خاطرات تلخوشیرین. این تمام چیزی است که از نیمار در ذهن دارم. وقتی صحبت از نیمار میشود، حواشیها، مصدومیتها و خداحافظیهای پرحاشیه، در یاد همه باقیمانده است. در حال حاضر به نسخه اصلی دالی پارتون بسیار نزدیکتر هستید - غمگین، دلشکسته - برخلاف جلد فوقالعاده ویتنی هوستون: "غمگین اما همچنان یک دنده و لجباز، امیدوار، آزاد شده و در نهایت دشمن بنشی گروه کر نهایی، جایی که من آیا همیشه دوستت دارم تبدیل شده است. من میخواهم تو را شکار کنم و تو را با داس بکشم." داستان نیمار با پاریسنژرمن را اینگونه میتوان توصیف کرد.
درهرصورت، چند سال گذشته سخت، پرحاشیه و در مواقعی عمیقاً کسلکننده بوده است. اما حداقل الان تمام شده است. این تظاهر که میتوان یکبار دیگر نابغه ورزشی ناب نیمار را برای دستیابی به برتری واقعی ورزشی به کار برد، عربهای غرق در پول را امیدوار میکند. خبر انتقال نیمار به الهلال عربستان، مهمترین داستان نقلوانتقالات عجیبوغریب این هفته بوده است. نیمار اعلام کرده است که مانند ای جی پی تیلور قبل از خود، "برای نوشتن تاریخ هیجانزده است." بدون شک با دستمزد سالی ۱۵۰ میلیوندلاری، قراردادهای تبلیغاتی و پاداش ها، خودِ نیمار هم تا حدودی هیجانزده شده است. سه ماشین سوپر اسپرت اختصاصی (بنتلی، استون مارتین، لامبورگینی) بهاضافه چهار مرسدس G-Wagon و یک ون تجملی با راننده که "همیشه در دسترس" هر کسی را مشتاق انجام هر کاری میدهد. سایر خواستههای غیرقابلمذاکره عبارتاند از خانهای با سه سونا، یک استخر "حداقل 40 متری"، هفت کارگر تماموقت، از جمله یک سرآشپز مخصوص برای تغذیهٔ نیمار. بهعلاوه در یکلحظه نیمه کاریکاتور، عرضه تضمینی آب آکای و نوشیدنی گوارانا در یخچال او. اوه! نیمار به یک هواپیمای شخصی نیاز دارد. بعلاوه تمام هزینههای هیئت 30 نفره او توسط دولت سعودی، تحت عنوان الهلال عربستان نیز شناخته میشود، پوشش داده میشود.
این نقطه پایانی عمیق برای یکی از چهار نابغه بیبندوبار فوتبالی است که در طول زندگی من ظاهر شدهاند، سه نفر دیگر لیونل مسی، کریستیانو رونالدو و زینالدین زیدان هستند. بازیکنان همیشه میآیند و میروند. این رفتار و ارزش بازیکن به فوتبال و هوادار است که همیشه در یادها باقی میماند. از او متنفر باشید یا بهسادگی از او ناراحت باشید. بازنشستگی نیمار از ورزش جدی نشاندهنده چیزی عمیقتری است. این حداقل انتقالی است که برای همه مناسب است. لیگ عربستان با خرید فوقستاره پرحاشیه خو، قرار است در سطح جهانی بیشتر دیده شود. باشگاه پاریسنژرمن و بهخصوص هواداران و امباپه از رفتن نیمار بسیار شاد و خوشحال هستند. اهمیتندادن به تمرینات، افراط و تفریطهای بیمورد و زیاد در شش سال گذشته، این چنین رفتن میتواند یک خداحافظی شگفتانگیز بزای پاریسیها باشد. " اوبریگادو با وجود همه چیز" تیتر یک بازنگری تأثیرگذار و آرام در Le Parisien بود. با وجود تمام عادات دیوانهکنندهاش، آنها هنوز نیمار را در پاریس دوست دارند یا حداقل بسیاری از هواداران جوانتر او را دوست دارند. با وجود تمام ضعفهایش، رفتارهای وحشتناکش، حواشیهای بیپایان هم در داخل و خارج فوتبال، یک نکته همیشه وجود دارد. زیبایی بیپایان او بهعنوان یک فوتبالیست است. همه ما نیمار را بهعنوان یک فوتبالیست فوقالعاده قبول داریم و داشتیم. از نگاه اول در ومبلی در سال 2010، زمانی که سرد، غمگین و ضعیف به نظر میرسید، از تماشای تمام بازیهای نیمار، از افتتاحیه جام جهانی 2014 که نشسته بودیم و به عملکرد فوقالعاده نیمار به تلویزیون خیره شده بودیم. تا قهرمانی رؤیایی المپیک ریو، توپ کجخُلق روسیه 2018، بازی پایانی محکوم به فنا در قطر، اوج لیگ قهرمانان دراینبین اما با ناکامی تلخ.
" در طول همه اینها من عاشقانه غوغا کردم و راههای احمقانهای برای توصیف این معجزه حرکت و مهارت پیدا کردم. ازآنجاییکه این نوعی خداحافظی است و چیزی که بهاحتمال زیاد هرگز دوباره تکرار نخواهد شد. لباسهایی از جنس ساخته شده از خز حیوانات و نخ طلا، آبنبات و شیرینی میل فیه، تمهای تولد شاهزاده دیزنی ساخته شده از شکوفه و شکر پودری، موسسه های خیریهها در برزیل، کادو های لاکچری برای تولد خواهر، و..... . اینها یعنی زندگی. میبینی؟ این عشقه و دوباره، این چیزی است که در نهایت در مورد او است. شما نمیتوانید نیمار را دوست نداشته باشید. آن دیوانهبازیهای بچگانه، رقصهای برزیلی.
بعضیها از روش زندگی و اخلاق کاری او نفرت دارند. اما بیایید نیمه پر لیوان را ببینیم. نیمار این دنیا را خلق نکرده است. او همان کودکی است که از 12 سالگی این زندگی را داشته است. او همان پروانهای است که در حال لهشدن زیر چرخهای مشکلات است، اما این پروانه میخواهد با سعی و تلاش، خودش و خانوادهاش را از منجلاب به بیرون بکشد. تماشای او در حال شناور شدن در این منظره مانند برخورد با سیدنی بچت است که در طبقه بیست و هفتم یک هتل مجلل نُه ستاره که تماماً از مرجان، اشک انسان و کفشدوزکهای کربنی ساخته شده است، شاخ و استعداد خود را به پا میکند. این زیبایی است که شما را در وهله اول عاشق این چیز کرده است و اکنون بهعنوان نمادی از حرص و بدبینی تغییر پیدا کرده است. اما شما همچنان میخواهید داستان او را گوش دهید. این در پایان است که چرا باید به نیمار عشق بورزید، چرا من همیشه چیزهای احمقانهای در مورد نیمار میخوانم و مینویسم و هر آنچه را که هنوز ظاهر میشود گرامی میدارم؛ بنابراین اوبریگادو malgré tout.
امیدوارم زندگی با شما مهربانانه رفتار کند. امیدوارم همانطور که یک زن عاقل زمانی گفت: "شما تمام آرزوهایتان را داشته باشید." حتی اگر در زندگی مجللت به نظر برسد که ماشینهای سوپر اسپرت، استخرهای 40 متری، پول کافی برای غرقکردن جهان و یخچالی با گوارانای روی شیر داری.