مطلب ارسالی کاربران
برای حمید؛ پسری آنسوی سکو ها
۲ سال پیش بود که خبری شوکه کننده روح و جان فوتبال دوستان را آزرد؛ خبر فوت مردی که فوتبال با او برای ما معنا پیدا کرد. بله، معنای فوتبال برای ما حمیدرضا صدر است. |
حمید را ابتدا با آنسوی نیمکت می شناسیم؛ برنامه ای که جزو اولین برنامه های تخصصی بررسی فوتبال اروپا بود. آنسوی نیمکت چیزی را در برنامه های ویدئویی و زنده و حتی کلیپ های فوتبالی ایران گسترش داد که قبل از آن کاربردش آنچنان نبود. تعامل فوتبال و موسیقی، تعامل فوتبال و ویدئو.
موسیقی های مطرح جهان بر روی کلیپ های خداحافظی ریو فردیناند، فاجعه ورزشگاه هیسل و .... استفاده می شد و رنگ و روی تازه ای به ویدئو ها می داد. پس از آن، تحلیل ها و نظرات کارشناسانه دکتر صدر را می شنیدیم. ادبیات و سبک سخن گفتن اش و زبان بدن اش همه و همه موجب می شد مدت ها پای صحبت حمید بنشینیم.
پنجشنبه شب ها همیشه متفاوت بود، آنسوی نیمکت و حمیدرضا روز متفاوتی را رقم می زنند. شاید آنسوی نیمکت بدون حضور او آن جذابیت را نداشت، شاید کارشناس دیگری با آن جذابیت نبود اما در هر حال هر کجا که او را می دیدیم، هر کجا که نام او را می شنیدیم، کار های دیگر را کنار می گذاشتیم.
او می گفت که نسبت به دیگر منتقدان و تحلیل گران در دنیای دیگری است اما در هر دنیایی که بود، آن دنیا برای ما دوست داشتنی بود.
در نهایت با شروع برنامه ی جدید، یعنی فوتبال ۱۲۰، برنامه ی دیرینه و جذاب ما هم به انتهای راه رسید. ای کاش، ای کاش و ای کاش که هیچوقت پایان آن را نمی دیدیم.
حمید اما حسابی دست به قلم بود. نیمکت داغ اولین گام جدی و اولین کتاب فوتبالی اش بود. در نیمکت داغ نه تاکتیک ها و مسائل فنی، بلکه مسائل خارج زمین و به اصطلاح خارج گود را هدف گرفته بود. بررسی چندین و چند مربی مِن جمله رینوس میشل، سر الف رمزی، ماریو زاگالو و .... نشانه گرفته شده بود.
و روزی روزگاری فوتبال، کتابی که به تاثیرات فوتبال، فرهنگ مردم های مختلف و آنکه چگونه آنها فوتبال را می بینند و به آن عشق می ورزند و آن را دنبال می کنند، پرداخته بود.
پسری روی سکو ها هم متفاوت بود؛ کتابی که با دید دوم شخص و گاهاً اول شخص به بررسی چهار دهه ی فوتبال ایران پرداخته است. ناسلامتی، شاهین صدر برادرش فوتبالیست بوده است و خودش، با سفر به استادیوم ها و مطالعه و نوشتن در فوتبال و کسب اطلاعات گوناگون، کتاب متفاوت دیگری نوشته است و تاریخ نگاری و خاطره نگاری و داستان نویسی را در کتاب آورده است.
و در نهایت، از قیطریه تا اورنج کانتی، باز هم کتابی دوم شخص و باز هم متفاوت. دکتر صدر در این کتاب روز های مبارزه اش با آن بیماری منحوس، یعنی سرطان، یاد و خاطره اش را گرامی داشت.
دکتر صدر مدتی هم در وبگاه گل فارسی می نوشت. و پس از آن، در طرفداری هم نوشت. او مقالات مختلفی درباره ی سوژه های روز دنیا می نوشت. در نهایت، حمید از آنجا هم رفت تا دیگر به جز موارد تک و توک، مواردی مثل حضور در برنامه ی فوتبال ۱۲۰، داغ فوتبال بدون حمیدرضا صدر را بر دل ما بگذارد.
در نهایت و پس از آن اتفاق دردناک، دختر اش غزاله، نقد ها و یادداشت هایش را در کتابی با نام "همیشه باز می گردم" جمع آوری می کند تا باز هم شیدای قلم زیبای حمید شویم.
دکتر صدر در مورد سینما هم می نوشت. درباره ی شاهکار های تاریخ سینما، درباره ی کارگردان ها و آثار هنری. او در بانی فیلم، ماهنامه فیلم، نشریه هفت و دیگر مجلات می نوشت.
او پس از صحبت های منفی مسعود فراستی درباره ی هامون می گفت: "مهم این است که هامون مانده است. فارغ از هر نظری که درباره اش داشته باشیم، هامون مانده است."
همچون فوتبال، او در سینما هم فوق العاده سخن می گفت و فوق العاده می نوشت.
درباره ی فیلم صامت One week می گفت: " هر بار میخواهم جادوی سینمای صامت را به رخ بکشم این فیلم را نمایش میدهم تا همه میخکوب شوند. بازی با فضا و اشیا حیرت انگیز است. همیشه در پایان فیلم از خود میپرسم: آیا میتوان طی بیست دقیقه به قله ی رفیع تری از کیفیت سینمایی دست یافت؟"
به راستی که او در هر کجا که بود، قلب ها و روح و روان ما را با خود می برد و جلا می داد.
او برای ما ورق تازه ای رو می کند، معرفی فیلم های کالت و ناآشنا.
از همان فیلم "یک هفته" تا فیلم Witchfinder General.
و روزی، حميدرضا در برنامه ی هفت به روند به وجود آمدن يک ستاره در سينما اشاره کرد: "ستارههاي سينما در طول تاريخ و در دورههاي مختلف زائيده ديدگاه مخاطب بودهاند و اين مردم بودند كه آنها را می ساختند."
او با اشاره به تعريف ستاره از نظر سينماي غرب گفت: «براساس اين تعريف ستاره در سينمای غرب كسي است كه در فيلم بازی می كند، تصاويرش در مجلات منتشر می شود و مطالبی نيز درباره وی نوشته می شود."
صدر میان ما فوتبال دوستان جایگاه ویژه ای دارد. او برای ما همان کارشناس دوست داشتنی آنسوی نیمکت، همان نویسنده ی نیمکت داغ و همان تحلیلگر برنامه های تلویزیونی است. او برای ما همان مرد دوست داشتنی است که فراغ اش غم انگیز است. حالا دو سال می گذرد، دو سال از فوت صدر. در این میان، همچنان فراغ یک صدر احساس می شود، کسی که همیشه برای ما در صدر باشد. تقدیم به حمید، پسری آنسوی سکو ها.