دستهای سام کر روی زانوهایش بود. در انتهای دیگر زمین، او بهتازگی شاهد بود که آلسیا روسو گل سوم انگلیس را به ثمر رساند تا به رؤیای استرالیا برای قهرمانی در جام جهانی زنان پایان دهد. احساس مسئولیت آشکار بود. فقط 72 ثانیه قبل از آن، او فرصتی را از فاصله نزدیک ازدستداده بود که میتوانست بازی را بهتساوی بکشاند. برای کر، این شبیه شکنجه بود. بدترین اتفاقی که ممکن است برای یک مهاجم، یک کاپیتان، رهبر یک ملت فوتبالی بیفتد. دردی که هرگز از بین نمیرود. داستان کاملاً اشتباه نوشته شده است. و بعد سرش پایین افتاد.....
اما در سراسر کشور، آرزو میلیونها هوادار فوتبال استرالیایی - قدیمی و جدیدتر - به جایی نرسید. آنها رنجهای کر را درک میکنند، اما پس از سفری فوقالعاده که ماتیلداها در یک ماه گذشته آن را طی کردند، میدانستند که او چیزی بیشتر از این به آنها بدهکار نیست. تیم متحول شده استرالیا موقعیتی را ارائه داد که کیفیت، تنش تاکتیکی و نوع مبارزهای همیشه نمایان بود. پس از شکستدادن تیم هایی قدرتمند همچون فرانسه و دانمارک، در نهایت با حریفی روبرو شدند که بهتر از سایرین میشناختند. قهرمان اروپا، انگلیس.
استرس و اضطراب کمکم شروع شد. تیکتاک ساعت بیش از ۶۲ دقیقه به سود انگلیسیها بود. ماتیلداها بهوضوح در رده دوم بهترینها مقابل شیرها قرار گرفتند. سام کر ستاره درخشان استرالیایی، بالاخره بعد از آن آسیبدیدگی ساق پایش در اولین مسابقه، دوباره به میادین بازگشت. اوایل بازی به نظر نمیرسید از بهترین حالت خود برخوردار باشد. موقعیتهای ازدسترفته، تأثیرگذاری نهچندان جالب در نیمه اول بازی نشان میداد، کر از آن آمادگی ایدهآل خود بسیار فاصله دارد. اما شماره 20 وارد بازی شد. در نیمه دوم سام دوباره احیا شده بود. و سپس این اتفاق افتاد. کلر هانت با یک توپربایی عالی، هافبک کاترینا گوری را پیدا کرد. کاترینا گوری با پاسی زیبا به کر، چهار بازیکن روبهرو خود را به دودسته تقسیم کرد. وقتی کر در دقیقه 63 توپ را از گوری دریافت کرد، نیمی از زمین با دروازه فاصله داشت. یک پیراهن تک طلایی، جدا شده در دریای آبی. اما او جلوتر رفت و اجازه پرواز داد. ضربه او تور را پیدا کرد و شب را سوراخ کرد. جمعیت 75000 نفری داخل استادیوم استرالیا غوغایی کردند. اگر کر قبلاً فلاشها را نشان میداد، این یک ابرنواختر بود که در زمان واقعی دیده میشد. در اوج مسابقات، بزرگترین ستاره آن درخشید.
ساعت تیکتاک میکرد و اخگرها همچنان میدرخشیدند. حالا وظیفه متوقف کردن کاپیتان استرالیا بر عهده مدافعان انگلیس بود. بقیه ماتیلداها همانجا بودند و کبریت در دست داشتند، کیندلینگ میآوردند یا فقط به شعلههای آتش خیره شده بودند. کر دوباره به داخل محوطه جریمه شتافت، پای مدافعی که دراز شده بود او را از خود دور نگه داشت. ضربهٔ بعدی بهسختی دور شد. جمعیت اکسیژن بود، مکان تمام گرما و نور. یک سانتر دیگر به کر، ضربه سری که بهخوبی مهار شد. این همان لحظهای بود که هرگز ملتی را ترک نمیکند. تسلط بر نیمهنهایی جام جهانی، نشاندادن یک رقیب سنتی و مهمتر از همه اثبات اینکه بازیگرانش شایسته صحنه هستند. این اوج بهترین ماه فوتبالی بود که کشور به خود دیده است. اما اگر فیلمنامه در امتداد یک قوس معمولی ساخته شود، یک خطای دفاعی آن را به وحشتی خالص تبدیل میکند. وقتی میلی برایت با لمس توپ نهچندان جالب، اجازه داد تا لورن همپ برای انگلیس گل روحیهبخش بزند، سناریو دیگر به هم ریخت.
با وجود دریافت گل، استرالیا همچنان در جریان بازی بود. کورتنی واین وارد زمین شد و بلافاصله از سمت راست تهدید جدی برای انگلیس بود. مری فاولر همیشه به خلق چیزی نزدیک بود. بهترین شانسی که او ایجاد کرد برای کر بود؛ اما باز هم شانس با استرالیاییها یار نبود. سپس در دقیقه 85، با مشت ضعیفی که مری ارپس دروازهبان تیم انگلیس، استرالیا را در موقعیتی صددرصد گلزنی قرار داد. ملتی نفسنفس زد. توپ کر را در فضای خالی در محوطه ششقدم پیدا کرد. هیچکس بهتر از این نمیتوانست آن را بپذیرد، بااینحال رگبار او بهشدت منحرف شد.
کر دستانش را پشت سرش گذاشت. اخم عجیبی به پا کرد. با اعتمادبهنفسترین و کاریزماتیکترین استرالیاییها. ناگهان همه گیجی، ناامیدی، ناباوری. بعد از سوت، کر بود. تنها. بازیکنان انگلیس آمدند و رفتند و بهسختی روی چشمان گریان کاپیتان ثبت نگاه میکردند. پیراهنش را روی صورتش گذاشت. تسلیناپذیر، بطری نوشیدنی را با انزجار به زمین پرت میکرد. سپس کر روی صفحهنمایش بزرگ ظاهر شد. و هواداران تشویق میکنند....