ی روز خانوم مهد کودکی گفت پسرت خیلی قشنگ نقاشی کشیده
بعد مامانم بهم ی شکلات داد
من شکلاتو پرت کردم سمتش
خانوم مهد کودکی گفت خانوم اصلا براش جایزه نخر خیلی رو داره
بعد گفتم تو چی میگی ۴۰ سالته ترشی انداختی
مادرم یکی زد تو گوشم منو از اونجا آورد بیرون
تو راه کلی غر میزد
چشمم به ویترین افتاد...
گفتم والدز کبیییر
دست مادرم ول کردم بعد موتور منو پرت کرد رو هوت
والدز کبیر اومد گفت منم چرا دوییدی جلو خیابون اون فقط طرحم رو دفتر نقاشی بود این خودمم بیدار شو بیدار شو
من گفتم والدز کبیر و چشمم میچرخید
مادرم با کیف اومد بزنه به والدز من گفتم نه نه من والدز میخوام مامان تو مرخصی برو رد کارت
والدز منو رسوند بیمارستان بعد ی عالمه کامپوت و خورشت قیمه و اینا آورد گفت اینو گواردیولا درست کرده گفتم نمکش کمه
بعد والدز خودشو ریخت تو غذا گفتم به به حالا با نمک میشه
ولی ویکتور تو باید سالها حالا برای این فوتبال بدرخشی نمیخورمت
اینو گفتم جو والدز کبیر رو گرفت شیرجه رفت خورد به گلدون
گلدون افتاد شکست
رئیس بیمارستان که پرز بود
اومد گفت خخخخخ حالا گیرت انداختم والدز تو رو که دستگیر کنم چیزی مانع رئال مادرید نیست جز مسی ولی الان یکی از موانع حذف میشه
والدز کبیر: علف باید به دهن بزی شیرین بیاد
من هنوزم نتونستم کشف کنم چرا در اون زمان کبیر کبیران (ویکتور بزرگ) در اون لحظه از این ضرب المثل استفاده کرد
بعد افراد بدجنس به بهانه گلدون والدز رو گرفتن بردن من گفتم نههههه ی بچه بودم و گریه کردم والدز دستشو دراز کرد ولی پرز بدجنس لگد زد دستمون نرسید
اتاق پر اشک شد تا اینکه شیشه شکست توپ افتاد تو اتاق
دیرینگ رینگ ریرین ریرینگ
بازیکنای بارسلونا وارد شدن
مسی ژاوی اینیستا پویول هانری و....
از ذوق پریدم بالا گفتم والد..
والدز.. والدز رو پرز بدجنس و مامورانش بردن
مسی دستشو کشید رو سرم کلی ذوق کردم
پویول گفت حملههههه
پرز بدجنس رو با لبخند دیدیم
تعجب کردیم یهو دیدیم والدز کبیر رو از پنجره پرت کردم پایین بعد پرز چشمک زد
من گفتم نههههه
همه نفسا تو سینه حبس
ولی دقیقا پنالدو داشت از اونجا رد میشد و والدز کبیر خورود به اون افتاد اینطور سرعت کم شد و والدز بزرگ زنده موند
یجورایی لردنالدو فدای کبیرالدز شد
بعد ژاوی گفت بچه ها وقت تصفیه حسابه
پریدیم حسابی پرز و ماموراشو زدیم