راک و دیو باتیستا دو تن از موفقترین ورزشکاران و کشتیگیرانی هستند که از رینگ کشتی کج به پردهی سینما راه پیدا کردند، اما این تغییر مسیر در زندگی حرفهای تنها به همین دو نفر ختم نمیشود. به دلیل داستانها و شخصیتهای از پیش نوشته شده، شباهتهای بسیاری بین حضور مسابقات کشتی کج و بازی در فیلمهای سینمایی وجود دارد. به خاطر همین تجربهی نصفه و نیمه، بسیاری از کشتیگیران، علیرغم تمام انتقادهایی که درخصوص جعلی بودن این مسابقات کشتی و حضورشان در زمین مسابقه وجود دارد، توانستهاند به موفقیت چشمگیری در سینما دست پیدا کنند.
برای اولین بار ورزشکاری به نام هالک هوگان، اگرچه در فیلمهای درجه یکی حضور نمییافت اما با بازی در همین آثار دسته چندم راه را برای کشتیگیران دیگر جهت نقشآفرینی در فیلمهای سینمایی هموار کرد. سالها بعد هم دواین جانسون که در دنیای WWE به «راک» شهرت دارد و جان سینا با بازیهای مسلط و درخشانشان در فیلمهای سینمایی، به همه ثابت کردند که کشتیگیران تنومند و زمخت هم میتوانند روی پرده سینما بدرخشند.
«کشتیکج همش دغلکاری و نمایش است!»
این جمله انتقادی است که تمام طرفداران مسابقات کشتیکج حرفهای باید تحمل کنند.
البته خودشان هم از این قضیه آگاه هستند و میدانند که وقایع و دیالوگهای داخل رینگ کشتی کاملاً از پیش تعیینشده هستند، اما در عین حال، لحظاتی هیجانانگیز و جذاب را هم به همراه دارند که حسوحال تماشای یک فیلم سینمایی را به تماشاگران میدهد. با وجود اینکه کشتیگیران از تمام حرکات و دیالوگهای حریفشان از قبل مطلع هستند، اما باز هم جدال از پیش طراحی شده دو مرد یا زن در یک مبارزهی به ظاهر واقعی و بدون آسیب جدی برای دو طرف، باعث جذابیت آن میشود. حتی زمانی که این کشتیگیران مبارزه نمیکنند، با شخصیت و تبلیغات به دقت طراحی شدهی اختصاصی خود، هیجان مسابقات آیندهشان را بالاتر برده و طرفداران را به دنبال کردن آنها ترغیب میکنند. در نتیجه، شاید حق با شما باشد و این مسابقات کاملاً برنامهریز شده و ساختگی باشند، اما نمیتوان از این واقعیت که کشتیکج حرفهای مملو از بازیگران ماهر و برخی شگفتانگیزترین بدلکاریهای تاریخ است، چشمپوشی کرد.
جای تعجب نیست اگر این بدلکاران مرد و زن که توانایی بسیاری در یادگیری دیالوگها و بازیگری دارند تمایل به بازی در فیلمهای سینمایی و ورود به این صنعت نیز داشته باشند زیرا مسابقات کشتیکج حرفهای و فیلمهای سینمایی شباهتهای بسیاری با هم دارند و تنها در دو لوکیشن متفاوت فیلمبرداری میشوند. البته این بدان معنا نیست که کار برای این افراد بسیار آسان و بدون چالش خواهد بود. زیرا با وجود اینکه برخی از کشتیگیران، به ویژه در سالهای اخیر، صحنهی مسابقه را رها کرده و به ستارههای موفق سینما تبدیل شدهاند، برخی دیگر ثابت کردند که تنها به رینگ کشتی تعلق دارند و خروج از آنجا کاراکترشان را نابود خواهد کرد. با وجود تمام موفقیتها و شکستهایی که کشتیگیران در گذار حرفهی خود از رینگ مسابقه به پردهی سینما با آن روبرو شدهاند، اما باز هم اشتیاق زیادی برای شهرت و پول بیشتر وجود دارد و در طول سالهای آینده افراد زیادی شانس خود را در این زمینه امتحان خواهند کرد. کشتیگیر بعدی که ستارهی سینما خواهد شد
هالک هوگان راه را برای همه هموار کرد
اگرچه ممکن است بسیاری هالک هوگان را به عنوان اولین کشتیگیر – بازیگر تاریخ سینما بشناسند، اما سالها قبل از او، کشتیگیران حرفهای دیگری در فیلمهای سینمایی بازی میکردند که البته، در جریان و نقشهای اصلی فیلم حضور نداشتند. در سال 1959، تور جانسون کشتیگیر سوئدی یکی از ستارگان فیلم «نقشه 9 از فضای بیرونی» (Plan 9 from Outer Space) به کارگردانی اد وود بود، فیلمی که به خاطر واقعا! بد بودنش معروف شد. او پیش از این اثر در فیلمهای بسیاری بازی کرده بود و از قضا، کشتیگیر معروف جورج استیل که در دنیای کشتیکج به «حیوان» شهرت دارد نقش او را در فیلم زندگینامهای «اد وود» (Ed Wood) به کارگردانی تیم برتون بازی کرد.
دههی 60 و 70، لوچادوراهایی (نوعی کشتیکج مکزیکی، لوچادورا یک مبارز تر و فرز است با نقاب و شنل مخصوص. او به سرعت حرکت میکند. قدرت تصمیمگیری بالایی دارد. شجاع و مهربان است و برای رسیدن به اهداف درست و راستین میجنگد) مانند ال سانتو در برخی از فیلمهای ترسناک بسیار ضعیف در رابطه با لوچادوراها بازی کردند، اما در دههی 1980 حضور کشتیگیران در فیلمها به یکی از جریانات اصلی سینمایی تبدیل شد. فیلم «راکی 3» (Rocky III) محصول سال 1982 یکی از بهترین و اولین نمونهها از این دست فیلمهاست که با بازی هالک هوگان در نقش کشتیگیری بهنام تاندرلیپس، به عنوان یکی از اولین حریفان راکی بالبوآ مقابل سیلوستر استالونه میدرخشد. این قبل از ظهور شخصیت هالکمنیا (Hulkamania) در WWF (که اکنون به عنوان WWE شناخته میشود) بود و چند سال بعد، زمانیکه هوگان در کشتیکج حرفهای معروف شد، حرفهی بازیگریاش هم پیشرفت چشمگیری پیدا کرد.
اگرچه امروزه فیلمهای او در مقایسه با فیلمهای افرادی مانند دواین جانسون «راک» یا دیو باتیستا حرفی برای گفتن ندارند، اما نکات زیرخاکی زیادی در بازی او وجود دارد که نباید آنها را نادیده گرفت. بیانصافی است اگر کاری که هوگان با استفاده از تواناییهای خود برای به دست آوردن جایگاهی ویژه در صنعت سرگرمی و تبدیل آن به یک پدیدهی عظیم در این جریان انجام داد، فراموش شود. همچنین، حضور هوگان در فیلمهای سینمایی متعدد، بدون در نظر گرفتن خوب یا بد بودن آنها، نشانهای از تأثیر عمیق او بر این صنعت است. مجموعه فیلمهای هوگان در اواخر دههی 80 و ا
وایل دههی 90، مانند «هیچی جلودارش نیست» (No Holds Barred) در سال 1989، «کماندوی فضایی» (Suburban Commando) در سال 1991 و «آقای پرستار» (Mr. Nanny) در سال 1993 عملکرد و فروش خوبی در میان فیلمهای فرمت VHS داشتند. اگرچه هیچ کدام از آنها جزو دسته فیلمهای سرگرمکنندهی درجه یک نیستند، اما برای نوجوانهای آن سالها بسیار جذاب بودند.
آندرهی غولپیکر و رودی پایپر هم در هالیوود تأثیرگذار بودند
هالک هوگان تنها کشتیگیری نبود که در دههی 1980 سعی کرد وارد دنیای بازیگری و سینما شود. دو کشتیکجکار دیگر هم بودند که با ورودشان در این دهه تأثیر مهم و ماندگاری روی سینما گذاشتند. فیلم «عروس شاهزاده» (The Princess Bride) محصول سال 1987 بدون شک یک فیلم کلاسیک مدرن است که طی نسلها دستبهدست چرخیده و آندرهی غولپیکر فرانسوی با آن جثهی فوقالعاده درشت خود نقش برجستهای را در آن بازی کرده. کشتیگیری که آنقدر الهامبخش بود که نامی آشنا و معروف در این صنعت از خود بجا گذاشته است. بازی رقیب او یعنی هالک هوگان به عنوان نقش اول در فیلمهای هالیوودی آن زمان بسیار ارزشمند و قابل توجه بود وآندرهی غولپیکر اگرچه نقشهای اول را نمیگرفت اما با این وجود، در یک فیلم بزرگ هالیوودی پر از بازیگران مطرح هالیوود حضور داشت. در این فیلم به کارگردانی راب رینر و با بازی بازیگرانی مانند کری الوز، رابین رایت، مندی پتینکین، والاس شاون و بیلی کریستال، آندره نقش فزیک، مستخدم آدم بدهی داستان را بازی کرد. حضور پرانرژی و بازی پراحساس او باعث شگفتی همبازیهایش شد و بسیاری از بینندگان برای مشاهدهی مستند «آندرهی غولپیکر» (Andre the Giant) محصول سال 2018 سالنهای سینما را پر کردند.
یک سال بعد، زمانیکه «راودی» یا همان رودی پایپر نقش اول را در فیلم «آنها زندگی میکنند» (They Live) به کارگردانی جان کارپنتر بازی کرد، ذهنیت مردم را در مورد خودش به عنوان از یکی از بهترین ابرشروران کشتیکج به یک قهرمان سینمایی حسابی تغییر داد. با وجود اینکه اوایل همان سال او در فیلم کالت و محبوبی به نام «جهنم به فراگتون میآید» (Hell Comes to Frogtown) بازی کرده بود، اما راهنماییهای کارگشای کارپنتر در فیلم «آنها زندگی میکنند» از او یک شخصیت آدامسجونده و قلعوقمع کنندهی موجودات فضایی در ژانر طنز ساخت که در دههی ریگان (سالهای 80 تا 90 میلادی) روی پردهی سینما رفت. پایپر، یکی از اساتید و بزرگترین چهرههای تبلیغاتی کشتیکج در آن زمان بود که با بازی در این فیلم نشان داد توانایی بازی در نقشهای اصلی را، نه تنها در ژانر مختلف، بلکه با عملکرد تحسینبرانگیزش در صحنههای اکشن نیز دارد؛ مانند آن صحنهی مبارزهی کلاسیک و بیانتهایی که نمیتوان از آن چشم برداشت.
آندره و پایپر برخلاف هوگان برای مدت کوتاهی به شخصیتهای بزرگ سینما بدل شدند و اهمیت نقشهای هالکستر نیز در اواسط دههی 90 با رسوایی استروئیدی این قهرمان آمریکایی کاسته شد، به همین دلیل، از WWF به WCW اخراج شده و بعدها به نماد یک شخصیت منفی تبدیل شد.
کشتیکج در اواخر دههی 90 وارد «دوران نگرش» شد و با تغییر ژانرش به سمت رفتارهای جنسی و فوقخشونتآمیز، درست مانند سریالهای آبکی تلویزیونی رفت. به این ترتیب، دیگر هیچ تقاضایی برای بازی کشتیگیران در فیلمهای سینمایی وجود نداشت. اگرچه برخی تلاش بسیاری برای بازگرداندن آنها به این صنعت کردند، مانند بیل گلدبرگ که در سال 1999 در فیلم «سرباز جهانی: بازگشت» (Universal Soldier: The Return) بازی کرد یا گروهی از کشتی گیران WCW که با دیوید آرکت درفیلم «آماده برای غرش» (Ready to Rumble) همبازی شدند، اما بازهم نقش اصلی در فیلمهای هالیوودی به هیچ کشتیگیری پیشنهاد نمیشد.
دواین "راک" جانسون به یکی از بزرگترین بازیگران دنیا تبدیل شد
این اوضاع با حضور یک انسان فوقالعاده و یک ورزشکار جذاب تغییر کرد. در اواخر دههی 1990 و اوایل دههی 2000، دواین «راک» جانسون با شخصیت جذاب، منحصربهفرد و نایاب خود توانست به صدر WWF صعود کند و در نتیجهی آن، نقش شاه عقرب در فیلم «بازگشت مومیایی» (The Mummy Returns) محصول سال 2001 به او پیشنهاد شد و پس از آن بازی خوبش در آن، اجرای نقش اصلی فیلم «شاه عقرب» (The Scorpion King) را در سال 2002 بر عهده گرفت. این فیلم کمی ضعیف بود و جلوههای ویژهی کامپیوتری فاجعهای هم داشت اما مهمتر از همه، نشان داد که جانسون با استفاده از تواناییهای چندگانه و فراوانش، نهتنها در رینگ کشتیکج، بلکه روی پردهی سینما هم خواهد درخشید.
چندی بعد، او رینگ کشتی را به کل برای حضور تمام وقت در سینما ترک کرد. با وجود اینکه ابتدای مسیر بازیگریاش با بازی در فیلمهای نسبتاً خوب «تعقیب کوبنده» (The Rundown) ( آرنولد شوارتزنگر در یک نقش فرعی برجسته در آن ظاهر شد) و فیلم «سربلند» (Walking Tall) کمی ناهموار بود، اما با بازی در سری فیلمهای «سریع و خشن» (Fast and the Furious) و نقشهای دیگر در فیلمهای «موانا» (Moana) و «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to the Jungle) به موفقیت و شهرت بسیاری در صنعت سینما دست پیدا کرد. هرچند آخرین فیلم او که اثری ابرقهرمانانه بود به سختی شکست خورد اما او اکنون بدون شک بزرگترین ستارهی سینمایی روی کرهی زمین است و به همه نشان داد که کشتیگیرها هم میتوانند به بازیگران مطرح سینما تبدیل شوند.
علیرغم تلاش بسیاری از کشتیگیران بعد از او برای ادامهی راه وی، هیچکدام موفق نشدند پا جای پای او بگذارند؛ مانند بازی تریپل اچ در فیلم مزخرف «تیغه 3» (Blade: Trinity). همچنین، ادج، سی ام پانک و کوین نش تنها تعدادی انگشتشمار از کشتیگیران دیگر هستند که در فیلمهای بلند
ایفای نقش کردهاند، اما هیچکدام از آنها به موفقیت چندانی دست نیافتهاند. تنها زمانیکه راک همکاری خود را با استودیوی WWE برای ساخت فیلم آغاز کرد، شاهد موفقیتهای نصفه و نیمهی برخی از کشتیگیران در این صنعت بودیم؛ مانند فیلم شگفتانگیز «مبارزه با خانوادهام» (Fighting with My Family) محصول سال 2019. بیشتر این آثار اما فیلمهای معمولی و بیمزهای بودند که بازیگران کشتیکج WWE علیرغم فیلمنامههای مزخرفشان سعی میکردند بهترین عملکرد خود را بهعنوان ستارهی فیلمهای اکشن نشان میدهد
جان سینا و دیو باتیستا ثابت کردند که کشتیگیران دیگر هم میتوانند بازیگران خوبی باشند
هیز نیم ایز جان سینا
جان سینا، یکی ازپرطرفدارترین ستارههای معروف دنیای کشتیکج WWE ، موفقیت چشمگیری در سینما به دست آورد و پس از ترک WWE توسط «استون کولد» یا همان استیو آستین و راک به چهرهی اول این کمپانی تبدیل شد. او در اوایل دوران بازیگریاش سعی کرد با بازی در فیلمهای به یاد ماندنی و تاثیرگذار مانند «تفنگدار دریایی» (The Marine) به ستارهی فیلمهای اکشن تبدیل شود، اما نتوانست در این ژانر موفقیت چندانی کسب کند. درخشش جان سینا در تمام صحنههای فیلم بینظیر «فاجعه» (Trainwreck) در کنار بازیگران خبرهای همچون امی شومر و بیل هدر، به همه ثابت کرد که این مرد عضلهای توانایی بازیگری در نقشهای خندهدار را نیز دارد. به این ترتیب، پیشنهادات برای بازی در نقشهای اصلی فیلمهای پرفروش بلکباستری و کمدیهای کوچکتر سریعا به سویش سرازیر شدند؛ تا جایی که در دههی گذشته، سینا با بازی در فیلمهایی مانند «خونهی بابا» (Daddy’s Home)، «بامبلبی» (Bumblebee)، «بازدارندگان» (Blockers)، «اف 9» (F9) و «جوخهی انتحار» (The Suicide Squad) توانست استعدادهایش را نشان دهد و نظر مثبت عموم مردم را نسبت به حضورش در سینما جلب کند. او درست مانند راک، توانایی بازی در فیلمهای ابرقهرمانی را دارد، اما در مقابل ابایی هم از تحقیر خود برای خنداندن مردم ندارد.
همانطور که گفتیم سینا در اواسط و اواخر دههی 2000 به عنوان بزرگترین ستارهی دنیای WWE شناخته میشد. اما نفر دوم چه کسی بود؟ نفر دوم لیست دیو باتیستا نام داشت که پتانسیل بالایی برای حضور در سینما در او احساس میشد.
باتیستا صورت زیاد جذاب و جوانی نداشت و در اواسط دههی 40 زندگیاش بود که برای اولین بار سعی کرد حرفهی جدیدی در هالیوود برای خود بسازد؛ بنابراین، اگر در ابتدا تصور نمیکردید او قادر به بازی در نقش اصلی فیلمهای سینمایی باشد، کاملاً قابل درک و بخشش است. با اینحال، او از شیوهای کاملاً متفاوت با راک برای دستیابی به موفقیت در این صنعت استفاده کرد و سعی نکرد یک شبه راه صد ساله را طی کند. در عوض، او به نقشهای فرعی اما تاثیرگذار در فیلمها و پروژههای سینمایی بزرگ بسنده کرد. باتیستا با بازی خندهدارش در نقش درکس در فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) درخشید، با دنیل کریگ در نقش جیمز باند در فیلم «اسپکتر» (Spectre) همبازی شد و نقشی کوچک اما محوری در فیلم «بلید رانر 2049» (Blade Runner 2049) به دست آورد. باتیستا تمام تلاشش را کرد که کسی او را با با نام وشهرت دوران کشتیاش به خاطر نیاورد و تنها بخاطر مهارت بازیگریاش شناخته شود که در این زمینه بسیار هم موفق بوده است. به این ترتیب، با تلاش و پشتکار و البته استمرارحرفهی جدید او به تدریج رشد کرد و به ثمر نشست. او اکنون در یکی از برترین فیلمهای سال 2023 به نام «در کابین را بزن» (Knock at the Cabin) نقش اول را دارد!
پیشترها کسی کشتیگیرانی که وارد صنعت سینما میشدند را جدی نمیگرفت و نهایتاً با این اصطلاح که «بازیاش بهعنوان یک کشتیگیر بدک نیست» از آنها تمجید میشد. اما اکنون کشتیگیران سه نمایندهی قدر دارند که به عنوان موفقترین بازیگران هالیوود شناخته میشوند و هر روزه، کشتیگیران بیشتری شانس خود را در سینما امتحان میکنند. MJF، قهرمان جهانی کمپانی پرو رسلینگ (AEW) اخیراً در سریال «آیرونکلاد» (The Iron Claw) از کمپانی فیلمسازی A24 ایفای نقش کرده است، همچنین، بکی لینچ، اسطورهی کشتیکج زنان WWE، با بازی بسیار دقیق و پر از جزئیاتش در نقش سیندی لاپر در «راک جوان» (Young Rock) توجه همه را به خود جلب کرد. علاوه بر اینها، نقش اصلی و نفر اول در WWE و پسر عموی «راک» (The Rock)، یعنی رومن رینز، با ظاهر جذاب و تواناییهای بازیگری خارقالعادهاش، هر زمان که بخواهد، میتواند وارد صنعت بازیگری شود.
کشتیگیران به صراحت ثابت کردند که فاصلهی بسیاری با تصور کلیشهای ما از آنها دارند و تنها احمقهایی با هیکل غولپیکر و ماهیچههایی ورزیده نیستند، بلکه فعالیتهای حرفهای هفتگیشان در رینگ کشتیکج، آنها را برای ورود به هالیوود آماده میکند و تجربهی بیشتری نسبت به سایر بازیگران تازهکار به آنها میدهد. بسیاری از کشتیگیرانی که به سمت دنیای بازیگری روی آوردهاند، نه تنها در تمام ژانرهای تلویزیون و سینما به موفقیت رسیدهاند، بلکه مشهور و پرطرفدار هم شدهاند و حتی با حضورشان تکان اساسی به باکسآفیس دادند. این موفقیت تا جایی پیش رفته که در آیندهای نزدیک دیدن یکی از آنها با جایزهی اسکار بهترین بازیگر اصلاً تعجببرانگیز نخواهد بود. پشتکار و استمرار راز به موفقیت رسیدن در همهچیز است.
|