💙🇮🇹💙🇮🇹💙
🇮🇹💙🇮🇹💙
💙🇮🇹💙
🇮🇹💙
💙
ایتالیا، کشوری است که به سرزمین لاجوردیها معروف است. در گذشته، در دین مسیحیت، آبی رنگی مقدس، نماد آسمان و رنگی متبرک شده و منسوب به حضرت مریم شمرده میشد. ایتالیا که مرکز مسیحیت در اروپا بود، بیش از هر کشوری به این اعتقاد دامن زد. بطوری که رنگ آبی لاجوردی تا چندسال پیش در پرچم این کشور دیده میشد. همچنین ایتالیا بیشترین خط ساحلی را در اروپا داراست و زندگی مردمان این سرزمین با آبی دریا گره خورده است. به بیانی دیگر، آبی نماد هویت و بیانگر شخصیت این مردم است. رنگی برگرفته از رنگ چشمان این مردم! منطقی است که این رنگ، بین ایتالیاییها محبوب باشد؛ چرا که آبی بجز دلایل تاریخی_مذهبی به روحیات این مردم هم بسیار نزدیک است. آبی در رنگشناسی نماد سادگی و آرامش است. این دقیقاً با شخصیت آرام و سلیقه کلاسیکپسند ایتالیاییها همخوانی دارد.
رنگ آبی آنقدر در این کشور محبوب است که فوتبال ملی و باشگاهی آن را نیز تحت تأثیر قرار داده است! لاجوردی چندین سال است که رنگ پیراهن تیم ملی این کشور است و باشگاههای بزرگی همچون اینتر، ناپولی، لاتزیو، سمپدوریا و آتالانتا از این رنگ در پیراهنشان بهره بردند. با دانستن تمام اینها اگر بگویم محبوبترین باشگاه فوتبال خارجی در بین ایتالیاییها هم یک باشگاه آبیپوش است نباید تعجب کنید.
معمولاً در تمام کشورها، رئال مادرید و بارسلونا پرطرفدارترین باشگاههای فوتبال هستند، ولی در ایتالیا اینطور نیست. چلسی، باشگاهی در قلب پایتخت انگلستان، باشگاه مورد نظر است! با اینکه این تیم یکی از پنج تیم پرطرفدار دنیاست، اما باز هم اینکه در چنین کشوری رتبه اول را داشته باشد، عجیب به نظر میرسد. اما با مطالعه تاریخ آبیهای لندنی میتوان دلیل این محبوبیت را کشف کرد.
با اینکه اولین ایتالیایی چلسی، روبرتو دیمتئو است، اما شروع ارتباط چلسی و ایتالیا به یک سال قبل از او بر میگردد. در سال 1995 چلسی موفق شد رود گولیت اسطوره آث میلان و سمپدوریا و کاپیتان تیم ملی هلند را به خدمت بگیرد. این اتفاق، به حد زیادی تعجبآور بود. چلسی در طول یک دهه بدترین روزها را پشت سر میگذاشت و فکر به جنگیدن برای کسب عناوین ممکن نبود ولی ناگهان یکی از بهترین بازیکنان اروپا این تیم را انتخاب میکند! گولیت اگرچه ایتالیایی نبود اما هشت سال در این کشور زندگی کرد و در سری آ توانست خودش را به عنوان یک ستاره مطرح کند. سری آ در آن سالها بهترین لیگ دنیا محسوب میشد و انگلیسیها که معمولاً عادت داشتند بازی او را از پشت تلویزیون تماشا کنند، حالا درست مقابل چشمانشان شاهد هنرنمایی ستاره هلندی بودند.
کلاهگیس رود گولیت تبدیل به یک تصویر رایج بر روی سکوهای استمفوردبریج تبدیل شد. گولیت خوشقدم بود و پس از او ستارگان زیادی پا به استمفوردبریج گذاشتند. گولیت به عنوان مربی تیم منسوب شد و پس از آن با استفاده از روابط خود توانست بعضی از بزرگترین نامهای سری آ و جهان فوتبال را به خدمت بگیرد. روبرتو دیمتئو، جانلوکا ویالی، جیانفرانکو زولا، مارسل دسایی، دیدیه دشان، دنیس وایز، جیمی فلوید هاسلبنک، هرنان کرسپو، فرانک لبوف، ژورژ وهآ، توره آندره فلو و.... از جمله این نامهاست.
|
|
|
|
دیمتئوی ایتالیایی در سال 1996 در طی یک انتقال از پایتخت به پایتخت، از لاتزیو به چلسی پیوست. هافبک ایتالیایی در طی حضورش در بریج شاید گلهای زیادی به ثمر نرساند اما بازیکنی بسیار مهم برای چلسی بود. بهیادماندنیترین تصویر از دیمتئو با لباس چلسی، گل ثانیه 43 این بازیکن در فینال جام حذفی 1997 مقابل میدلزبورو بود تا در نهایت چلسی با برتری 2_0 اولین جام را با نسل جدید به دست آورد. او سه سال بعد باز هم در فینال جام حذفی گلزنی کرد و در قهرمانی دیگری اثر مستقیم گذاشت. در نهایت بخاطر مصدومیت در سال 2002 مجبور به خداحافظی شد. حاصل کار او در چلسی 175 بازی، 26 گل و کسب 5 جام مهم بود.
او که در دوران بازی ثابت کرده بود مرد بازیهای بزرگ است، اینبار در سال 2011 در قامت مربی و دستیار ویاش بواش به بریج بازگشت. بواش خیلی زود اخراج شد و دیمتئوی بیتجربه بار سنگین هدایت آبیها را به دوش کشید. نتایج در لیگ چندان فرقی نکرد ولی در جام حذفی توانست چلسی را به قهرمانی برساند و اینبار با کت و شلوار این جام را بالای سر ببرد. در لیگ قهرمانان اروپا در یک بازی شگفت انگیز مقابل ناپولی کامبک زد و در دور یکچهارم بنفیکا را حذف کرد. در نیمه نهایی مقابل بارسلونایی قرار گرفت که به گفته خیلی از کارشناسان بهترین تیم تاریخش را داشت. در طی دو بازی فراموش نشدنی بطور معجزهآسایی به فینال صعود کرد. همه ایمان داشتند که در فینال مقابل بایرن مونیخ و آنهم در استادیوم خانگیشان هیچ شانسی ندارند. باواریاییها همه چیز را برای جشن قهرمانیشان آماده کرده بودند. بایرنی که باز هم بهترین نسل تاریخش را داشت! حتی فکر میکنم تا دقیقه 88 هیچ ربان آبیرنگی در آلیانزآرنا وجود نداشت که به دور جام پیچیده شود! ولی تیم دیمتئو از پس این مأموریت ناممکن برآمدند! با آن ضربه سر معروف دیدیه دروگبا که حماسه سراییهای آن تا به امروز نیز ادامه دارد. تصویری که در ذهن کودکان آن زمان و ستارگان این دوران به خوبی حک شده است.
دیمتئو اولین جام لیگ قهرمانان اروپا را پس از سالها ناکامی و بدشانسیهای سریالی برای چلسی به دست آورد. آن جام، بالاخره پیچیده در ربان آبی از خانه قرمزها خارج شد. درست زمانی که آخرین فرصت طلاییترین نسل تاریخ چلسی برای تجربه ایستادن بر بام اروپا بود این رویا محقق شد و چقدر فرد وقتشناسی است این دیمتئو! این اولین جام لیگ قهرمانانی بود که وارد لندن میشد. دیمتئو همراه با تیم قهرمانش سوار بر سقف اتوبوس، با جام لیگ قهرمانان بردست، خیابانهای سراسر آبیپوش شده لندن را دوره کردند تا مردم این شهر بیشتر از این در حسرت دیدن از نزدیک مهمترین جام اروپا نباشند. اگرچه او بعد از آن قهرمانی خیلی زود اخراج شد ولی باز هم به عنوان یکی از مهمترین چهرههای تاریخ باشگاه به خاطر سپرده شد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
درست زمانی که یوونتوس بر فراز قله فوتبال اروپا ایستاد و قهرمان سال 1996 اروپا لقب گرفت، یکی از بزرگترین ستارگان این تیم تصمیم گرفت راهی چلسی شود! مهاجم ایتالیایی یوونتوس تحت هدایت رود گولیت آن ستاره سابق نبود ولی پس از اخراج او در سال 1998 به عنوان جایگزین به سمت سرمربی چلسی منسوب شد و با قهرمانی در جام حذفی، جام در جام اروپا و سپس شکست رئال مادرید در سوپرجام اروپا سه جام ارزشمند کسب کرد. در دوران مربیگری، دوران بازی ناموفق خود را جبران کرد و به یکی از اساطیر تاریخ چلسی تبدیل شد. او همچنین برای اولینبار در سال 1999 چلسی را به مسابقات لیگ قهرمانان اروپا فرستاد. این حضور در مسابقات اروپایی برای طرفداران چلسی حسرت بزرگی محسوب میشد. چرا که آبیها اولین تیم انگلیسی تاریخ بودند که سهمیه بازیهای اروپایی را کسب کردند. ولی توسط اتحادیه فوتبال انگلستان مجوز حضور را دریافت نکرد. ولی سال بعد به راحتی برای منچستریونایتد این مجوز صادر شد!
در اولین حضور تیم در سال 2000دور پلیآف با موفقیت پشت سر گذاشته شد و در دور اول گروهی بالاتر از آثمیلان، هرتابرلین و گالاتاسرای به عنوان سرگروه صعود کرد. در دور بعد نیز با لاتزیو، مارسی و فاینورد رقابت کردند و صعود کردند. در مرحله یکچهارم بود که این تیم تازهوارد تحسین همگان را برانگیخت. حریف اینبار بارسلونا بود. آنجا که در عرض هشت دقیقه پسران ویالی طوفان بپا کردند و با سه گل از بارسلونا جلو افتادند، کاتالانها فهمیدند رئال مادرید به تیم کوچکی نباخته است. پسران ویالی هرچند در نیوکمپ هم دلاورانه 120 دقیقه جنگیدند اما در نهایت بارسلونا به سختی راهی نیمه نهایی شد.
|
|
|
|
|
پرچم نیمه برافراشته چلسی به احترام ویالی
|
|
|
|
حدود هفت ماه از ورود دو ایتالیایی بزرگ به چلسی و لیگبرتر میگذشت و با وجود تمام درخششها، باز هم انگلیسیها که گویی تکبر جزئی جدانشدنی از خونشان است، دیدگاه مناسبی به حضور خارجیها در تیمهایشان نداشتند. آنهم ایتالیاییها که به ندرت در تیمهای انگلیسی پیدا میشدند! اما اتفاقی غیرمنتظره باعث شد آبی بر آتش این نظرات غیرمنطقی ریخته شود.
یک نابغه ایتالیایی دیگر پا به استمفوردبریج گذاشت. زولای شگفتانگیز، خیلی زود به محبوبترین بازیکن تیم در نزد هواداران تبدیل شد. شماره 25 که تا قبل از او شمارهای معمولی مانند تمام شمارههای دیگر بود، حال بیش از همه بر روی سکوهای The Shed دیده میشد. زولا به حدی خوب بود که پس از انجام 312 بازی، توانست 80 گل را به ثمر برساند و دو بار در سالهای 1999 و 2003 جایزه بهترین بازیکن فصل باشگاه را از آن خود کند. یکی از درخشانترین بازیهای او برای چلسی در مقابل بارسلونا بود.
او همچنین سهم زیادی در بهدست آوردن اولین سهمیه لیگ قهرمانان اروپا برای چلسی داشت. در اولین بازی خود در این تورنمنت هم به عنوان یار تعویضی وارد زمین شد و تنها 21 ثانیه نیاز داشت تا اولین گلش را به ثمر برساند! بازیهای چشمنواز، تاثیرگذاری معجزهآسا، گلهای میخکوب کننده و محبوبیت بیپایان، همه و همه باعث شدند در طی هفت فصل حضورش به یکی از بزرگترین اساطیر تاریخ باشگاه تبدیل شود و پیراهن شماره 25 پرطرفدار او توسط باشگاه بایگانی شود!
شماره بیست و پنجی که قرار است تا ابد به نام زولای افسانهای باقی بماند. پس از او بود که دیدگاه همه به بازیکنان خارجی عوض شد و بزرگانی همچون سرالکس فرگوسن لب به تحسینش گشود. همچنین تأثیر بسیار زیادی برای درنظر گرفتن چلسی به عنوان یک مقصد جذاب در سراسر اروپا برجا گذاشت. پس از او بود که هجوم دیگر تیمهای انگلیسی به سمت بازار اروپا نیز کلید خورد. درست زمانی که سراسر اروپا درحال اشتراک گذاشتن بازیکنان و سبک بازی با یکدیگر بودند، انگلیسیها دور جزیره خود حفاظی کشیده بودند و از پیشرفتی که کشورهای ایتالیا و اسپانیا محروم ماندند. درخشش بازیکنانی همچون زولا بلاخره این حفاظ را شکافت. اگرچه این امر باعث پیشرفت باشگاههای انگلیسی میشد، اما انگلیسیهای مغرور که به نژادپرستی معروف بودند این موضوع را سدی در برابر اصالت تیمهایشان و تضعیف تیم ملی انگلستان میدیدند!
|
|
|
|
|
|
|
|
|
کودیچینی.... شاید یکی از دست کم گرفته شدهترین نامهای تاریخ چلسی همین نام باشد! دروازبان بیحاشیه و کمسروصدای ایتالیایی در سال 1999 به عضویت چلسی در آمد. او از بدو ورود به یکی از مهمترین عوامل موفقیت باشگاه تبدیل شد. او بدون شک با ثبت 101 کلینشیت سومین دروازبان برتر تاریخ چلسی است. اگر شک دارید، باید بگویم او در سال 2002 آنقدر خوب بود که توانست با وجود تمام ستارگان تیم، جایزه بهترین بازیکن فصل باشگاه را از آن خود کند! بعدها نیز اگرچه تحت تاثیر درخشش بیچون و چرای پیترچک نیمکت نشین شد، اما در غیبت او هم سد محکمی برابر حریفان بود. در نهایت در سال 2009 با چلسی وداع کرد. |
|
|
|
|
|
|
|
|
کلودیو رانییری سه سال قبل از خرید باشگاه توسط رومن آبراموویچ، در سال 2000 به عنوان جانشین هموطن خود، جانلوکا ویالی به لندن آمد تا پایهگذار یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال باشد. شاید خیلی از افراد حتی طرفداران چلسی نیز از تاثیر هنگفت رانییری ندانند، اما تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد او که بود و چه کرد! هجمهها علیه چلسی توسط هواداران داخلی بخاطر تعدد بازیکنان خارجی زیاد بود و رانییری برای حل این مشکل تصمیم گرفت هسته تیم جدیدش را از بازیکنان انگلیسی بسازد. اولین عمل قابل تحسین او، رساندن جانتری، یک پسربچه 19ساله از آکادمی چلسی به تیم اصلی بود.
در چلسی معمولاً به جوانان فرصتی داده نمیشد اما رانییری این دیدگاه را عوض کرد. در آن زمان چلسی به دنبال ستاره باتجربه دیگری برای قلب دفاع خود میگشت، اما رانییری پس از تماشای بازی تیم جوانان چلسی به سمت تری رفت و به همه اعلام کرد انتخاب من این جوان است! جوانی که آن زمان در آستانه انتقال به هادرسفیلد بود. بازی دادن یک جوان باانگیزه در کنار یک اسطوره و رهبر تمام عیار مانند مارسل دسایی باعث شد آبیها در طی چندین سال کاپیتانی افسانهای داشته باشند. گلزنترین مدافع تاریخ جزیره و مدافعی که از نظر بسیاری بهترین تاریخ لیگ برتر است. رانییری معلمی بینظیر بود، اگر کسی انکار کرد، به او تصویر تکل رفتن با سر توسط تری در مقابل آرسنال را نشان دهید!
دومین گلی که کاشت، خرید جوانی دیگر از وستهم بود. فرانکی پسری جسور و هافبکی با میل به گلزنی زیاد بود. چشمان تیزبین رانییری او را شکار کرد و به مقصد بریج رساند. به گفته خود فرانک لمپارد، بخش بزرگی از پیشرفت خود را مدیون رانییری است. تمرینات دوندگی، بدنسازی، رژیم غذایی و توصیههای تاکتیکی خاصی برای او در نظر گرفت و وقت زیادی برای ساختن یک ستاره از آن هافبک بیتجربه صرف کرد. همان پسری که امروز نام او به عنوان یک هافبک در کنار بزرگترین و گلزنترین مهاجمان تاریخ جزیره میآید! همان هافبک وسطی که بهترین گلزن تاریخ آبیها لقب گرفت!
سومین گل اما شکار دهنپر کن دیگری برای درون دروازه بود. اینبار چشمان رانییری فراتر از جزیره را رصد کرد و جایی در گوشه فرانسه در باشگاه رن ثابت ماند. دروازبانی گمنام به نام پیترچک! در سال 2003 به عنوان یک پسر جوان دیگر مورد اعتماد رانییری قرار گرفت. او نیز در جواب، بیشترین کلینشیت تاریخ جزیره را به ثبت رساند، رکورد کمترین گل خورده (15گل) در یک فصل تاریخ جزیره را ثبت کرد و در فینال مونیخ حماسه آفرید. بسیاری مورینیو را پایهگذار نسل طلایی چلسی میدانند اما مورینیو تمام آنچه رانییری کاشته بود برداشت کرد. اگرچه خود رانییری جامی کسب نکرد اما تیمی که ساخت، کمتر از جامهای پرزرق و برق مورینیو نبود. همچنین دستاوردی داشت که تمام تاریخ چلسی و فوتبال جزیره را دگرگون کرد! در آن زمان شاید هیچکس فکر نمیکرد کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا توسط چلسی چنین تأثیری در دنیای فوتبال داشته باشد.
در فصل 2002/2003 بود که چلسی با بحران مالی دست و پنجه نرم میکرد. مدیر تیم به سمت رانییری رفت و گفت اگر موفق نشود سهمیه لیگ قهرمانان را کسب کند، باشگاه نابود خواهد شد! رانییری با تمام مشکلات، رقیب قدرتمندی همچون لیورپول را برای کسب سهمیه کنار زد و پس از آن بود که توجه رومن آبراموویچ به سمت چلسی جلب شد. تاجر روسی که اگر نبود، شاید لیگ برتر هم در جایگاه فعلی خود حضور نداشت. رانییری در انتهای فصل بعد علیرغم قرار گرفتن در رتبه دوم پس از آرسنال شکستناپذیر و حذف برنده جام طلایی از اروپا از چلسی اخراج شد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
پس از پنج سال از خروج کلودیو رانییری، شاید حضور ایتالیاییها در چلسی کمرنگتر از گذشته بود، اما روح باشگاه و سبک بازی تیم هنوز هم بیانگر ارتباط با آنها بود. این باشگاه با نسلی طلایی از ایتالیا جان گرفت و پایههای تیم هم توسط یک ایتالیایی بنا شد. مربیانی همچون ژوزه مورینیو، آورام گرانت، گاس هیدینک و فیلیپه اسکولاری دستاوردهای زیادی با این تیم داشتند و اینبار قرار بود باز هم پای یک مربی ایتالیایی به تیم باز شود. کارلو آنچلوتی سرمربی موفق پارما، یوونتوس و میلان که یکی از بهترین مربیان جهان بود به عنوان سرمربی چلسی منسوب شد.
به گفته خودش، با اینکه چلسی اولین تجربه مربیگری او در خارج از ایتالیا است، اما بطور عجیبی از همان روز اول احساس در خانه بودن میکند! او اتمسفر اطراف چلسی را شبیه به کشورش میدید. شاید همین باعث شد از اولین روز حضور در چلسی نتایج او به قدری خوب باشد که تحسین همگان را برانگیزد. در اولین بازی رسمی که هدایت آبیها را بر عهده داشت توانست با شکست منچستریونایتد در ضربات پنالتی، فاتح کامیونیتیشیلد شود. اگرچه در لیگ قهرمانان اروپا توسط اینتر ژوزه مورینیو حذف شد، اما با کسب دوگانه داخلی انگلستان ناکامی در اروپا را به فراموشی سپرد. چلسی تحت هدایت آنچلوتی در سال 2010 با کسب 86 امتیاز و تنها یک امتیاز بیشتر از منچستریونایتد توانست چهارمین قهرمانی در لیگ را به دست بیاورد. همچنین با ثبت 103 گل زده در طول فصل، رکورد بیشترین گل زده در تاریخ جزیره را به نام تیم دوستداشتنی خود ثبت کرد.
بازی هجومی و چشمنوازی که تیم او ارائه میداد، از جامهای کسب شده لذتبخشتر بودند. بازیکنان هجومی همچون دیدیه دروگبا، فرانک لمپارد، سالومون کالو، فلورنت مالودا و نیکولاس آنلکا بهترین فصل خود را زیر نظر او گذراندند. بهطوری که فرانک لمپارد از او به عنوان بهترین مربی که داشته است، یاد میکند! سهم فرانک لمپارد از آن فصل لیگ برتر، 22 گل و 14 پاسگل بود و دیدیه دروگبا نیز توانست 29 گل و 10 پاس گل به ثبت برساند! چلسی در فینال جام حذفی با غلبه بر پورتموث توانست با کسب سه قهرمانی جام حذفی در چهارسال، به رکورد آرسنال دست یابد.
فصل دوم اما با درخشش سابق همراه نبود و پس از عدم قهرمانی رومن آبراموویچ تصمیم به اخراج کارلتوی محبوب از چلسی گرفت. کارلتو بعدها خاطرات جالبی از ماجرای اخراج خود تعریف کرد. او گفت رومن آبراموویچ بعد از هر باخت تنها یک پیام حاوی «!» برای او ارسال میکرده است، بدون هیچ حرف دیگری! و پس از تکرار چندبار این پیام، ناگهان پیام خداحافظی را دریافت کرده است! اگرچه از چلسی اخراج شد، ولی هرگز احترام متقابل بین کارلتو و چلسی از بین نرفت و هنوز هم از محبوبیت زیادی در استمفوردبریج برخوردار است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بدون شک، بهترین سرمربی برای مدیریت بحران آنتونیو کونته است! اگر دنبال تغییر ناگهانی و موفقیت آنی تیمتان هستید، کونته متخصص اینکار است. چلسی پس از یک فصل ناامیدکننده زیر نظر مورینیو و سپس مربی موقت، گاس هیدینک، به رتبه دهم جدول سقوط کرد. در آن زمان بود که متخصص احیای ایتالیایی برای جان دادن دوباره به غول فوتبال انگلستان پا به لندن گذاشت. کونته پنجمین سرمربی ایتالیایی تاریخ چلسی بود. درست مانند آنچلوتی، کونته نیز به محض ورود به استمفوردبریج، فضای تیم را بسیار صمیمی توصیف کرد و گفت :« احساس راحتی میکنم. احساس میکنم در خانه حضور دارم.» او هم جو مشابه این باشگاه با ایتالیا را خیلی زود تشخیص داد. شاید بگویید آنها حقیقت را نگفتهاند، اما اگر به این امر فکر کنید که ایتالیاییها در هیچ کجای دنیا به اندازه این باشگاه موفق نبودهاند، به این راز پی میبرید!
کونته در فصل اول حضورش با همان تیم رده دهمی ژوزه مورینیو توانست 30 بازی از 38 بازی لیگ را برنده از میدان خارج شود و تنها 3 مساوی و 5 باخت ثبت کند! او با کسب 93 امتیاز مقتدرانه پادشاه فوتبال انگلستان شد. سبک بازی خاص و سیستم 343 معروف دونآنتونیو تیمهای بزرگ بسیاری را به دردسر انداخت. پیروزیهای مهم در مقابل سرمربیان صاحبنام، نظرات منتقدان به این سیستم به ظاهر دفاعی را عوض کرد. یک پیروزی حیثیتی 4_0 مقابل منچستریونایتد ژوزه مورینیو و دبل کردن منچسترسیتی پپ گواردیولا از جمله بازیهای بیادماندنی آن فصل بود.
کونته با مدیریت وظایف انگولو کانته، از او بازیکنی بهتر از قبل ساخت. کانته که سال قبل یکی از مهمترین عوامل قهرمانی دراماتیک لسترسیتی بود، تحت نظر آنتونیو نه تنها قهرمانی انگلستان را تکرار کرد، بلکه جایزه بهترین بازیکن فصل را نیز در یافت کرد! زوج کانته_ماتیچ کمربند محکمی در ترکیب چلسی بود. مارکوس آلونسو و ویکتور موزس در نقش وینگبک بازیهای درخشانی برجا گذاشتند و دیگو کوستا با گلزنیهای پیاپی نقش زیادی در این قهرمانی ایفا کرد. کونته در سال دوم از ابتدا خود را درگیر حواشی کرد. فروش ماتیچ، اخراج کوستا، ضعف در بازیهای اروپایی، اختلاف با مدیریت و خریدهای نافرجام باعث شد کونته دستاوردهای فصل گذشته خود را نیز زیر سوال ببرد و فصل بعد را در رتبه پنجم به پایان برساند. حتی قهرمانی در جام حذفی هم نتوانست از اخراج مربی ایتالیایی جلوگیری کند و پس از دو فصل حضور در استمفوردبریج با هواداران خداحافظی کرد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ساری که در فصل ناکامی هموطنش در چلسی، در ایتالیا خوش درخشید و در قامت سرمربی ناپولی، با کسب رتبه دوم، جایزه بهترین مربی فصل سریآ را به دست آورد. مرد سیگاری، با اخلاق خاص و سبک بازی که آن را "ساریبال" نامیدند، در همان هفتههای اول چلسی را باری دیگر به عنوان یک مدعی معرفی کرد. سیستم 433 او، با مثلث خط هافبک کانته_جورجینیو_کواچیچ با نظم خاصی اداره میشد. او در ناپولی هم علاقه زیادی به جورجینیو داشت و بازیکن ایتالیایی را اینبار با خود به چلسی آورد. تقریباً تمام پاسهای میانه میدان به جورجینیو ختم میشد. ادن هازارد زیر نظر او بهترین فصل کریر خود را گذراند و با 16 گل و 15 پاس گل جایزه بهترین بازیکن فصل تیم را به دست آورد. روبن لوفتوسچیک تحت هدایت ساری به یکی از بهترین هافبکهای لیگ تبدیل شد و کالوم هادسون اودوی چشمهای زیادی را به خود خیره کرد.
ساری با تمام نتایج درخشان اول فصل، از جمله برد 2_0 مقابل منچسترسیتی، در نیمفصل دوم به کسب سهمیه بسنده کرد. البته نمیتوان از عملکرد چلسی انتقاد کرد، زیرا رقبای چلسی در آن فصل فرم بینظیری داشتند. منچسترسیتی غول فوتبال اروپا بود و لیورپول و تاتنهام نیز فینالیستهای لیگ قهرمانان اروپا بودند. کسب سهمیه در بین آنها هم دستاورد بزرگی حساب میشد! هرچند در رقابتهای لیگ اروپا با درخشش الیویه ژیرو توانستند به قهرمانی برسند و در فینال باکو با چهارگل آرسنال اونای امری را شکست دهند.
|
|
|
|
|
پس از نسل طلایی چلسی در اواسط قرن بیستم، نسل ایتالیاییهای چلسی اولین نسلی بودند که قادر به جنگیدن برای عناوین بودند. تاثیر هنگفت بازیکنان و مربیان ایتالیایی در چلسی آشکار بود و حتی بر فوتبال انگلستان نیز تاثیر زیادی گذاشت. چلسی ابتدا درهای فوتبال منزوی جزیره را به روی بازیکنان خارجی و سپس مربیان خارجی و بعدهم مالکان خارجی باز کرد.
اگر چلسی نبود، بدون شک فوتبال انگلستان نیز امروز در چنین جایگاهی نبود. چلسی و ایتالیا پیوندی ناگسستنی و تاریخی با یکدیگر دارند. پیوندی که از سال 1995 آغاز شد و در طی سالیان متوالی تا به امروز توسط افراد زیادی تحکیم شده است. شاید طرفداران کمسن ایتالیا چیز زیادی از این پیوند ندانند، اما بزرگترها به شما خواهند گفت! تاریخ چلسی؟ ایتالیاییها به شما خواهند گفت؛ انگلیسیها همیشه حقیقت را در اینباره پنهان کردهاند!
🇮🇹
🇮🇹💙
🇮🇹💙🇮🇹
🇮🇹💙🇮🇹💙
🇮🇹💙🇮🇹💙🇮🇹
🇮🇹💙🇮🇹💙🇮🇹💙