👑سپاهان و رئال👑 یه بار بابام کرکرهی مغازه رو که داده پایین،
یه قمری لاش گیر کرد
فرداش که داشت مغازه رو باز میکرد دیدش و آوردش خونه
الان ۲ ماهه تو خونمون پرواز میکنه
باهامون دوسته
به خدا ظهرا که سر سفره میشینیم خودش پرواز میکنه میاد دم سفره
یه بار براش یکم برنج کشیدم تو یه نعلبکی
اومد نشست بغل ما نوک زد و خورد😂
بالش هم که گیر کرده بود خوب شده