اگر آرسنال خواهان موفقیت و قدرت در فوتبال انگلیس است تنها راه باقی مانده نقل مكان به ناحیه دیگریست".
سر هنری نوریس مالک ارسنال |
تیم رویال آرسنال بخاطر شرایط نامناسب مالی و جاه طلبی هنری نوریس رئیس جدید باشگاه، مجبور بود استادیوم خود مانور گراند(Manor Ground) واقع در (Plumstead) در جنوب شرقی لندن را ترک كند.
نوریس و ویلیام هال سایتهای بسیاری را برای پروژهی استادیوم جدید مورد بررسی قرار دادند. هایبری ، در شمال رودخانه تیمز، جایی مناسب بود، زمین ورزشی کالج سنت جان. جایی که نوریس در نوامبر 1912 یافت اما با زیرکی تا مدتها خبری از آن اعلام نشد. فقط سر هنری نوریس و مالکان زمین که آن را به قیمت 20،000 پاوند تا سال 1925 به مالک باشگاه ولویچ آرسنال اجاره دادند. و پس از آن با دریافت 64،000 پاوند دیگر قرارداد را دائمی نمودند. فقط یک مشکل دیگر باقی میماند :
نزدیکی با یک باشگاه دیگر در شمال لندن یعنی تاتنهام هاتسپر. در وهله اول نوریس اجتناب كرد. اما ایستگاه قطار در نزدیکی هایبوری شانس باشگاه را برای جذب جمعیت زیاد افزایش می داد و ابن مورد هایبوری را به گزینه ای جذاب تبدیل كرده بود. بسیار وسوسه انگیز. فقط ٤ مایل وایت هارت لین را از هایبوری جدا می كرد. اعتراضات به حرکت آرسنال به سمت شمال به سرعت روی خود را نشان داد.
تاتنهام و کلاپتون اورینت ، که در آن زمان در هومرتون بازی می کردند ، از نزدیکی آرسنال دلهره داشتند و ساکنان محلی نیز از مهاجرت آرسنال و استادیوم جدید در ان اطراف ناراضی بودند. اما پس از آنكه كمیته مدیریت لیگ و شهرداری درخواست تجدید نظر ساكنان و باشگاه های اطراف را رد كرد ، آرسنال در روز 28 ژوئن 1913 رسما اجازه اقامت در خانه جدید خود، هایبوری را گرفت.
سپس نوبت ارچیبالد لیچ، معمار مشهور انگلیسی و طراح بسیار از استادیومهای بریتانیا رسید تا کار استادیوم را تکمیل کند. تاخیرهای مداوم روند اداری پروژ باعث شد تا آرسنال مجبور شود برای پیش فصل در زمین فولام و میلوال تمرین کند.
سرانجام ارچی لیچ و و گروهش در یک شاهکار شگفت انگیز معماری، تکه زمینی که 10 قبل هیچ چیز نداشت را در تاریخ 6 سپتامبر 1913 به زمینی مهیای برگزاری یک مسابقهی فوتبال تبدیل میکنند. در حالیکه هنوز بخشی از سقفهای نیمه کاره است اما سکوها، برای پذیرایی از 20،000 تماشاگر مهیاست. هایبری تا فصل بعد تکمیل میشود، ولویچ آرسنال به آرسنال اف سی تغییر نام مییابد و آرسنال نوین در سالهای پیش از جنگ اول متولد میشود... تیمی که بعدتر با هربرت چاپمن نامی در آن بالای بالای فوتبال انگلستان برای خود دست و پا میکند و محل رفت و آمد بزرگترین ستارگان و مربیان فوتبال در بریتانیا میشود...
pat
ابدا در دوران گریم سونز سبیلو و مردانی چون تری بوچر، نمیتواننستید از روی شکل و شمایل و ظاهرش تشخیص دهید که او یک فوتبالیست است. پسر باریک ترکهای با جثهی کوچک که همیشه کتابهای چخوف و آلبر کامو را همراه خود دارد، عاشق پوشیدن کتهای چرمی و شلوار پاره است به خاطر سرک کشیدن به بغداد در عصر صدام حسین دستگیر میشود از زمین تا آسمان با تصورات ما از فوتبالیست دههی 80 فوتبال انگلستان در دوران هولیگانها و هاردمنها متفاوت است. پسری که خود نیز شیفتهی آن تفاوتهاست و این روزها در وصف آن دوران خود میگوید:
"همیشه از زندگی شبیه سلبریتیها بیزار بودهام..."
پسری که طرفداران فوتبال در آن دوران به سختی میتوانستند تصور کنند روزی با ورود به 60 سالگی آن چهرهی جذاب و متفاوت با چروکهای روی صورت در برابرشان به کارشناسی بازیهای فوتبال خواهد پرداخت... پسری که هنوز هم نشستن پای صحبتها، خاطرات و گوش دادن به جهان بینی او، طعم خود را دارد. طعم زندگی یک فوتبالیست متفاوت که هم تیمیهایش در چلسی او را "عجیب و غریب" صدا میزدند. طعم صحبتهای پت نوین:
وقتی در تابستان 1983، پت نوین، با مبلغ 95000 پاوند از باشگاه کلاید اسکاتلند راهی استمفوردبریج شد، طرفداران انگلیسی چیزهایی بیشتر از هیجان خرید یک وینگر جدید را تجربه میکردند. بازیکن تازه وارد علاوه بر فوتبال، برخلاف فوتبالیستهای آن دوران یک موزیسین حرفهای نیز بود.
طرفداران نوین را تا حدی میشناختند. چلسی، سال قبل نیز پیشنهادی را برای خرید او ارائه کرده بود اما نوین به خاطر اتمام تحصیلات خود در گلاسکو آن پیشنهاد را نپذیرفته بود. او قصد دات تحصیلاتش را به اتمام برسند و بعد وارد فوتبال حرفهای شود و به همین خاطر ترجیح داد در لیگ دسته دوی اسکاتلند ادامه دهد. اگرچه سراعت پیشرفت نوین در فوتبال به قدری بود که در پایان فصل، ناگزیر به تیم ملی جوانان اسکاتلند دعوت شد و از قضا به لطف درخشش و انتخاب او به عنوان بهترین بازیکن مسابقات زیر 18 سال اروپا اسکاتلن قهرمان سال 1982 این مسابقات شد! اگرچه وقتی دو سال بعد و مساباقت یورو 1984 به طور مستقیم از تلویزیون انگلستان پخش نمیشود، خبر قهرمانی تیم ملی زیر 18 اسکاتلند، خبری نیست که میان عموم مردم پخش شود:
" نمیخواستم سر و صدایی به پا شود. سعی کردم به کسی چیزی نگویم حتی به دوست دخترم! میخواستم هنوز هم من را به خاطر خودم و نه جایگاهی که به دست آوردم دوست داشته باشد. "
مشکل دیگر نوین مطبوعات هستند. آنها همه چیز را متوجه میشوند و همه جا سرک میکشند. دههی 80، دوران روزنامههاست. در سالهایی که ستارگان موسیقی و سینما، عکس رنگی روی جلد مجلات خبری و زرد و تبلوییدها را به خود اختصاص داده بودند، پت نوین، یک موزیسین فوتبالیست شکار معرکهای برای ژورنالیستهاست. نخستین مصاحبهی مفصل با نوین به محض پیوستن به چلسی ، بیش از یک مصاحبهی فوتبالیرنگ و بوی موسیقی پست- پانک و راک پانک را دارد. نوین در آن مصاحبه به oy Division, New Order, Cocteau Twins, Clock DVA, the Associates , The Smiths به عنوان بندهای مورد علاقهی خود اشاره میکند. سپس از بینش و نگرش سیاسی خود و رای به حزب کارگر بی پرده سخن میگوید و خاطرات شب نشینیهای گلاسکو را در کودکی و تعریف میکند سپس چیزهایی راجع علاقهاش به چلسی خصوصا به خاطر طرفداران پر شور آنها در بازیهای خارج از خانه و سرانجام یک بیانیهی روشن از همان روز اول:
"من فقط یک قرارداد 2 ساله با چلسی بستهام و معلوم نیست بخواهم پس از آن نیز به فوتبال بازی کردن ادامه دهم. وقتی کسی از من میپرسد برای گذراندن زندگی چه میکنی نمیگویم شغل من یک فوتبالیست است. اغلب به آنها میگویم یک دانشجو هستم..."
نوین، در این روزها به خاطرات آن دوران و آن مصاحبهی خود لبخند میزند:
"در کودکی عاشق فوتبال بودم. واقعا آن را دوست داشتم اما مشکل من این بود که علاقهی من به فوتبال مثل هم دورهای هایم نبود. باشگاهها انتظار دارند یک فوتبالیست همهی زندگیاش را به فوتبال اختصاص دهد و به چیز دیگری فکر نکند. من فکر میکنم یک زندگی دیگر نیز وجود دارد. این به معنی غیر حرفهای بودن نیست اما خب مردم طور دیگری فکر میکنند."
ورود نوین به چلسی، به معنای یک جهش بزرگ برای باشگاه است. بال اسکاتلندی، 28 گل در دسته 2 به ثمر میرساند و همکاری او با کری دیکسن چلسی را پس از 5 سال به دسته 1 باز میگرداند. با این حال برای نوین بازی در چلسی معنای دیگری هم دارد. زندگی در یک پایتخت رویایی برای پسری که شیفتهی فرهنگ و هنر است. پت، شبها و روزها را در گالریها، کنسرتها و تئاترها میگذراند. در همان سال چارلی نیکولاس، مهاجم اسکاتلندی سلتیک که یک سال از پت بزرگتر است نیز راهی آرسنال میشود و این به معنای عمیق تر شدن دوستی دو بازیکن اسکاتلندی در لندن است:
"من به چارلی گفتم به لندن بیا. تو اینجا در کانون توجهات خواهی بود (با خنده). ما با هم روزهای خوبی در لندن داشتیم. اگرچه معمولا سلیقهمان یکسان نبود. چارلی تمام وقتش را صرف قرار گذاشتن با دختران لندنی در بارها و نوشین شامپاین میگذراند و من در موسسههای هنری مشغول تماشای کنسرت و .... "
نوین در لندن پر هیاهو نیز از توجه به جزییات و اندیشیدن ییرامون آنها دست نمیکشد:
" چیزی عجییبی را فهمیدم؛ من هر هفته شنبه و یکشنبه مقابل چشم هزاران نفر فوتبال بازی میکردم و آنها به بازی ما چشم میدوختن. اما این هیچ ارتباطی با طول هفته نداشت. وقتی من در یک گالری هنری در طول هفته بودم، کسی حواسش نبود که من همان بازیکن در زمین هستم. دو دنیای کاملا متفاوت..."
در آن دوران نیز با ورود مربیانی چون رینوس میشل و والری لوبانفسکی، مربیان سایر تیمها نیز توجه خاصی به بازی تیمی و هماهنگی نفرات با هم و ارتباطات بازیکنان بیرون از زمین داشتند. نوین توضیح میدهد که علیرغم تمام تفاوتها او یک تافتهی جدا بافته در رختکن تیم نبوده:
"من هم مثل بقیه پس از بازی مشروب مینوشیدم. در زمین به بازی تیمی در کنار بازی فردی خود اهمیت میدادم اما در همین حال به چیزهای دیگری هم فکر میکردم. اغلب بازیکنان معمولا چند سال در یک باشگاه میمانند؟ سه یا چار سال. و در تمام این مدت باید برای جایگاه خود بجنگند. هر چقدر هم که بخواهی خود را به هم تیمیهایت نزدیک کنی، باید بدانی که گروهی در پی جایگاه تو هستند. این طبیعت فوتبال به عنوان چیزی است که با گذشت فصول از پی هم به طور مداوم جریان دارد..."
.................
نوین که با بارانی و تیپ دانشجویان وارد رختکن تیم میشود...
"به من لقب "عجیب و غریب را داده بودند. همیشه با خود فکر میکردم آه، من یک آدم معمولی هستم. این شمایید که عجیب و غریبی هستید. به آنها نگاه میکردم و با خود میگفتم این چه آشغالهاییه که گوش میدهید؟ میخوانند... میپوشند... نگاهشون کن.... هنوز هم که به گذشته نگاه میکنم میبینم، بله حق با من بود. یک نفر عادی در آن جمع پیدا نمیشد! برای فوتبالیست شدن باید کمی فرهنگ خیابانی داشته باشید.
بعدها که به بلوغ بیشتری رسیدم، به ریشهها فکر کردم. حق با آنها بود. آنها همه چیز رها کرده بودند تا فوتبالیست بزرگی شوند. آنها از سنین پایین در باشگاههای فوتبال بودهاند و فقط به آن فکر کردهاند. پس طبیعتا فوتبال تنها چیزی بود که راجع به آن خوب میدانستند. اگر من بین آنها ناراحت بودم مجبور نبودم آنجا باشم. "
و این باعث میشود نوین از چیزهای بیشتری در رختکن چلسی لدت ببرد:
"حس شوخ طبعی آنها معرکه بود. شوخیهای خیابانی که مرا به خنده میانداخت. یک حس خوب. از طرفی من بریا حرف زدن گروه دیگری را انتخاب کرده بودم. ژورنالیستها بهترین کسانی بودند که میتوانتسم با آنها به جز فوتبال راجع به موسیقی و سایر علایقمان با آنها صحبت کنم. آنها همیشه دنبال سایر جنبههای زندگی یک فوتبالیست میگردند. "
با وجود تمام این تطبیقها بازهم چیزهایی نوین را آزار میدهد. وقتی قرار است سوار با اتوبوس برای یک بازی خارج از خانه از لندن تا منچستر، لیورپول یا هرجای دیگر در شمال سفر کنید...
"یک بار قرار شد من آهنگی که در اتوبوس پخش میشود را انتخاب کنم. The Proclaimers، یک گروه راک جدید اسکاتلندی بود که به تازگی با آن آَنا شده بودم. انتخاب معرکهای بود اما بچهها فقط خندیدند و مجبور شدیم آهنگ دلخواه آنها را پخش کنیم. با گوش دادن به آنها سردرد میگرفتم پس مثل همیشه هدفون را در گوشم گذاشتم و مشغول گوش دادن به آهنگی از گروه آلمانی Einstürzende Neubauten شدم...."
نوین اما ناامید نمیشود و به تلاش خود ادامه میدهد:
" شبها برنامههای موسیقی و موزیکِ ویدیوهای که به آن علاقه داشتم را روی نوار کاست ضبط میکردم و سعی میکردم ترکیبی را به وجود آورم که بقیهی بازیکنان را همراه خود کنم. تلاش بدی نبود...."
جان هالینز سرمربی آن روزهای چلسی یکی از بازیکنان قدیمی باشگاه است و علیرغم پا به سن گذاشتن و تجربیات فراوان به قول پت از همان دسته آدمهایی است که تمام زندگیاش را برای فوتبال گذاشته:
"هالی، مرد عالی بود. و بسیار شوخ و بامزه. او از من راجع به گروههای موسیقی مورد علاقهام میپرسید و وقتی جواب میدادم میگفت آهان این اسم رو همین الان از خودت ساختی!؟"
رابطهی نوین با کن بیتس، رییس عبوس باشگاه چلسی پیچیدهتر از سایر روابط اوست. بیتس، تاجر انگلیسی در سال 1982 را با 1 پاوند میخرد و از مرز ورشکستگی نجان میدهد. بیتس هیچگاه فرصت ندارد چیزی راجع به موسیقی از نوین بپرسد. رابطهی او با کت و شلوار رسمی و اندامی فربه و عینکی بزرگ بر چشم، با پسری لاغر اندام که همیشه به موهایش ژل میزند رابطهی جالبی است:
"هیچ وجه مشترکی بین ما دو نفر نبود. اما و به همین دلیل به هم علاقه داشتیم. بیتس هیچگاه سعی نکرد از سن و سال یا جایگاهش در باشگاه استفاده کند و چیزی را به من تحمیل کند. تقریبا همه از او میترسیدند اما این کمی برای من عجیب بود که هیچ وقت چیزی از من نخواست تا شاید جواب نه بشنود. یک بار برای تمدید قرارداد به دفتر او رفتم. او به من گفت احتمال میدهم دیگر نخواهی بازی کنی... من شانههایم را بالا انداختم و گفتم... خب. شاید. شاید هم نه. چه اهمیتی دارد. من دیگر در سطح حرفهای نخواهم بود. اما شاید فوتبال آماتوری را ادامه دهم...و بیتس بدون هیچ ادا و تشریفاتی گفت خب... این چیزی است که تو میخواهی..."
.
.”
KNIFE ATTACKS AND SECRET POLICE
Nevin’s readiness to speak out about social issues of the day – notably, the entrenched South African system of apartheid – didn’t
go down enormously well with the less- enlightened section of Chelsea’s broad fanbase.
Although a minority, they were still vocal enough to cause the club problems. The far- right National Front would regularly target Stamford Bridge as a recruitment ground for their youth wing, leafleting supporters while they made their way to the stadium and often finding willing conscripts among fringe hooligan gangs.
Chelsea’s reputation wasn’t helped by Bates’ blunt views on everything from the influence of foreign players to keeping unruly fans in check with electric fencing.
“I was just making it clear that these things that were being sung, shouted or whatever at games weren’t acceptable,” continues Nevin. “You don’t have 40,000 people singing songs using the N- word these days. It’s taken decades and decades to come, but it’s good that we’ve come this far. On one very specific occasion, I refused to talk about anything else after a match, because it was one when our player [ fellow wideman Paul Canoville] had been involved and I was like, ‘ OK, that’s it, I’m not having this any more’.
“None of it was me attempting to organise anything – it was how I felt. I’d been brought up with that attitude. I was quite involved with the anti- apartheid movement at school and as a student, so it would have been odd for me not to get involved. But you’ve got to be careful – there can be misunderstandings and consequences.”
Bates called in his midfielder to discuss the situation, asking him to tone down some of the ‘ political’ stuff in the press. Shut up and dribble, in other words.
“To be fair to him, he was trying to protect me,” says Nevin. “He knew the dangers, he knew all about the far right at the time, and he knew the possibility of some supporters turning on me. What he didn’t understand is that I didn’t see it as a danger. I went, ‘ So what? As long as I play good football, that’s all that matters. If they bring their politics to my place of work, then I’m going to bring my politics and give it back, with interest’. But he would say, ‘ What if you met somebody with a knife on them?’ And he was right, actually – that did happen...”
A rival fan – reportedly a Spurs supporter – once brandished a weapon after confronting Nevin on his Tube journey home after playing for Chelsea. The winger, his boots still tucked under one arm, quickly pushed his would- be assailant away before jumping off the train at the next stop.
Happily, though, the Scot’s relationship with Chelsea fans in general was never anything less than positive. Occasionally he would even bump into some at gigs, and many of them remain friends to this day.
“It was all lower profile than it is now,” he reflects. “I never got asked for an autograph at a gig. People who were into that sort of thing were cool, so it was a brilliant getaway and escape from everything. The manager was great and knew all about it – it wasn’t like I was going out nightclubbing until four in the morning or whatever.”
Nevin would frequently wander off alone while on international duty, or during one of Chelsea’s then- rare excursions overseas. When the Blues travelled to play a friendly in Iraq ( another of Bates’ terrific ideas), the Scot merrily embarked on a tour of Baghdad’s backstreets with £ 30 expenses in his jeans, tailed by Saddam Hussein’s secret police.
There were a few players who shared his curious mindset and love of alternative music, though, most notably international team- mate Brian Mcclair. The two had met when they were
17 and part of a Scottish youth squad.
“I was sitting on my bed reading the NME when this guy walked in with a copy of Sounds,” reveals Nevin.
“I went, ‘ Interesting!’ He was studying maths at Glasgow University – we both came from a student background and were more likely to be talking about Steve Biko than
Steve Archibald. It wasn’t that we thought we were better than anyone, we just came from a different kind of culture. It was this weird kind of mix; we felt comfortable in ourselves, so it wasn’t a lonely existence.”
Nevin picked up two player of the season awards over five years at Stamford Bridge, but when the team were relegated in 1988 after losing a play- off final to Middlesbrough ( the result of a Football League restructure), he moved on to Everton and new adventures. By then, there was wider change in the air
“ME AND BRIAN MCCLAIR WERE MORE LIKELY TO TALK ABOUT STEVE BIKO THAN ARCHIBALD”
and the idea of a footballer reading a book, or a book reader watching football, wasn’t quite so abnormal.
After four mixed seasons at Goodison Park, Nevin’s career began to wind down. Another five years as a Tranmere player brought with them three consecutive Division One play- off semi- final defeats from 1993, before shorter stints at Kilmarnock and Motherwell led to his retirement in 2000 aged 37.
“It’s complicated but, from the age of 15, I watched other people and football became who they were,” explains Nevin. “I’d always thought, ‘ What happens when it’s not there any more?’ You’re bereft and you’re lost. I never sat myself down and thought, ‘ Right, you’re a footballer’. It was always about wondering what I would do next. All the way through [ my career] I was always writing, I was the chair of the PFA, I was always doing something else… If you’re an insider you don’t think twice about it, but as an outsider you constantly think that this is all very strange.”
Would Nevin still feel like an outsider if he played in today’s game?
“I’d probably just as deliberately be outside, because I’d want to keep lives separate and I wouldn’t want that job to define me,” says the 57- year- old. “I have a despair and dislike of celebrity life, and I’ve always had that. If I had it back then, what do you think I’d feel about it now?!”
Pat Nevin’s new book, published by Monoray, is available now – visit octopusbooks. co. uk