اختصاصی طرفداری | جذب یوشکو گواردیول، مدافع لایپزیش، با قیمتی گزاف بار دیگر نشان داد که پپ گواردیولا، سرمربی منچسترسیتی، تا چه اندازه به اصول و فلسفه فوتبالی خود اعتماد دارد و در عمل نیز توانسته به خوبی از این اعتماد، بهره ببرد.
درباره مدافعان میانی در فوتبال مدرن و تغییر کاربری آنان بارها به طور مفصل بحث فنی کردهام (اینجا و اینجا). فوتبال مدرن هر لحظه که میگذرد، بیش از پیش، روی مدافعان میانی تاکید میورزد و بیش از پیش از آنان توقع دارد که در جریان مسابقه مشارکت داشته باشند. در این یادداشت به بهانه پیوستن یوشکو گواردیول به منچسترسیتی، به طور مفصل از ویژگیهای فنی او صحبت میکنم و در نمایی کلیتر بار دیگر به اهمیت مدافعان میانی در رویکرد مربیان مدرنی همچون پپ گواردیولا میپردازم.
خیلی سریع وارد بحث فنی میشوم. همان طور که در گذشته صحبت کردهام، مدافعان میانی دیگر صرفا آن ویژگیهایی روتینی که هواداران فوتبال از مدافعان انتظار دارند را دارا نیستند و باید در کنار تواناییهای روتین تدافعی، در کار با توپ (جزئیات فنی مفصلی دارد) نیز به اندازه (و حتی بیشتر) سایر بازیکنان در خطوط مختلف توانا باشند. در گذشته اصطلاحا هر چه شورت ورزشی مدافعان سبزتر بود، میشد گفت که او مدافع خوبی است چرا که این مسئله نشان میداد او در زمین مسابقه درگیر بوده و کنشهای مختلف تدافعی، علی الخصوص روی زمین، انجام داده است. امروزه اما دیگر شورت سبز رنگ مدافعان جوابگو نیست و سرمربیان مدرن اتفاقا به دنبال مدافعانی هستند که اصلا نیاز نباشد چندان کنش تدافعی انجام دهند و این مساله پس از ارائه و تزریق فلسفه فوتبالی میتواند ممکن شود.
مهمترین ویژگیهایی که یک مدافع میانی این روزها باید آن را دارا باشد و در دورههای مربیگری و آنالیز مختلف روی آن مانور داده میشود، در سه حوزه تقسیمبندی میشود: 1- توانایی در کنترل، حفظ و انتقال کوتاه توپ 2 - توانایی در سوق دادن تیم رو به جلو از طریق کنشهای فنی مشخص 3- توانایی در دادن پاسهای ریسکی، بلند و با طول زیاد. سرمربیان مختلف با توجه به رویکردهای فنی خود، روی هر یک از این سه اصل میتوانند تاکید بیشتر و یا کمتری داشته باشند اما در کلیت ماجرا تفاوتی ایجاد نمیشود. هر سه مورد ارائه شده را در خصوص یوشکو گواردیول، به طور مفصل بررسی خواهم کرد و در انتهای یادداشت نیز با ارائه مورد مصداقی از دیدار منچسترسیتی مقابل سویا در سوپر کاپ اروپا، نتیجهگیری مشخصی خواهم داشت.
یوشکو گواردیول، نمونه بارز یک مدافع میانی مدرن است که بهترین سرمربیان دنیا خواهان حضور مدافعی همچون او در ترکیب تیمهایشان هستند. وقتی صحبت از توانایی یک مدافع میانی در کار با توپ میکنیم، منظورمان جزئیات و تواناییهای خاصی است که از لحاظ فنی میتوانند پیچیده باشند. گواردیول، بازیکنی است که در کار با توپ یکی از بهترینهای دنیا در پست خودش محسوب میشود. او به خوبی هم میتواند توپ را حفظ کند، هم آن را در مسافتهای مختلف حمل کند و هم می میتواند پاسهای کوتاه و اصطلاحا «حفظ مالکیتی» با خونسردی رد و بدل کند. گواردیول در زیر فشار حریفان بسیار خونسرد عمل میکند و جدا کردن توپ از پای او برای هر مهاجمی امری بسیار دشوار تلقی میشود. به نقشه زیر دقت کنید که از کمپانی مرجع Driblab استخراج کردهام. تمامی کنشهای پاس و حمل توپ گواردیول در فصل گذشته رقابتهای بوندسلیگا در این نقشه مشخص است. در این نقشه فنی همچنین میتوانیم کنشهای پس از حمل توپ موفق گواردیول را نیز ببینیم، جایی که مدافع کروات توانسته کنشهایی همچون خلق موقعیت (فلش آبی) نیز از خود به ثبت برساند.
![](https://ts15.tarafdari.com/users/user8134/2023/08/18/1.jpeg)
این نقشه فنی به خوبی میتواند وضعیت فنی گواردیول را در کار با توپ ترسیم کند. نگاه کنید که او چگونه در یک سوم میانی و حتی تهاجمی به عنوان یک مدافع میانی توانسته کنش موثر روی توپ داشته باشد. او در همه جای زمین (محوریت سمت چپ) حضور داشته و عملا تبدیل به یک هافبک میانی شده است. این نقشه فنی بیشتر از آنکه متعلق به یک مدافع میانی باشد، انگار که متعلق به یک هافبک میانی است. سرمربیان مدرن این روزها به دنبال چنین مدافعانی هستند. مدافعانی که در کار با توپ به قدری توانا باشند که بتوانند در یک سوم میانی و یک سوم تهاجمی اقدام به حفظ، انتقال و به گردش درآوردن آن کنند. طبیعتا وقتی شما چنین مدافعی باشید، تیمتان به سختی توپ را از دست میدهد، در نتیجه تیمتان به سختی در معرض دفاع کردن قرار میگیرد و در نهایت شما به عنوان یک مدافع کمتر نیاز خواهید داشت کنش تدافعی انجام دهید. اینجاست که دیگر شما نیازی به سبز شدن شورت ورزشیتان پیدا نمیکنید. این اصل مشخص این روزهای فوتبال مدرن است.
مهمترین نقطه قوت گواردیول اما توانایی او در به جلو سوق دادن تیمش است. نکته مهم دیگری که باز هم مدافعان میانی در فوتبال مدرن باید در آن سرآمد باشند. در این خصوص سه داده فنی پیشرفته بسیار مهم را معرفی، مطالعه و تحلیل می کنم. داده نخست «Shot-Creating Action» است. یک ضربه به سمت دروازه را تصور کنید که ممکن است به گل تبدیل بشود یا نشود. چه کسانی در خلق این ضربه به سمت دروازه مشارکت داشته اند؟ آمارهای آماتور همچون پاس کلیدی تنها به ما میگویند که چه بازیکنی پاس نهایی را جهت ضربه زدن ارسال کرده است. اما داده فنی پیشرفته «Shot-Creating Action» تا دو کنش قبل از ضربه به سمت دروازه را مورد بررسی قرار میدهد. به این ترتیب بازیکنی که به عنوان مثال چند بازیکن حریف را دریبل زده و پاسِ ماقبل پاس نهایی را ارسال کرده نیز در این داده فنی پیشرفته، مقداردهی میشود. با این تفاسیر کنشهایی همچون پاس مُرده، دریبل و یا حتی گرفتن خطایی که منجر به زدن ضربه به سمت دروازه میشود نیز مورد محاسبه قرار میگیرد.
داده دوم «Progressive Pass» است. این داده فنی پیشرفته ارزش زیادی دارد که معرفی کامل آن مفصل است و در جزئیات نیز تعاریفش در کمپانیهای مرجع مختلف کمی متفاوت است. با این حال، به طور کلی، به پاسهایی اطلاق میشود که حداقل 5 یارد طول داشته باشد (4.57 متر) و حداقل 25 درصد از مسافت باقیمانده تا دروازه حریف را طی کند. پنجمین داده «Progressive Carries» است. دادهای که مشخص میکند یک بازیکن چند بار در طول یک بازی توپ را حداقل 5 یارد (4.57 متر) رو به جلو و به سمت دروازه حریف حمل کرده است. در نظر داشته باشید که صرفا حمل توپهایی با این شرایط در نظر گرفته میشوند که در 60 درصد بالای زمین رخ داده باشند.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت گواردیول را از حیث این سه داده فنی پیشرفته در میان مدافعان میانی هفت لیگ معتبر اروپایی (5 + لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اروپا) در فصل گذشته نشان میدهد. مطابق روال همیشه دادههای فنی پیشرفته را روی نمودار بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کردهام تا بهتر بتوانیم به مقایسه فنی بازیکنان با یکدیگر بپردازیم. تصویر کاملا گویا است. میبینیم که گواردیول چگونه توانسته در به جلو سوق دادن لایپزیش در فصل گذشته رقابتها پیشتاز باشد. او در مجموع از 81 درصد مدافعان میانی اروپا در فصل گذشته، بیشتر توانسته تیمش را از طریق کنشهای مختلف رو به جلو سوق دهد و در عین حال در یک سوم تهاجمی نیز موجب خلق موقعیت شود. عملکردی استثنایی از یک مدافع میانی در فوتبال مدرن که آرزوی هر سرمربی مدرنی است. گواردیول مدافعی است که در هر لحظه میتواند در هر نقطه از زمین با پاسها و حمل توپهایش تیم را به دروازه نزدیک کند. چه از یک سوم تدافعی، چه از یک سوم میانی و چه حتی در یک سوم تهاجمی که کنشهایش میتواند موجب خلق موقعیت مستقیم شود.
![](https://ts15.tarafdari.com/users/user8134/2023/08/18/2.png)
برای اینکه به طور مصداقی موارد توضیح داده شده را در زمین مسابقه درک کنید، توجه شما را به نقشه فنی زیر که از گروه فنی TheDevilsDNA استخراج کردهام، جلب میکنم. این نقشه فنی تمامی «Progressive Pass» مربوط به گواردیول در یک سوم تدافعی، یک سوم میانی و یک سوم تهاجمی در فصل 2022/2021 رقابت های بوندسلیگا و لیگ اروپا را نشان میدهد. میبینیم که چگونه یک مدافع میانی مدرن میتواند درون زمین مسابقه دلبری کند و از هر نقطهای تیمش را به سمت دروازه حریف نزدیک کند. نگاه کنید که چگونه گواردیول حتی در یک سوم تهاجمی نیز (پاسهای صورتی) همچون یک بازیکن طراح توانسته درون باکس موقعیتسازی کند.
![](https://ts15.tarafdari.com/users/user8134/2023/08/18/3.png)
سومین ویژگی فنی که در ابتدای یادداشت از آن صحبت کردم، «توانایی در دادن پاسهای ریسکی، بلند و با طول زیاد» بود. مسئلهای که می تواند یک مدافع میانی مدرن را دیگر همه چیز تمام کند. این ویژگی فنی البته شاید در میان سرمربیان مدرن به یک اندازه مورد تاکید نباشد، اما میتواند گزینههای بیشتری را در احتیار سرمربی در طول بازی جهت تنوع بخشیدن قرار دهد. یوشکو گواردیول در این حوزه نیز از بهترین مدافعان میانی اروپا در فصل گذشته بوده است. در این خصوص نیز به مطالعه سه داده فنی پیشرفته میپردازم. در این مطالعه به پاسهایی بلند، ریسکی و با طول زیاد اطلاق میشود که حداقل 30 یارد (27.43 متر) طول داشته باشد. داده نخست پاسهای صحیح با طول زیاد، داده دوم تمامی پاسهای با طول زیاد و داده سوم نیز درصد صحیح بودن پاسهای با طول زیاد است. سه دادهای که در کنار هم میتواند تصویر درستی از توانایی گواردیول در این حوزه به ما ارائه دهد.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت گواردیول را در فصل گذشته همراه با لایپزیش در میان مدافعان میانی هفت لیگ معتبر اروپایی نشان میدهد. وضعیت بسیار معنادار است. گواردیول مدافع میانی است که در طول بازی بسیار به اقدام برای پاسهای بلند و با طول زیاد علاقه دارد. او از 95 درصد مدافعان میانی اروپا در فصل گذشته بیشتر اقدام به ارسال این نوع پاسها داشته و اتفاقا از 95 درصد مدافعان میانی اروپا نیز بیشتر توانسته این نوع پاسها را به مقصد برساند. وضعیتی بسیار هیجان انگیز برای یک مدافع میانی که میتواند گزینههای متنوعی را در اختیار هر سرمربی مدرنی قرار دهد.
![](https://ts15.tarafdari.com/users/user8134/2023/08/18/4.png)
تمامی موارد شرح داده شده اما تیم را به کجا میتواند برساند؟ برای پاسخ به این سوال به اولین بازی گواردیول (به طور کامل) در منچسترسیتی دقت کنید. او در همان بازی اول امضای فنیاش را توانست مقابل سویا در سوپر کاپ اروپا در زمین مسابقه بزند. به تصویر زیر توجه کنید که وضعیت بهترین بازیکنان منچسترسیتی را در این دیدار از لحاظ مشارکت در مالکیت توپهایی که به زدن ضربه به سمت دروازه حریف ختم شده، نشان می دهد. این مشارکت میتواند از طریق زدن ضربه مستقیم باشد، از طریق دادن پاس قبل از زدن ضربه نهایی باشد و در نهایت از طریق مشارکت در به گردش درآوردن توپ باشد. میبینیم که مدافع کروات در کنار گریلیش، بیشترین نقش را در امور تهاجمی تیم ایفا کرده است. او 9 بار (سه ضربه مستقیم، سه پاس منجر به ضربه و سه بار مشارکت در مالکیت منجر به ضربه) نقش مستقیمی در زدن ضربات به سمت دروازه سویا داشته که در کنار گریلیش، بیشتر از هر بازیکن دیگر سیتی در زمین مسابقه بوده است. این دقیقا تعریف یک مدافع میانی در فوتبال مدرن است. در چنین شرایطی و در تیمی با این سبک از بازی، اصلا یوشکو گواردیول چند بار قرار است در معرض انجام کنش تدافعی قرار گیرد؟ پاسخ بسیار اندک است. تمامی سرمربیان مدرن در تیمهایشان در تلاش برای رسیدن به چنین جایگاهی هستند.
![](https://ts15.tarafdari.com/users/user8134/2023/08/18/5.png)
خرید یوشکو گواردیول توسط پپ گواردیولا در منچسترسیتی بار دیگر نشان داد که اعتماد به یک سرمربی مدرن و دارای رزومه و فلسفه فوتبالی در بازار نقل و انتقالات، چگونه میتواند در پیشرفت تیم موثر باشد. خوب خرید کردن به این معنی نیست که یک سرمربی بدون هیچ رزومه و فلسفه فوتبالی، نیم میلیارد یورو بازیکن اسمی و مطرح بخرد و نتواند کوچکترین ارتباطی میان آنها برقرار کند. در چنین شرایطی طبیعتا این بازیکنان از لحاظ فنی پیشرفت نمیکنند چون فلسفه فوتبالی نبوده و بر طبق فلسفه مشخصی خریداری نشدهاند. نمونه بارز این بازیکنان هری مگوایر است. مدافع میانی که پتانسیل بسیار زیادی در فوتبال مدرن داشت (توضیح مفصل فنی) و میتوانست زیر نظر یک سرمربی مدرن همچون پپ گواردیولا - که اتفاقا خواهان جذب او بود - پیشرفت کند اما توسط اوله گونار سولسشر، با آن قیمت نجومی خریداری شد و حالا سر نخواستنش در لیگ برتر انگلیس دعوا است. این بزرگترین فرق میان موفقیت منچسترسیتی در این سالها و ناکامی منچستریونایتد بوده است. جایی که یک تیم فلسفه مشخص فوتبالی را انتخاب کرد و توانست رو به جلو حرکت کند و تیم دیگر بیش از سه فصل خودش را معطل چیزی کرد، که اصلا وجود خارجی نداشت و تبدیل به بزرگترین کلاهبرداری فوتبال مدرن شد. خرید یوشکو گواردیول توسط پپ گواردیولا، نمونه سرراست از فرمول موفقیت در فوتبال مدرن است. جایی که یک باشگاه بزرگ، ابتدا باید یک سرمربی مدرن، دارای رزومه و فلسفه فوتبالی مشخصی را انتخاب کند و پس از آن فرصت و منابع کافی را جهت موفقیت در اختیار او قرار دهد. این مسئلهای است که منچسترسیتی متوجه آن بوده اما بسیاری از باشگاهها در نقطه مقابل آن قرار داشتهاند.
*دادههای فنی پیشرفته از کمپانی مرجع Opta و FBref استخراج گردیده است.