فوتبال همانند زندگی است. همان طور که زندگی پستی ها و بلندی ها، خوبی ها و بدی ها و زیبایی ها و زشتی ها دارد، فوتبال هم همه ی این موارد را داراست. در فوتبال، فیفا و سایر قدرت های بزرگ با تمرکز رسانه ای بر روی زیبایی ها باعث شده اند تا ما روی دیگر فوتبال را از یاد ببریم؛ روی زشت فوتبال...
در سلسله مقالات پرونده های گمشده به این موضوع پرداخته و پرونده های فراموش شده ی فوتبال یادآوری خواهد شد.
|
وقتی باشگاه های اروپایی دچار بحران مالی، کاهش در آمد و افرایش هزینه می شوند، تصمیم می گیرند با برنامه ای جدید به حل مشکل بپردازند؛ پروژه ی سوپرلیگ.
فلورنتینو پرز، مرد پیر مادرید، به عنوان مرد اصلی این پروژه و رئیس پروژه در راس است. پس از او، خوان لاپورتا، رئیس بارسلونا، به عنوان نایب رئیس انتخاب می شود. سران اصلی دو تیم بزرگ اسپانیا با گسترش رابطه ی دوستی خود به عنوان افراد اصلی پروژه منصوب می شوند.
همچنان بخوانید؛ پرونده های گمشده، قسمت اول
ماجرا از این قرار است که با افرایش هزینه ها و کاهش درآمد ها در زمان پاندمی کرونا، باشگاه های اروپایی به دنبال یک راه حل می گردند. آنها اعتقاد دارند پاداش یوفا به تیم های حاضر در لیگ قهرمانان کافی نیست. پس، پرز و لاپورتا با همکاری با یکدیگر، پروژه ی سوپرلیگ را به دیگر باشگاه ها معرفی و از آنها درخواست عضویت می کنند. تمام تیم های بزرگ و شناخته شده ی ۵ لیگ معتبر اروپایی با این درخواست موافقت می کنند؛ منچستر سیتی، منچستر یونایتد، لیورپول، اینتر میلان، یوونتوس، آث میلان، اتلتیکو مادرید، چلسی، بایرن مونیخ و .... به عنوان ۱۵ باشگاه موسس به سوپرلیگ می پیوندند و پنج باشگاه دیگر هم بر اساس عملکردشان دعوت می شوند.
یک بانک خصوصی اسپانسر پروژه ی سوپرلیگ می شود. پروژه ای که لیگی مستقل نسبت به نهاد های بالادستی فوتبال است.
و اما خود سوپرلیگ؛ سوپرلیگ در واقع یک لیگ جدا است که تیم های حاضر از آن با بازی در آن پاداش قابل توجه دریافت می کنند. بازی ها در دو گروه ۱۰ تیمی برگزار می شود و ۳ تیم اول هرگروه مستقیماً به یک چهارم نهایی و تیم های چهارم و پنجم هر گروه با شرکت در مسابقه ی پلی آف تکلیف دو تیم باقی مانده را مشخص می کنند. جایزه ای مجموعا ۳/۵ میلیارد یورویی برای کل باشگاه ها آنقدر دندان گیر هست تا باشگاه به الحاق به پروژه سوپرلیگ رضایت دهند.
اما، در سمت دیگر ماجرا و پس از اعلام رسمی تاسیس پروژه، یوفا و سایر نهاد های نظارتی وارد عمل می شوند. آنها با تهدید به اخراج این تیم ها از مسابقات اروپایی و عدم اجازه به بازیکنان این تیم ها برای مسابقات ملی خط و نشان جدی کشیدند.
از طرفی دیگر، طرفداران و تحلیلگران نیز آن را مایه ی شرم و یک رسوایی دانستند. طرفداران چلسی آن را "خیانت نهایی"، طرفداران آرسنال آن را "توطئه برای کسب درآمد بیشتر" نامیدند و طرفداران تاتنهام خشم خود را نسبت به این تصمیم اعلام کردند.
از سوی متفاوت، در رده های بالا تر هم شاهد واکنش بودیم. امانوئل مکرون و بوریس جانسن با اعلام مخالفت خود نسبت به این ماجرا و حمایت از اتحادیه اروپا آب پاکی را بر دستان تیم ها ریختند. الکساندر چفرین، رئیس یوفا نیز آن را همچون "گرگ شنل قرمزی" دانست و حامیان آن را "فریبکار" خطاب کرده بود.
در این میان، بحث داغی نسبت به این ماجرا شکل گرفته بود. اکثریت نظر بر مضر بودن آن داشتند و اقلیت داستان هم به حمایت از آن پرداختند. بخش مخالف ماجرا اعتقاد داشتند این مسابقات علاوه بر ایجاد خستگی در بازیکنان و پخش سرمایه میان تیم های بزرگ، آن را حتی یک روش پولشویی نامیدند. روسای سوپرلیگ اما با اعلام عدم فشردگی تقویم تورنومنت و ورود تیم های کم درآمد تر و کوچکتر، به توجیه ماجرا پرداختند. پس از آن، بالادستی های سوپرلیگ به شرح جذابیت های سوپرلیگ پرداختند: " شما می توانید به جای یک یا دو بار، چند بار به تماشای بازی تیم های بزرگ بنشینید. تصور کنید به جای هر چند سال، هر چند هفته به تماشای رئال مادرید-لیورپول بنشینید."
با این حال، این موضوع هم مورد مخالفت قرار گرفتند. اکثرا اعتقاد داشتند که محدود بودن تعداد این بازی ها به جذابیت آن افزوده است.
با تهدیدات نهاد ها، اکثر باشگاه های موسس به مرور زمان از این پروژه جدا می شوند و حتی فرمت جدید با حضور ۶۰ الی ۸۰ تیم هم مانع نمی شود و تنها چند باشگاه باقی می مانند؛ رئال مادرید، بارسلونا و یوونتوس.
پس از آنکه سران یوونتوس به اعلام ماندگاری در این لیگ جدید پرداختند، ناگهان پرونده ی دستکاری مدارک نقل و انتقالات این تیم ایتالیایی به دادگاه باز می شود. آنها با رو کردن مدارک اعلام مبالغ نادرست نقل و انتقالات تورینی ها برای حفظ تراز مالی مثبت به محکومیت بانوی پیر می پردازند. ماجرا حتی وسیع تر می شود؛ کسر ۹ امتیاز از بانوی پیر ایتالیا و محرومیت آنها از شرکت در مسابقات اروپایی.
در سمت دیگر، یعنی اسپانیا، بارسلونا هم چنین ماجرایی را تجربه می کند؛ پرونده ی نگریرا. با افشای مدارک، اسناد و مکالمات، پرداخت رشوه ی تیم کاتالونیایی ها به داوران لالیگا عیان می شود. با وجود اینکه این پرونده هنوز مختومه نشده و در جریان است، بارسلونا پیش از اثبات ماجرا از سوپرلیگ کنار می کشد؛ درست مانند یوونتوس.
شاید این دو پرونده اهرم فشار یوفا برای خروج این دو تیم از سوپرلیگ بود، شاید هم نظریه ی اول بی ربط است اما تیم مادریدی پرونده ای به این وسعت را تجربه نمی کند. شایعه ی تخلفات مالی که سریع تکذیب و رد شد، اتهام فرار مالیاتی به کارلو آنچلوتی و چند مورد دیگر که هیچگاه به اندازه ی نگریرا و پرونده ی یوونتوس رسانه ای و جدی نشدند. این دلیل محکمی برای رد نظریه اول است اما شاید هم گرگ باران دیده ی مادریدی ها، یعنی فلورنتینو پرز، نمی گذارد تیم به این سهولت وارد بحران شود.
نهایتاً، بدون توجه به دو نظریه بالا، بد نیست که پیچش اصلی ماجرا هم مشخص کرد. پیش تر خواندید که ماجرای سوپرلیگ از ۲۰۲۱ و در زمان پاندمی کرونا آغاز شد اما.... اما افشاگری های فوتبال لیکس و روی پینتو(همان مرد اصلی داستان قبلی) نشان می دهد پروژه ی سوپرلیگ از سال ۲۰۱۶ مطرح شده و بایرن مونیخ هم مشتاق ترین تیم برای آن بوده است. این موضوع نشان می دهد که پاندمی کرونا و کاهش درآمد های زمان این بیماری تنها بهانه ای برای کسب سودی بیشتر از جایزه های نهاد های راس فوتبال از سمت تیم های بزرگ بود.