وقتی خیالمان از داشتن یک خانهی خوب، خودرو، درآمد و آیندهای مطمئن راحت است، به راحتی استعدادهایمان هم شکوفا میشوند، اعتماد بنفس ما افزایش مییابد، جرات ریسک کردن پیدا میکنیم و.... .... این زندگی بهتری است. چیزی که میتوان آن را در بازی نیوکاسل و ویلا، در هفتهی اول و البته من سیتی در مسیری سه گانهی تاریخی فصل قبل بیابید...
|
هنوز در نیوکاسل رکورد نقل و انتقالات شکسته نشده خریداری نشده. مربی با رزومه مملو از جامهای بزرگ و کوچک قدم به سنت جیمزز پارک نگذاشته و خبری از آن تصاویر افسانهای هالند، امباپه، مسی، رونالد و.... در لباس راه راه سفید و مشکی مگپایز نیست.
همانطور که منچسترسیتی در تابستان امسال خرج بیشتری نسبت به سایر رقبای لیگ برتری نکرده، گرانقیمتترین مربی جهان را در اختیار ندارد و ترکیب آنها پرهزینهترین تیم در اروپا نیست.
با این حال همهی ما به خوبی میدانیم که از 6 قهرمانی من سیتی در 7 فصل اخیر لیگ برتر و سه گانهی فصل قبل تا برد نمادین 5-1ارتش تون برابر ویلای نگونبخت و حضور نها در لیگ قهرمانان پس از دو دهه ارتباط مستقیم به ورود مالکان اماراتی و سعودی دارد. اما... ماهیت این ارتباط چیست؟
از آغاز ورود تاد بولی به استمفوردبریج، چلسی با هزینهی بیش از 600 میلیون پوندی رکورد خود را در انگلستان و در تمام اروپا ثبت کرد. با این وجود بولی لااقل در این روزها به خوبی میداند که دنیای امروز با دو دهه قبل و انقلاب همتای روس او در اتاق شیشهای مالکیت باشگاه در غرب لندن تفاوتهای زیادی داشته.
آبراموویچ در نخستین فصل کامل خود با هزینهی 92 میلیون پوندی و ورود پتر چک، پائولو فریرا، آرین روبن، کژمان، تیاگو، دیدیه دروگبا، ریکاردو کاروالیو و چند بازیکن دیگر به کلی تعریف تازهای از نقش مالکان در یک باشگاه را وارد ادبیات فوتبال کرد. مورینیو را در حالیکه هنوز جوهر قهرمانی لیگ قهرمانان و جام یوفا در رزومه او خشک نشده بود به بریج آورد و خیلی زود گوی سبقت را از سر الکس فرگوسن و ونگر ربود. بله پول، با خود موفقیت، اعتبار و جام آورده بود..
آن تیم چلسی هنوز هم از نظر کیفیت در میان 5 تیم برتر تاریخ لیگ برتر قرار میگیرد... حالا اما چلسی پس از ولخرجیهای بولی، فصلی کابوس وار را سپری کرده و نه تنها در میان چهار تیم برتر انگلستان که در جمع چهار تیم برتر لندنی هم حضور نیافتند (آرسنال، تاتنهام، فولام، برنتفورد!... حتی با وجود مالکی ثروتمند...

از جنوب غرب لندن، به شمالغرب انگلستان... تیمی در فصل قبل با هزینهی 217 میلیون پوندی در جایگاه دوم پر خرج ترین باشگاهها قرار گرفته. درست است. به نظر میآید اینبار هزینهها و انتخابها در الدترافورد در کانال درستی فرار گرفته. تن هاگ همان کسی که است که کار خود را خوب بلد است، لیگ کاپ پیشروی تا فینال اف ای کاپ و کسب سهمیهی لیگ قهرمانان. انقلاب تن هاگ در من یونایتد با صبوری در حال رسیدن به نتیجه است اما فراموش نمی کنیم پیش از او و پس از دوران سر الکس فرگوسن بیش از یک میلیاردپاوند در این تیم هزینه شده. بهترین مربیان دنیای فوتبال روی نیمکت آجری الدترافورد نشستهاند و سبکهای مختلف فوتبال در آنجا آزموده شده. هزینههای که سالهاست دستمایهی کاریکاتوریستهای فوتبال انگلستان است و به رخ کشیدن جاهای خالی دو جام لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا در ویترین باشگاه...
در جدول 10 تیم پرهزینهی فصل قبل نام لیدز و ناتینگهام فارست هم به چشم میخورد لیدز که به دسته 2 سقوط کرده و همچنان در جستجوی نخستین پیروزی است. و فارست که تمام آن پولها و 23 خرید فصل قبل را برای بقای در لیگ انجام داد. وولوز و وستهم تیمهای دیگر پرهزینهی فصل قبل بودند. دو تیم میانه جدولی و البته افتخاری اروپایی برای hammers.
آرسنالی ها، در جایگاه چهارم این جدول راضی از ورود ژسوس و زینچنکو با سابقهی قهرمانی لیگ توانستند در فصلی درخشان فقط در کورس قهرمانی بجنگند اما.... بیایید به دو تیم دیگر این جدول نگاه کنیم. تیمهایی که با ثروت مالکان شان در هر پنجره قادر به خلق رکوردهای نجومی تازهای هستند. تیمهایی که هوادارانشان با پتک "باشگاههای ساخته شده با پول نفت" روزگار میگذرانند و هر هزینهای از سوی آنها دنیای فوتبال را نگران "نابودی بازی میکند" به سوال ابتدای متن باز میگردیم.
توفیقات نیوکاسل و من سیتی به خاطر پول است؟

پاسخ اولیه و سریع به این سوال مثبت است. بله پول و درست در اینجاست که پس از آن پاسخ سریع یک کلمهای، با اندکی تامل قیودی را اضافه میکنیم. من سیتی و نیوکاسل پول دارند. اما آنها تنها نیستند. گلیزرها در من یونایتد ، کرونکه در ارسنال، گروه سرمایه گذاری فنوی در آنفیلد، دنیل لوی در اسپرز و حتی مالکان ایتالیایی لیدز و سرمایه گذاران در ویلا پارک و فارست و.... هم پول دارند.
در خارج از انگلستان هم ترازهای اقتصادی پس از سالهای پاندمی فلشهای سبز رو به بالا را نشان میدهد. حالا دیگر از باشگاهی مثل ناتینگهام فارست برای بقا در بیگ برتر تا بارسلونای روزگاری وفادار به پسران لاماسیا، برای بازگشت به جمع غولهای اروپایی تیمهای خود را با خریدهای ریز و درشت از نو میسازند. در چنین محیطی است که مزیت باشگاههای نیوکاسل و من سیتی عیان میشود.
آنها پول دارند اما نه پولهای یک تاجر سرمایه دار. خبری از سوداگری و ریسکهای بزرگ نیست. خبری از انگاره هولناک "اگر این خرید جواب ندهد" یا "اگر مالک مان ترکمان کند چه خواهد شد" نیست. پولهای تزریق شده به این دو باشگاه، درآمدهای دو دولت است. صندوقهای عظیم سرمایهگذاری. پولهایی که هیچگاه قرار نیست تمام شوند. مالکانی که هیچگاه نه ورشکسته خواهند شد و نه مثل رومن آبرامویچ متهم به تطهیر سرمایه با ورزش و...
پپ، کلاپ را از گردونه رقابت خارج کرد. خط هافبک تقویت نشدهی لیورپول به پاشنهی آشیل آنها تبدیل شد اما در سیتی، پپ با خیال راحت کالوین فیلیپس، خرید تابستانی از لیدز را در جیب خود دارد.... با وجود هزینهی خالص 80 میلیون پوندی لیورپول در برابر 200 میلیون هزینهی من سیتی در 4 سال اخیر اما واقعیت، تفاوت همیشهی میان فقیر و غنی نیست بلکه مرتبهای فراتر از آن است...

سپس پپ آرسنال را کنار میزند. و انتقام کوچکی از رئال مادرید بزرگ میگیرد. نه لیورپول و نه آرسنال و نه رقبای دیگر من سیتی تیمهای فقیری نیستند اما در من سیتی یک آسودگی خیال شبیه همان رنگ آرامش بخش آبی آسمانی لباس آنها وجود دارد. سیتی، خوب، معقول و به شیوهای منطقی پولهایش را خرج میکند. بدون ترس از ورشکستگی زیرا هیچ باشگاه تحت حمایت یک دولت- حکومت ورشکسته نخواهد شد. هیچ کس نگران پخش کردن سود سهام باشگاه به سهامداران در چنین باشگاههایی نیست. مالکان، قرار نیست با افزایش قیمت باشگاه به سود ناشی از فروش تیم برسند. این سطح توانایی مالی، چیزی فراتر از یک باشگاه پولدار بودن است. این یک شکستناپذیری مالی است.
وقتی صحبت از هزینه کردن میشود، هواداران سیتی به درستی اشاره میکنند که سایر رقبا هم به اندازهی ما خرید کردهاند اما واقعیت این است که چنین هزینههایی در لیورپول یا حتی من یونایتد و بارسلونا، صرفا تلاش برای رسیدن به سطح من سیتی است. هزینههایی که عاقبت به تضعیف تیم در بلند مدت و نارکارآمدیها منجر خواهد شد. مگر شما چندبار میتوانید یک ویرجیل فندایک 80 میلیون پاوندی برای تقویت خط دفاع خود بخرید؟
من سیتی و حالا نیوکاسل، باشگاهی با مدل جدید، مدلی بی سابقه در تاریخ ورزش و اداره میشوند. باشگاهی متعلق به دولتهای متمول، حکومتها و مناطق ثروتمند در جهان. تیمی که مدام در حال پوست اندازی است. از خوب به سوی بهتر شدن، از بهتر شدن به سمت عالی شدن و از عالی به .... پسران خوب، خیالشان از خانهای خوب، یک ماشین خوب و هر چیز خوبی دیگری راحت است و روز به روز شکوفا خواهند شد... کسی حریف آنها میشود؟
