دیوید بکام در گفتوگویی طولانی، احساساتش درباره داشتن مسی را بیان کرده است.
دیوید بکام، ستاره سابق تیم ملی انگلیس و باشگاه منچستریونایتد، این روزها یکی از خوشحالترین چهرههای ورزشی دنیا است. او که چندسالی میشود به جرگه مالکان فوتبال اضافه شده و توانسته باشگاه اینترمیامی در MLS را مدیریت کند در جدالی بزرگ با تیمهای صاحبنام دنیا و البته متمول عربستانی، لیونل مسی، فوق ستاره آرژانتینی دنیای فوتبال را به آمریکا برده تا پیراهن صورتی اینترمیامی را به تنش کند. دیوید به تازگی گفتوگوی بسیار مفصلی درباره مسی، میامی و البته منچستریونایتد انجام داده. بخش مربوط به حضور لئو در میامی، در این مطلب آورده شده است.
امضای قرارداد با لیونل مسی
به نظرم امضای قرارداد با لیونل مسی، فراتر از هر اتفاق ورزشی در تاریخ آمریکا است. ضمن اینکه از لحاظ تجاری هم یکی از اتفاقات مهم ورزشی در دنیا محسوب میشود. آوردن لیونل مسی به اینترمیامی، تیمی که تازه ۳ سال از زمان تاسیسش میگذرد، آن هم بعد از اینکه او جام جهانی را برده، کار بسیار بزرگی است.
احساس داشتن مسی
هرگز فکرش را نمیکردم به عنوان مالک یک باشگاه، درست به من احساسی دست بدهد که زمان بازی کردن آن را تجربه کرده بودم. وقتی تلفنم زنگ خورد و گفته شد کار با مسی تمام شده، دقیقا همان حس زمان بازی کردن در اولدترافورد یا ومبلی به من دست میداد. برای در اختیار داشتن بهترین بازیکنی که دنیای فوتبال به چشم دیده در همه جهات مبارزه کرده و برنده شدیم.
تصمیم برای خریدن لیونل مسی
همه چیز از یک لیوان نوشیدنی سر میز شام شروع شد. رو به خورخه ( شریک بکام در اینترمیامی) کردم و گفتم نیاز داریم روزی مسی در تیم ما بازی کند. احتمالا این حرف را در یکی از همان نخستین دیدارهایمان زدم و از همان موقع در گوشه ذهنم باقی مانده بود. فکر میکنم مالک هر تیم ورزشی دقیقا به یک چیز فکر میکند؛ میخواهم بهترین بازیکنان دنیا را به تیمم بیاورم. همه موفق به انجام چنین کاری نمیشوند اما ما سر میز شام به خودمان گفتیم اگر بتوانیم مسی را به اینجا بکشانیم، هم برای بازارمان خوب است، هم برای هوادارانمان در این گوشه دنیا. قاعدتا در این زمینه، کسی بهتر از او وجود نداشت.
آغاز مذاکره برای داشتن مسی
سال 2019 پنهانی سوار هواپیما شدیم و از لندن به بارسلونا رفتیم. در آنجا در یک هتل به دیدار خورخه مسی (پدر و مدیربرنامههای لئو) رفتیم و مذاکرات اولیه را شروع کردیم. مذاکره صادقانه و ساده بود. به او گفتیم دوست داریم پسرت یک روز در تیم ما بازی کند. گفتیم، میدانیم هنوز وقتش نرسیده اما واقعا میخواهیم یک روز لئو در میامی به میدان برود.
راضی شدن مسی برای حضور در آمریکا
فکر می کنم چیزی که به لئو در این زمینه کمک کرد، دیدن دوران حرفهای من بود. وقتی به لیگ آمریکا رفتم 32 سال داشتم و از رئال مادرید جدا شده بودم. آن زمان خیلیها از من انتقاد کردند و می گفتند به جایی میروم که کلا 13، 14 تیم بیشتر ندارد و فقط 6 ورزشگاه مخصوص برای فوتبال در آن کشور هست. باوجود این مباحث در آن برهه، آماده پذیرش چنین سختی بودم. مردم میگفتند، ریسکش زیاد است اما برای من موضوع، چنین چیزهایی نبود. همیشه آمریکا را دوست داشتم و عاشق فرصتی بودم که در اختیار همه میگذاشت. همیشه هم به این فکر میکردم اگر بتوانم، روزی در این کشور زندگی میکنم و وجهه آنها را تغییر میدهم. میخواستم چیزهایی که در اروپا یاد گرفته بودم را به این منطقه از دنیا بیاورم و جزئی از آن شوم. البته نمیخواهم بگویم همه این کارها فقط به خاطر من است چون افراد زیادی تلاش کردند تا زمانی که لیگ این کشور روزهای سختی را تجربه میکرد من را به لسآنجلس ببرند. آنها آدمهای متعهد و با بینشی بودند. فکر می کنم لئو همه این موارد را دیده و به خودش گفته است اوکی، این یک فرصت خوب است! البته به این موضوع هم پی برده پروژهای بلندمدت در دستور کار است.
بردن 2 بازی نخست با لیونل مسی
اگر ۲ بازی اول را با مسی هم میباختیم، باز نگران نمیشدم. میخواهم برنده باشم، مسی هم میخواهد برنده باشد. همکاران من در باشگاه هم میخواهند برنده باشیم اما از همه اینها مهمتر همان بحث پروژه طولانی است. دقیقا همان چیزی که من درکش کردم، مسی هم به همان نتیجه رسیده. او به عنوان یک بازیکن همه جامها را برده است. جام جهانی گل سرسبد آنهاست. او به حضور در اینترمیامی به چشم یک پروژه و یک میراث نگاه میکند. فکر نمیکنم خیلی از بازیکنان چنین نگاهی داشته باشند. آنها میخواهند فرصت بازی کردن در لیگهای مختلف را به دست بیاورند اما لئو به سادگی به این نتیجه رسیده میتواند چهره فوتبال در این کشور را عوض کند. او می تواند منبع الهام نسل آینده باشد. برای این کار چیزی بهتر از این نیست که لئو در میامی به زمین برود تا همه بچهها دربارهاش حرف بزنند، به او نگاه کنند و از این ستاره چیزهای جدیدی بیاموزند. مسی همچنین میخواهد فوتبال را در این کشور بهتر کند و سطح آن را بالاتر ببرد؛ همان طور که قبلا چنین کرده است. الان فقط همه میامی درباره لئو حرف نمیزنند بلکه کل آمریکا و همه مردم دنیا چنین میکنند.
وقتی مسی بله را گفت
من به همراه خانواده ام به ژاپن رفته بودم. ساعت 5 صبح، به خاطر صدای لرزش گوشیام از خواب بیدار شدم. از صدای گوشیام ویکتوریا هم از خواب بیدار شد و به من گفت واقعا که! تلفنت را خاموش کن! به تلفنم نگاه کردم و به خودم گفتم حتما باید اتفاق مهمی افتاده باشد. عینکم را گذاشتم و گفتم: لئو رسید! تمام شد، رسمی شد! ویکتوریا به من گفت چطور چنین خبری را اعلام کرده است؟ گفتم در تلویزیون اعلام کرده میخواهم بروم اینترمیامی! همینطور که دربارهاش حرف میزدم حس میکردم مو به تنم سیخ شده است. خیلی زود به خورخه ماس زنگ زدم و کاملا احساساتی شده بودم چون میدانستم در سالهای اخیر چقدر روزهای دشواری را پشت سر گذاشته بودیم... این خبر همه چیز را در باشگاه ما تغییر داد. در آن زمان ویکتوریا به من دلداری داد و آنجا بود که یک بار دیگر کاملا احساسات بر من غلبه کرد.
داشتن مسی در تیم
هر روز ساعت 7.30 صبح میروم تا او را ببینم؛ فقط به خاطر اینکه مطمئن شوم همه اینها واقعی است. پیوستن مسی به تیم من، در زمره بهترین اتفاقاتی است که در زندگیام رخ داده. در این مورد هیچ شکی ندارم؛ هیچ شکی.
منبع : https://bityl.co/K98N