهی دیگری به او بزنیم، دست او را می گرفتیم و بلندش می کردیم. این چیزی است که من به یاد می آورم. فکر می کنم که بقیه هم چنین احساسی داشتند؛ - برای مثال - تو از کسی مراقبت می کنی که کسی از او مراقبت نمی کرد. - در آن زمان - انسانیت و توجه به دیگران موج می زد؛ - بدین شکل که - تو فقط تلاش میکردی که از خوب بودن حال بقیه ی مردم آگاه باشی."
فرانتس بکن باوئر القاب گوناگونی داشت؛ اما شاید مهم ترین لقب وی، قیصر بود. او قیصر فوتبال آلمان و الماس آلمان غربی و بایرن مونیخ بود. یک ستاره ی درخشان، با بازی های بی نظیر. قیصر فرانتس بکن باوئر که بسیار مورد احترام و پر طرفدار بود، لقب های دیگری هم داشت. شاید کمی عجیب به نظر برسد که فرانتس بکن باوئر ۷۸ ساله و کسی که - آلمانی ها - به او همچون یک پادشاه مینگریدند، لقبی به نام "کوچولو" داشت. البته این مربوط به دوران کودکی فرانتس است. بهتر است در این باره از زبان خودش بشنویم: (می خندد) "بله، این ایده متعلق به پدرم بود. او من را با این اسم (لقب) صدا می زد زیرا من همیشه از همه کوچکتر بودم. با وجود جثه ی کوچک، من می دانستم که باید سریعتر باشم تا بتوانم از خطران دوری کنم. سرعت من یک موهبت بود تا بتوانم - از دست زورگو ها - فرار کنم."
فرانتس بکن باوئر فوتبال خود را از بایرن مونیخ آغاز نکرد. با وجود اینکه قیصر در پست خط حمله درخشان بود، وی کارش را از تیم های محلی آغاز کرد. راستی، اشارهای به پست سابق فرانتس شد. او قبلا در خط حمله بازی می کرد و به عنوان یک مهاجم بسیار درخشان بود اما بعد ها و همان طور که خودتان میدانید، پست وی تغییر کرد. فارغ از این مسئله، بکن باوئر از این می گوید که چگونه مسیر او آغاز شد. با وجود هزار و یک مشکل و عدم محبوبیت فوتبال - به این اندازه - در بین مردم، قیصر چگونه توانست که راه خود را از میان خرابه های جنگ پیدا کند. در این راستا، قیصر فرانتس بکن باوئر از این می گوید که همه چیز از کجا شروع شد و نقطه ی شروع کجا بود: "اول از همه، به نظرم همه چیز از خانوادهام و زمین فوتبال رو به روی ما شروع شد. آنها قطعا مهم ترین نقاط پایدار زندگی من بودند. من همراه با خانوادهام، یعنی پدر و مادرم و برادرم در خانه ی چهار اتاقه و نسبتاً بزرگ مادربزرگم زندگی می کردیم. نسبت به آن زمان، آن خانه بزرگ بود. اما بزرگترین ثروت ما، - باشگاهِ - همسایهی ما بود: "مونیخ ۱۹۰۶"
در دهه ی ۱۹۵۰، فوتبال به اندازه ی حالا محبوب نبود ولی - فوتبال - برای ما اکسیر زندگی بود. ما - با فوتبال- بهترین دوران کودکی را داشتیم."
مونیخ ۱۹۰۶ یک باشگاه محلی واقع در مونیخ بود. فرانتس بکن باوئر ۸ سال از عمر خود را آنجا و همراه با مربیان و بازیکنان آن تیم گذراند. او از دوران کودکی و سنین کم در آن تیم بود. فرانتس که در آنجا در پست مهاجم بازی می کرد، نمایش بسیار خوبی داشت. فرانتس اما عاشق مونیخ ۱۸۶۰ بود؛ حتی با وجود سقوط آنها از اوبرلیگا. در نهایت، موقعی که فینال مسابقات جوانان در راه است، فرانتس و دوستانش به این نتیجه می رسند که باشگاه فعلی (مونیخ ۱۹۰۶) توان مالی لازم را ندارد و آنها باید به تیم رقیب (مونیخ ۱۸۶۰) بپیوندند. با وجود قدمت بیشتر مونیخ ۱۸۶۰ نسبت به دیگر تیم های مونیخ و ایالت باواریا، یک تیم دیگر هم در مونیخ بود؛ تیمی که سرنوشت قیصر با آن گره خورده بود. باید از زبان قیصر بشنویم که چگونه سرنوشت وی عوض شد.
"زمان این را توضیح می دهد. من در گیزینگ بزرگ شدم و - تیم - ۱۸۶۰ هم در این شهر بود. اما باشگاه بایرن در شوابینگ بود که برای ما خیلی طولانی بود و باید راه زیادی را می رفتیم. لودویگ زاوسینگر، کورت موندشاین و بعد ها پتار (رادی) رادنکوویچ، آنها قهرمانان ما - در مونیخ ۱۸۶۰ - بودند. اما یک روز، یک بازی بین بچه مدرسهای های مونیخ ۱۹۰۶ و مونیخ ۱۸۶۰ برگزار شد. مدافع میانی آنها چندان رفتار دوستانه ای با من نداشت و در طول بازی، - خشم - من را به اوج رساند. او به من یک سیلی زد. و بعد من با خودم گفتم: "من به مونیخ ۱۸۶۰ نخواهم رفت!"
با نگاهی به این گذشته، فکر نمی کنم تصمیم بدی گرفته باشم."
و در ادامهی صحبت های قیصر بکن باوئر، حرف بایرن مونیخ به میان می آید. قیصر که در آن روز سرنوشت ساز، تصمیم گرفت به جای مونیخ ۱۸۶۰ به تیم بایرن مونیخ (که در آن زمان اوضاع خوبی نداشت) بپیوندد، بخش طولانی از فوتبالش را در آنجا گذراند. قیصر در بایرن مونیخ افتخارات زیادی کسب کرد و با وجود مدتی بازی برای هامبورگ و نیویورک کاسموس، فرانتس یک باواریایی واقعی است. جالب اینجاست که قیصر در اولین بازی خود برای مونیخ، در پست وینگر چپ به کار رفت اما در کوتاه مدت و با صلاحدید مربیان، بکن باوئر به پست های هافبک و مدافع انتقال یافت و در آنجا درخشان بود. بکن باوئر و بایرن مونیخ با هم افتخارات زیادی کسب کردند و کارنامه ی خود را پربار کردند. در این میان، همه می خواهند نظر یک اسطوره را درباره ی وضعیت فعلی بایرن مونیخ بدانند. اسطوره ی سال های دور بایرن دربارهی تیم عزیزش چنین میگوید: "من فکر میکنم که با نگاه به آنها و بایرن مونیخ بسیار آرامش می گیرم. از دهه ۶۰ (قرن ۲۰) تا به الان، بایرن مونیخ روز به روز بهتر شده است. آنها شکست هایی مانند عدم کسب لیگ و باخت های گاهاً دردناک داشته اند اما چه اهمیتی دارد؟ این باشگاه همیشه بلند میشود و باز میگردد. در کل، این داستان منحصر به فرد موفقیت باشگاه است که همه ی ما - باواریایی ها - می توانیم به آن افتخار کنیم. من معتقدم که این - داستان - آنها ادامه خواهند؛ حتی با وجود پاندمی (همه گیری) وحشتناک ویروس کرونا. باشگاه بایرن مونیخ در حفظ ثبات خود بی نظیر است."
در این بین، آلمان عزیز و دردانه ی فرانتس که حالا بدون پسوند های شرقی و غربی است، چند سالی است که مثل همیشه خطرناک و وحشتناک نیست. با وجود اینکه هانزی فلیک، سرمربی فاتح شش گانهی تاریخی در تیم ملی آلمان بود، ژرمن ها بسیار بد، شلخته و نامنظم بازی می کردند. تیم ملی آلمان که محتمل شکست های غیر منتظره و حذف از جام جهانی در مرحله ی گروهی شده بود، در نهایت و در یک بازی دیگر با ژاپن، نسخهاش و البته ی نسخهی شخص فلیک پیچیده شد. با توجه به اینکه فلیک به طرزی غیر منتظره در بایرنمونیخ شگفتی آفرید و یک تیم هیولا از آنها ساخت، این عملکرد از تیم ملی آلمان اصلا انتظار نمی رفت. با این وجود، همه به خوبی از توانایی های هانزی فلیک آگاه هستیم و مطمئناً عللی بیشتر از توانایی های فنی فلیک در این نتایج دخیل بوده است.
فرانتس بکن باوئر که بازی های بایرنمونیخِ هانزی فلیک و عملکرد شگفت آور آنها را به خوبی دیده است، درباره ی آنها (بازیکنان بایرن مونیخ) و هانزی فلیک چنین می گوید: "همه چیز آنها - بازیکنان تیم - در زمین من را شگفت زده میکرد. هانزی فلیک قوای دیگری به بایرنمونیخ بخشید. قبل از حضور او، احساس میشد که برخی بازیکنان واقعاً - برای تیم - مناسبت نبوده و همچنین - برای کسب سه گانه - آماده نیستند. او همه را دوباره به راه انداخت و شادی و نشاط را تیم منتقل کرد و این یکی از بزرگترین دستاورد های وی است. من واقعاً از فوتبال بازی کردن آنها لذت میبردم. او یک انسان واقعی است و به خوبی می داند که چگونه با بازیکنانی که جام جهانی و قهرمانی های سریالی و متعدد کسب کرده اند، صحبت کند. او توسط بازیکنان - تیم - پذیرفته شده بود و شما میتوانستید این را در زمین - بازی - ببینید. سه گانه از جایی به دست نیامد، آنها (بازیکنان) آن را دست آوردند."
با توجه به توانایی های بالای هانزی فلیک و استعداد قابل توجه او که توسط قیصر بکن باوئر هم مورد تحسین قرار گرفت، ژرمن ها با شکست ۴ بر ۱ مقابل ژاپن مواجه شدند. این شکست موجب گردید تا کار فلیک در آلمان تمام شود. هانزی یکی از بدترین سرمربی های تاریخ آلمان - از لحاظ عملکردی - بود. با توجه به نزدیک شدن به یورو ۲۰۲۴ که آلمان میزبان آن است، ژرمن ها نمیتوانستند بیش از این به هانزی فرصت دهند. حال باید دید که چه کسی جایگزین هانزی خواهد شد.
با فاصلهای از هانزی فلیک، بایرنمونیخ با توخل و ناگلزمان نیز به کسب جام های مختلف پرداخت. تسخیر چندین سالهی عنوان بوندسلیگا و کسب چند عنوان لیگ قهرمانان در سال های اخیر، این را به گوش می رساند که بایرنمونیخ به صورت توقف ناپذیری برای کسب جام ها تلاش می کند. دلیل این عطش سیری ناپذیر باواریایی ها را باید از زبان فرانتس بشنویم.
"قبلا چنین میگفتند که شما پس از دو یا سه عنوان قهرمانی باید تیم را بازسازی کنید؛ زیرا بازیکنان دیگر انگیزه ی لازم را ندارند. اما بازیکنان امروزی انگیزهی بیشتری دارند. ۱۰ قهرمانی پیاپی هنر بسیار ارزنده و مهمی است؛ نشانه ای از ذهنیت و عطش برجسته. من تنها می توانم به آنها درود بفرستم و آنها را تحسین کنم. واقعاً درخشان هستید. من این تصور را ندارم که این پسرها سیراب شده اند. قطعاً - کسب - سه گانه انگیزهی آنها را بیشتر کرده است."
با صحبت های فرانتس بکن باوئر درباره ی فوتبال، وقت آن است که کمی از فوتبال فاصله بگیریم. قطعاً اطلاعات و تجربیات فرانتس تنها به فوتبال ختم نمی شود و او می تواند حرف های بیشتری داشته باشد و نکات زیادی را بیاموزد. به همین دلایل، بهتر است کمی از فوتبال و بایرنمونیخ و... فاصله گرفته و به دیگر موضوعات بپردازیم. فرانتس بکن باوئر حالا با وجود نزدیک ۸۰ سال سن، حرف های زیاد و ارزشمندی در چنته دارد که میبایست از آنها استفاده کنیم. در این بین، قیصر از شادی سخن می گوید؛ اصلا، مفهوم شادی چیست؟
"شادی یک حالت همیشگی، دائمی و پایدار نیست اما - برای همه ی ما - لحظات شاد زیادی وجود داشته است. به نظر من، اگر شما بتوانید که برای مدتی طولانی شاد باشید و لحظات شاد زیاد و پیاپی داشته باشید، شما واقعاً خوشبخت هستید."
اما در نهایت فرانتس بکن باوئر باید به سوال پایانی جواب بدهد. گذر عمر توقف ناپذیر و در چشمی به هم زدن فرانتس بکن باوئر جوان به پیرمردی تبدیل شده است. حال، فرانتس بکن باوئر با مشکلات گوناگونی دست و پنچه نرم می کند. او بیشتر خود را وقف خانوادهاش کرده است و به خانوادهی خود می پردازد. متاسفانه فرانتس بکن باوئر با فراغ دوستانی همچون گرد مولر افسانهای، اوضاع و احوال خوبی ندارد و با بیماری مبارزه می کند. وی بینایی یک چشم خود را از دست داده و مشکلات قلبی نیز دارد. داغ از دست دادن فرزندش اشتفان را نیز باید به آنها افزود. حال، فرانتس بکن باوئر دربارهی زندگی بیش از ۷۰ ساله ی خود می گوید:
"می توانم بگویم که برای اولین بار در زندگیام، این سن و سال به من فرصتی برای فکر کردن داد. همهی تولد های دیگر ام را فقط همین طور و طبق همیشه گذرانده بودم اما حالا قضیه فرق دارد؛ اما فکر میکنم که این هم بخشی از زندگیام است. وقتی به ماهیت پایان پذیر زندگی می اندیشید، ناچاراً به نقطهای می رسید. - اینکه - چه وقتی زمان مرگ شما فرا می رسد؟ و در چه شرایطی این اتفاق خواهد افتاد؟ جهان بسیار بزرگ و شگفت انگیز و قطعاً احتمالات زیادی وجود دارد که شما کجا به پایان خط خواهید رسید (لبخند می زند). با نگاهی به گذشته، من بسیار خوشحال هستم و این مهمترین چیز است."
فرانتس بکن باوئر، امروز ۷۸ ساله شده است. فرانتس از حال و احوال خوبی برخوردار نیست. با فوت اسطوره هایی همچون مارادونا، پله و گرد مولر، قیصر بکن باوئر تنهاتر از همیشه شده است. بکن باوئر که آخرین مرد از سلاله ی قیصران و اولین قیصر آلمانی است، از برترین و تاثیرگذارترین بازیکنان تاریخ است. او آخرین قیصر فوتبال است. اما حتی روزی قیصر هم ضعیف و ناتوان می شود. برای همه ی دوستداران فوتبال، بکن باوئر همیشه قیصر است و قیصر می ماند. او حالا یگانه قیصر و پادشاه فوتبال است. شادباش ۷۸ سالگی فرانتس بکن باوئر؛ آخرین قیصر.