طرفداری | «فوتبال محبوبترین ورزش در جهان است و توانایی بینظیری در تسخیر قلب تودهها دارد».
این روزها بسیاری از طرفداران فوتبال به شکلی بهتزده از عربستان و لیگ فوتبال آن صحبت میکنند. چگونه ممکن است یکشبه همه چیز تغییر کرده باشد؟ حقیقت چیز دیگری است. تمامی شواهد حاکی از آن است که عربستان و تمامی دُوَل خلیج فارس، سالها برای رسوخ به پهنه بیکران و پرمنفعت ورزش، بهویژه فوتبال، در تلاش بودهاند.
ازآنجاییکه لیگ حرفهای عربستان با امضای قرارداد با بازیکنان بزرگی مانند کریستیانو رونالدو، کریم بنزما - و شاید کیلیان امباپه در آیندهای نزدیک - و بسیاری دیگر دنیای فوتبال را متحول و به همان شکل نگران کرده، رشد لیگ و پیامدهای آن بزرگتر و بیشتر از حد تصور است. اصلاً درگیر دیدارهای لیگ عربستان نشدم و مطمئناً هرگز هم نخواهم شد. با وفور نعمتی که این نسل فوتبال از آن برخوردار است و هر روز مسابقهای در جریان است، حقیقتاً دیگر وقتی نمیماند. اما تلاش بیشائبه سعودی بیش از نتایج بازیها و گلهای رونالدو و بقیه جمع خارجیهاست؛ لیگ عربستان با سرعت و شتاب بیسابقهای در تلاش است دقیقاً الگوی لیگ برتر و فوتبال اروپا را دنبال کند و این همان چیزی است که طی این دوران و پیش از جام جهانی قطر شدیداً توجه مرا معطوف خود کرده بود.
بارها مطالبی در این باره نوشتم؛ ولی هر بار به دلایل نامعلومی هیچگاه چاپ نشد. اگر بهعنوان دوستدار فوتبال این موضوع برای شما اهمیتی ندارد همینجا از خیر خواندن بقیه مطلب بگذرید. از من گفتن!
صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان (PIF) به ریاست محمد بن سلمان که رسانههای بریتانیایی او را MBS میخوانند، نیروی محرکه ورود عربستان سعودی به فوتبال بوده است. (PIF سرمایهگذار جهانی و داخلی است. یکی از بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری مستقل جهان، و محرک کلیدی چشمانداز عربستان سعودی ٢٠٣٠ است)
تنها در سال ۲۰۲۱، PIF هشتاد درصد از سهام باشگاه انگلیسی نیوکاسل یونایتد را به دست آورد و بلافاصله این باشگاه تاریخی و درعینحال غالباً متوسط را به یک رقیب اصلی در لیگ برتر و فوتبال اروپا تبدیل کرد. PIF همچنین بخشی از کنسرسیوم تحت رهبری تاد بولی است که باشگاه لندنی چلسی را در سال ۲۰۲۲ خریداری کرد. «سعودی پرو لیگ SPL» سال گذشته پس از امضای قراردادی دو سال و نیمِ با کریستیانو رونالدو به ارزش بیش از ۲۰۰ میلیون دلار، خبرساز شد. ستارگان دیگری مانند کریم بنزما، انگولو کانته، جردن هندرسون، روبن نوش، ریاض محرز و بسیاری دیگر او را در تابستان امسال دنبال کردند. شم اقتصادی و رونالدو و عربها را دست کم نگیرید!
باید اشاره داشت باشگاههای عربستانی، خلاف همتایان خود در اروپا، به قوانین بازی جوانمردانه مالی که قدرت خرجکردن یک باشگاه را به اَشکالی محدود میکند، مقید نیستند. این به باشگاههای سعودی این توانایی را میدهد تا بدون نگرانیهای نظارتی و حساب و کتاب پسدادن، چنان که شاهدش هستیم، قراردادهای بزرگ و سرسامآوری را با بازیکنان معروف و سالخوردهتر امضا کنند.
بهعنوانمثال، طبق برخی گزارشها، کریم بنزما با بازی در لیگ عربستان سالانه ۱۰۰ میلیون دلار درآمد کسب میکند؛ بیش از ۸۰ میلیون دلار بیشتر از درآمدی که در رئال مادرید داشت. این درحالی است که مادرید یکی از بزرگترین و پردرآمدترین باشگاههای اروپا و جهان است.
لیگ حرفهای عربستان در سال ١٩٧٦ آغاز شده است و احتمالاً بسیاری از دوستداران فوتبال از آن بیخبرند، در حال حاضر یکی از بهترین لیگهای آسیا محسوب میشود، ولی هجوم و افزایش روزافزون فعالیتهای اخیر ناشی از مداخله دولت بوده است. «روشن» (به انگلیسی: Roshn) که بخش املاک و مستغلات PIF است در سال ٢٠٢٢ اسپانسر SPL شد. PIF همچنین مالک ٧٥ درصد سهام هر چهار باشگاه بزرگ، الهلال، النصر، الاتحاد و الاهلی در کشور است. حتی باشگاههایی که تحت مالکیت PIF نیستند، یا متعلق به سایر ارگانهای دولتی مانند شرکت نفت دولتی آرامکو که مالک تیم القادسیه است، بهطور غیرمستقیم تحتتأثیر دولت برای حمایتهای مالی هستند.
تمامی ساختار این مجموعه، نگرانیهایی را در مورد «شستشوهای مالی ورزشی» ایجاد کرده است. تاکتیکی که کشورها یا شرکتهای وابسته به دولتها برای «شستن» و پاکسازی رفتار خلاف عرف سیاسی از طریق قدرت و تأثیرات ورزش از آن استفاده میکنند. برای کشوری مانند عربستان سعودی، فوتبال وسیلهای برای پاکسازی و ازبینبردن شهرت خود بهعنوان یک دولت واپسگرا و خودکامه است که مخالفان و بسیاری از افراد جامعه را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. با زنان مانند شهروندان درجه دوم رفتار میکند و در کشورهایی مانند یمن مرتکب جنایات جنگی میشود.
در جایی مانند عربستان سعودی ۲۰ تا ٣٠ سال پیشازاین، ابزار یا توانایی لازم را برای صرف این همه ثروت و پول در ورزش وجود نداشت. آنها در این دوران در حال ساخت و رشد اقتصاد خود بودند. اکنون آنها پشتوانه مالی بیحساب و اندازهای دارند و خوب آگاهاند باتوجهبه محبوبیت ورزش در جهان، سرمایهگذاری اگر بهدرستی انجام شود، سود و عواید جانبی آن بیحدوحصر خواهد بود. سرمایهگذاری در رویدادهای مختلف و لیگهای فوتبال بیش از هر چیز دو کار مهم انجام میدهد. توریستها را جذب میکنند و به دنبال آن باعث ایجاد شغلهای متفاوت میشود. در کنارش هم زیرساختهای تجاری که از ورزش حمایت میکند برای کشور مفید است و مثبت. تحلیلگران اقتصادی استدلال میکنند؛
«چنین سرمایهگذاریهای سرسامآوری به تقویت مداوم نیاز دارد تا اثرات آن در درازمدت ادامه یابد»
در پنج سال گذشته پول دائماً به ورزش سرازیر شده است، اما بهمحض اینکه این سرمایهگذاریها بازدهی قابلانتظار را برآورده نکند، بهراحتی میتوانند انجام این کار را متوقف کنند. این تجارت است و لحظهای که سرمایه بازگشتی نداشته باشد، آن زمان همه چیز متوقف خواهد شد. برخی از این مشکلات بهسختی منحصر به عربستان سعودی است، ولی میزان دخالت دولت در فوتبال سؤالات جدی در مورد انگیزههای واقعی آن ایجاد میکند. از لیگ حرفهای فوتبال پر ستاره گرفته تا گلف، فرمول 1 و کریکت و بوکس، استراتژی پادشاهی سعودی به همان اندازه که به طرز بدبینانهای جاهطلبانه است، بحثبرانگیز هم هست.
فوتبال محبوبترین ورزش در جهان است و توانایی بینظیری در تسخیر قلب مردم دارد. از این رو طی چند سال گذشته، تحت رهبری ولیعهد محمد بن سلمان (MBS)، عربستان سعودی مأموریتی بلندپروازانه را آغاز کرده است تا به یک قطب برجسته فوتبال تبدیل شود. طی این بازی بیدروپیکر با تمام پتانسیلهای موجود در آن، از نفوذ فرهنگی گسترده گرفته تا منافع اقتصادی بیکران، سعودیها قصد دوشیدن و ماست گرفتن از همه کس و همه چیز را دارند.
در پیامد آنچه که بهاختصار توضیحی در باب آن دادم، کایر رادنج Keir Radnedge طبق معمول در اولین مقاله World Soccer در صفحهای تحت عنوان The Insider (نفوذی، افشاگر) همیشه به موضوعات مهمتری بیش از ستارهها و نتایج آن در دنیای فوتبال میپردازد. این مقاله در شماره آگوست تحت عنوان "راه طولانی” به چاپ رسیده است.
امیرحسین صدر؛ ٢٢ اگوست ٢٠٢٣
راه طولانی
طرحهای عربستان سعودی بهسوی تسلط و کنترل قطبی از فوتبال جهان مدتها است در حال شکلگیری بوده است. عربستان سعودی بیشترین شانس برای برگزاری فینال جام جهانی در سال ٢٠٣٤ را دارد. بسیاری از بنگاههای شرطبندی سعودی خارج از کشور که به طرز مرموزی تأمین میشوند و برچسبهای عجیبوغریب آنها در استادیومهای لیگ برتر پراکنده است، به این آرزوی سعودیها دامن میزنند.
در اینجا از رقابتهای گلف و بوکس گذر میکنیم؛ ولی آنهایی که فکر میکنند حمله عربستان به تأسیسات فوتبال جهان بهتازگی در آفتاب سوزان بیابان روی داده است، از وقایع پَرت و بیخبرند و اساساً توجه ای به خرج ندادهاند. در حال حاضر دیگر ترس و وحشت افاقه نمیکند؛ جایی که دلارهای نفتی عربستان باشگاههای اروپایی را میخرد و اتحادیه فوتبال انگلستان عاجز از کنترل حامیان مالی تیمهای دولتی، دستوپا بستهتر از همیشه، فقط خود را سرزنش میکند.
ناله سردادن از پیشبرد مقاصد و شستشوی مالی ورزشی در مقیاس بزرگ بیفایده است. عربستان سعودی سالهای طولانی است متهم به نقض حقوق بشر و اعدامهای دستهجمعی قرار دارد و این به شکلی زمخت و چندشآور به تصویری عادی در پسزمینه تبدیل شده است. شاید اصلاً، دیگر خیلی دیر شده است. همچنین مطمئن باشید لیگ سعودیها مانند سوپر لیگ کوتاهمدت و فروریخته چین سقوط نمیکند. فوتبال حتی پیش از اینکه در اولین بازی تیم ملی سعودی در جام جهانی ١٩٩٤ با گل انفرادی دیدنی و قابلاشاره سعید العویران به بلژیک اعلام وجود کند، یکی از ویژگیهای مهم فرهنگ ورزشی عربستان بود.
تمام ٢٢ بازیکن تیم عربستان در سال ٩٤ و همه ٢٦ بازیکنی که در سال گذشته در جام جهانی قطر حضور داشتند از باشگاههای محلی بودند. باتوجهبه فرهنگ بازیکنان، توان مالی، و رقابت در لیگ داخلی دلیلی برای مهاجرت به خارج از کشور وجود ندارد. این مورد مشکل بسیاری برای مربیان وارداتی از برزیل و بریتانیا ایجاد کرد: با مفاد قراردادهای سرسامآور بازیکنان، جریمهها ناچیز و بیاهمیت جلوه میکند و اعمال نظم و انضباط غیرممکن است.
هر کشوری حق، توسعه و ترویج و عرضه طرحهای خود را در صحنه بینالمللی دارد، و پیشرفت سه دهه عربستان سعودی چهار مرحله کلاسیک را دنبال کرده است: نتایج بینالمللی، برگزاری رویدادها، نفوذ در ردههای بالا و گسترش سرمایهگذاری خارجی. همه اینها با حمایت دولت انجام شده است، اگرچه همه چیز طبق برنامه پیش نرفت. رتبه و جایگاه بینالمللی یک کشور با نتایج بازیهای انجام شده تعیین میشود، و این از زمانی که فیفا رتبهبندی جهانی را ارائه کرد نقش محوری و پر اهمیتی در دستهبندی و گزینش تیمها در مسابقات جهانی پیدا کرد.
عربستان سعودی حرفهای زیادی در این زمینه برای گفتن دارد. سه بار قهرمان جام ملتهای آسیا و از اولین حضورشان در سال ١٩٩٤، شش بار در جام جهانی حضور داشتهاند. دراینبین جام جهانی ٢٠٢٢ خاطرهانگیزترین بود، با آن پیروزی دراماتیک افتتاحیه برابر قهرمان احتمالی جام، آرژانتین؛ بهرغم دریافت پنالتی زودهنگام توسط لئو مسی، سفیر گردشگری کشور عربستان!
در سطح باشگاهی، الهلال چهار بار قهرمان لیگ قهرمانان آسیا شده و به پنج فینال دیگر راهیافته است، سپس بهعنوان اولین تیم آسیایی در فینال جام باشگاههای جهان حضور داشت و در فوریه 2022 با نتیجه ٥-٣ از رئال مادرید شکست خورد. تمامی این آمار قدرت عربستان را نشان میدهد.
لازمه برگزاری مسابقات و تورنمنتهای بزرگ، مشارکت دولت است، و این امر وجهه و شهرت بینالمللی کشور را افزایش میدهد. عربستانیها میزبان جام جهانی باشگاههای بعدی در دسامبر خواهند بود. پس از آن فینال جام ملتهای آسیا در سال ٢٠٢٧، بازیهای آسیایی زمستانی در سال ٢٠٢٩ و بازیهای آسیایی در سال ٢٠٣٤. ضمن آنکه برای جام ملتهای آسیا ٢٠٢٦ زنان نامزد شدهاند و بدیهی است خواهان برگزاری بزرگترین تورنمنت جهان و فستیوال ورزشی دنیا باشند؛ جام جهانی ٢٠٣٤.
طرح برگزاری سهگانه جام جهانی میان کنفدراسیونهای عربستان، یونان و مصر در سال ۲۰۳۰ آش شلهقلمکار و حرکتی مخاطرهآمیز بود و سرانجامی هم نداشت. اکنون عربستان بهتنهایی برای برگزاری جام جهانی در سال ۲۰۳۴ در موقعیت مناسبی قرار گرفته است. در این چرخش، جابهجایی قارهها هم مشکلی ایجاد نخواهد کرد: دو تورنمنت دیگر پیش از میزبانی قطر در سال ۲۰۲۲ در قارههای دیگر برگزار خواهد شد. درحالیکه قطر طرحی برای برگزاری المپیک زمستانی در سر دارد و اختلاف ساعت برای تلویزیونهای اروپایی مشکلی ایجاد نخواهد کرد. بهعلاوه، برخلاف قطر، تیم ملی عربستان بهراحتی میتواند رکوردهای جام جهانی خود را به رخ کشد و به آن تکیه کند.
چرخش و معامله کمیتهها و رؤسا دور از چشم ما، در اتاقها، راهروها و پلهها و آسانسورها، و در سالنهایی با پنجرههای کدر و تیره و پشت میزهای طویل انجام میشود. در گوشهوکنار تاریک و سیاه فوتبال جهان. داشتن کرسی و میکروفونی در پای آن میزها اهمیت دارد، و سعودیها در دهه گذشته نهتنها کرسی خود را به دست آوردهاند؛ بلکه نفوذ روزافزون خود را افزایش دادهاند و با موفقیت از آن بهرهبرداری کردهاند.
دراینبین در آسیا، دو پیشنهاد برای ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا از سوی نامزدهای سعودی صورتگرفته است، هر دو مورد حمایت دولت قرار داشت، و هر دو پیشنهاد تا امروز بیسرانجام و ناموفق بوده است. سعودی به همراه امارات متحده عربی، مصر و بحرین، طی ائتلافی سیاسی و اقتصادی ضد قطر از تاکتیکهای مختلفی، شامل عملیات اختلالات ماهوارهای برای تضعیف و صدمه در قراردادهای بینالمللی حقوق تلویزیون قطر در beIN و پخش مسابقات در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده کردند.
چهره بینالمللی عربستان سعودی با بهقدرترسیدن ولیعهد محمد بن سلمان، مهمان افتخاری جیانی اینفانتینو در بازی افتتاحیه جام جهانی ۲۰۱۸ در مسکو، تا حدی تغییر کرد. اصرار فیفا مبنی بر اینکه فوتبال و سیاست با هم ترکیب نمیشوند به این معنی بود تا رئیس فیفا بدون هیچ شرم و خجالتی در کنار MBS بنشیند. درحالیکه سعودیها پس از قتل جمال خاشقجی، ستوننویس واشنگتنپست در کنسولگری عربستان در استانبول در سال ٢٠١٨ و همچنین تشدید بمباران یمن تحتفشار و انتقاد شدیدی قرار گرفته بودند.
همزمان، اینفانتینو ناگهان به دنبال طرحی مخفیانه از طریق شورای فیفا برای جمعآوری ٢٥ میلیارد دلار با فروش بخشی از حقوق رسانهای برای تأمین مالی یک طرح نیمهکاره برای لیگ جهانی ملتها و احتمال افزایش تعداد تیمها برای جام جهانی باشگاهها بود.
چه ارتباطی در این بین می بینید؟
بخش عمدهای از پول از سوی سرمایهگذار جهانی فناوری «سافت بانک SoftBank» تامین میشود.
سرمایه گذار اصلی این بانک کیست؟
شگفت انگیز یا تعجب آور؟
پاسخ، «عربستان سعودی» است.
در این رخدادها، خشم یوفا عیان شد و سپس همهگیری کووید ۱۹، همه چیز را قبل از شروع ابتکار بعدی عربستان در سال ۲۰۲۱ متوقف کرد. این بار اینفانتینو با سرمستی فزایندهای از پیشنهاد عربستان برای برگزاری هر دو سال یکبار جام جهانی استقبال کرد. این ایده خوشبختانه در نهایت به مرگی که استحقاق داشت رسید، اگر چه دردسر و مشکلات غیرضروری به وجود آورد. زمانی که فوتبال پس از همهگیری کووید سعی دوبارهای برای بازسازی، تجدید قوا و متشکل شدن داشت و نفسی تازه میکرد. این نقشههای بیهوده و پوچ به خوشنامی اینفانتینو و سعودیها کمکی نکرد. از این رو، جام جهانی باشگاههای جهان در سال ۲۰۲۵ راهاندازی میشود، اما همانطور که در ابتدا پیشبینی میشد به میزبانی سعودیها ختم نمیشود، بلکه تورنمنت در ایالات متحده برگزار خواهد شد.
بههرحال آخرین قطعه و تلاش باقیمانده در گسترش و نفوذ دائمی فوتبال عربستان، سرمایهگذاریهای مداوم خارج از کشور است. در سال ٢٠١٦ مجوز خصوصیسازی باشگاههای ورزشی/دولتی صادر شده بود، چیزی که جیمز ام. دورسی، تحلیلگر خاورمیانه، آن را بهعنوان "بخشی از تلاش MBS برای سادهکردن پیچوخمهای بوروکراسی، مهار و محدودکردن هزینههای عمومی، تنوع بخشیدن به اقتصاد وابسته به نفت پادشاهی، و ادامه استبداد و خودکامگی خود انجام داده است."
این رویه «چشمانداز ٢٠٣٠» است؛ میزبانی سوپرجام ایتالیا و اسپانیا، خرید بیرویه باشگاههای اروپایی (مانند نیوکاسل یونایتد) و جذب میلیونها ستاره سالخورده مانند کریستیانو رونالدو، کریم بنزما و بسیاری دیگر که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود. پول مشکلی نیست. صندوق ثروت مستقل داراییهایی دولتی PIF به ارزش بیش از ٧٠٠ میلیارد دلار است. این موازنه، قدرت بینالمللی عربستان را به جایگاه امروزی آن رسانده است. اینفانتینو بهخاطر دلبستگی و نزدیکی با سعودیها و پول سرشار آنها بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته است، اما او مسیر و پایان سفر را بهخوبی تشخیص داده است درحالیکه اکثر ناظران از آن غافل بودند: عربستان سعودی سالها در حال حرکت روبهجلو و دستیابی به مقاصد خود بوده است.
و بهرغم تمام اشتباهات ناشیانه (از جمله پیشنهاد حمایت مالی از جام جهانی زنان) در طول این «مسیر طولانی»، سرمنزل مقصود و نهایی سعودی جام جهانی ٢٠٣٤ است. دور از انتظار نیست، شگفتزده نشوید!