کسی به بالاترین سطح رقابت مرگبار بالا و پایین و تک تک رتبههای جدول در لیگ برتر انگلستان شکی ندارد. و به داستانهای بی پایین در استادیومهای مه آلود سری آ. و به تضمین نوشته شدن نام ستارههای نوکمپ و برنابئو در فهرست هر سالهی توپ طلا.... ستارگان تیشرت های لوکس، کت و شلوارهای مد روز، ساعتهای گرانقیمت و کفشهای براق و مالکان با دشداشههای عربی و روی استیج آمادهی آغاز فصل جدید هستند و کمی آنطرف تر... سر و صدای تماشاگران ایستاده از دیوار زرد تا پرواز عقاب در فرانکفورت به گوش میرسد. هیاهوی بی پایان در برلین و جشن بازی در لیگ قهرمانان اونیون کوچک تا غرش غول مونیخی با شکاری تازه.... امشب بوندسلیگا آغاز خواهد شد. مثل یک کت گرم... |
بدون شک اولین صفحهی تاریخ 60 سالهی بوندسلیگا، به رنگ زرد و مشکی خواهد بود. متعلق به دورتموند. با جهشهای هانس تیلکوفسکی در سالهای میانی دههی 60. با درخشش مهاجم همیشه تشنهای به نام زیگفرید هلد. دورتموند، پیش از به راه افتادن طوفان بایرن اولینها بوندسلیگا را به نام خود ثبت میکند... تا ورود مردی به نام برانکو زبک به استادیوم نونوار المپیک استادیوم مونیخ. مرد یوگسلاو، آجرهای تیمی را روی میگذارد که ستارگان آن در دههی 70 بوندسلیگا، اروپا و در لباس تیم ملی آلمان تمام افتخارات دنیای فوتبال را به مونیخ میآورند.... رکوردداران، پادشاهان و نمادهای بوندسلیگا.... قیصر فرانتس بکن باوئر، بمب افکن گرد مولر، زپ مایر، اولی هونس، برایتنر، شوارتزنبک. ...
سرداران مونیخی، صف کشیدهاند. و شوالیههای بی باک با اسبهای سیاه رنگ در گلادباخ. رقابت اندیشهای ادو لاتک و هانس وایزوایلر روی نیمکت. قابهای بینظیر ورود قیصر فرانتس بکن باوئر و گونتر نتزر بزرگ پا به در هوای برفی مونیخ. گلهای یوپ هاینکس با آن موهای مجعد شانه شده در مقابل گرد مولر شلخته. گلهای برتی فوگتس فرارهای بونهوف.... در مرکز و در حوالی رودخانهی ماین، این فرانکفورت یها هستند که با هولزنباین و گرابوفسکی، دو بال تیم تیم قهرمان 1974 میتازند و و کمی آنسوتر در غرب راین وستفالیا، اف سی کلن با ولفگانگ اورات...
سالهای پایانی دههی 70 با جابجایی وایزوایلر و لاتک و خداحافظی دتمار کرامر از بایرن، به کلن و گلادباخ تعلق دارد. به نخستین روزهای ورود ستارگان خارجی در بوندسلیگا. الن سیمونسن کوتاه قد دانمارکی، فاتح توپ در گلادباخ. الکیائر جوان در کنار تونی شوماخر و ولفگانگ وبر در کلن. قهرمانان و فاتحان...
بایرن در آغاز دههی 80، با سیمایی جدید باز میگردد. با پسری خوش قیافه و ترکه ای در خط حمله به نام کارل هاینتس رومنیگه. با دیتر هونس و رهبری پل برایتنر، حالا با موها و ریشهای بلند. قدرت جدید اما اینبار از بندر شمالی ظهور کرده. با سفر نامتعارفی که برای همیشه در تاریخ ثبت میشود. سفری از بندر لیورپول در شمال غرب انگلستان به بندر هامبورگ در شمال آلمان. ورود کوین کیگان با موهای فرفری به بوندسلیگا اتفاقی تاریخی است. بعدتر قیصر فرانتس بکن باوئر هم مدتی در سالهای پایانی فوتبال خود در هامبورگ بازی میکند. باشگاهی که همه چیز در آن متعلق به ستارهی دههی 50، 60 و 70 آلمان اووه زیلر است... هامبورگیها در دههی 80 از مرزهای رویا عبور میکنند. مانی کالتز در خط دفاع و زوج ماگات- هروبش در خط حمله، هامبورگ را به قهرمانیهای پیاپی بوندسلیگا میرساند. و همچنین قهرمانی اروپا با شکست یوونتوس....
در همان سالها، بار دیگر تاریخ با ورود ستارهای اینبار با چشمهای بادامی به فرانکفورت ورق میخورد. چا بوم کون، پس از دورانی کوتاه در دارمشتات راهی اینتراخت میشود. یک آسیایی در فوتبال اروپا. یک مهاجم اهل کره. رنگ و لعابی تازه از ورود خارجیها در کنار مردان موطلایی. ظهور نسل جدید ستارگان آلمانی. رودی فولر در مونیخ 1860 و وردربرمن. و لوتار متیوس در گلادباخ. یورگن کلینزمن در اشتوتگارت.... نسلی که جام جهانی 1990 را به آلمان میآورند... و با فروپاشی دیوار برلین، رقابت بی بدیل شرقی ها و غربیها در در دههی 90 را رونق میبخشند....
ستارگان آلمان شرقی، در بوندسلیگا. الف کرستن در لورکوزن. اولاف مارشال در لاوترن. ماتیاس سامر در دورتموند. دههی 90، با اتفاقات هالیوودی در بایرن مونیخ گره خورده. و در تمام فوتبال آلمان. داستانهای ماریو باسل، اولی کان، متیوس، تراپاتونی، اشترونز، زنها، بطریهای شراب باوریایی و سیگار برگ گوشه لبهای اولی هونس و بکن و باوئر پایانی ندارد. در همان سالهایی که اتو ریهگل در کایزرسلاترن معجزهی قهرمانی تیم تازه صععود کرده از دسته دو را رقم میزند. کريستف دام، با اشتوتگارت جام را به جنوب میآورد و بار دیگر ریهگل اینبار در برمن و شمال...
سپس نوبت به بازگشت شکوهمند دورتموند به رقابت قهرمانی میرسد. به آغاز عصر اوتمار هیتسفلد و کاپیتان سامر. به دوران لارس ریکن و اشتفان رویتر. به تیمی که جامها را در آلمان و در لیگ قهرمانان برای خود میکند. طولی نمیکشد که با سفر ژنرال از وستفالن به مونیخ، بار دیگر دوران بایرن آغاز میشود و رقابت با لورکوزن و کلاوس تاپ مولر. و جدال با هامبورگ و ماگات. با شالکه و رالف رانگنیک. با برمن و توماس شاف... بازهم ماگات در اشتوتگارت و وولفسبورگ و سرانجام با یورگن کلاپ و فریادهای مرد ریش طلایی در وستفالن...
در تمام این سالها، بوندسلیگا چیزی در خود دارد که در بزرگترین لیگها و تیمهای دنیای فوتبال یافتن آن دشوار است. در روزهای تلالو نام رونالدو، ریوالدو و روماریو در خط حملهی سلسائو، تیمهای بوندسلیگا با جوانی البر، پائولو سرجیو، ایلتون و گرافیته به سوی موفقیت یورش میبرند. شوتهای دده، چیزی از ضربات سهمگین روبرتو کارلوس کم ندارد. در غوغای ستارگان آرژانتینی و برزیلی، پیزارو و سانتاکروز مردان کلیدی در بوندسلیگا هستند. در سالهای درخشش شوچنکو اوکراینی، سرگی باربارز صرب مهاجم گلزن هامبورگیهاست.....
در بوندسلیگا، سالهاست طرفداران به دنبال پسران خود میگردند. هنوز هم طرفداران شالکه در دسته 2 با هر گل بروی سانه، با درخشش نویر و گورتزکا و مسوت اوزیل به خود میبالند که این، پسر ماست. در اشتوتگارت هنوز هم پرچمهای مخصوص سمی خدیرا و ماریو گومز پیدا خواهید کرد. و در آلبوم طرفداران وولفسبورگ، تصاویر کوین دیبروینه در جوانی به چشم میخورد. حساب دورتموندی ها و آن کارخانهی تولید و پرورش پسران جوان در تمام اروپا جداست....
بوندسلیگا همچنان بیشترین میانگین تماشاگر را در تمام اروپا دارد. و بیشترین نسبت تماشاگر به ظرفیت ورزشگاهها را. و بالاترین استانداردهای تجهیزات استادیوم به نسبت تمام باشگاهها در اروپا. هنوز هم باشگاههای آلمانی، با مالکانی و گروههای آلمانی اداره میشوند و در دورانی که هر قاب از الکلاسیکوهای و بازیهای من سیتی و آرسنال و میلان با نامهای قطر و امارات و سعودی پیوند خورده، روی لباس بایرن و دورتموند و....میتوان اسپانسرها و کارخانههایی در آلمان را یافت.....
بله، هیچکس نمیتواند برای سفارش آن لباسهای فاخر پر زرق و برق صبر کند اما... در آغاز عصر یخبندان دست درازی صندوقهای غول آسای سرمایه داری و دولتهای جاه طلب و الیگارشهای به دنبال تطهیر پولهای کثیف، هنوز هم میتوانید کمی بوندسلیگا را تماشا کنید... یک کت گرم در در برف زیبای زمستان بیشتر به کار شما خواهد آمد، و نه در آن کویر سوزان مردان متمول...