مطلب ارسالی کاربران
Khande mrsz
میگی خستم
بریم از اینجا یجای دیگه منم هستم
فقط میترسم
چون هیچ موقع بدون تو
تنها هیچ جایی نرفتم
چون که من خستم
از این آدما
من مستم
از اون موهات
از اون روزای خوبی که داشتیم
هرجا بشینی میبینی این سگه رو روپات
(اونقدیم معرفت داریم)
تو تنها کسی هستی
که میاری خنده رو لبام
تو تنها کسی هستی
که باهاش روشنه حتی شبام
تو تنها کسی هستی
که نمیکنم از دستش فرار
تو تنها کسی هستی
که قبل دیدنش ندارم آروم و قرار
تو مثل شهر کوچیک من
هنوز برام خاطره سازی
هنوزم قبله ی معصوم نمازی
تو مثل یاد بازی من
تو کوچه های پیر و خاکی
هنوزم برای من عزیز و پاکی
میدونی ندارم هیچ باکی
وقتی تو پیشمی و
پیشم حرف میزنی
میخوام بشینم
فقط نگات کنم
اصلا هیچی نگم فقط
بشنومت و بعد برگردی
صدات کنم ببینمت
تو تنها کسی هستی
که میاری خنده رو لبام
تو تنها کسی هستی
که باهاش روشنه حتی شبام
تو تنها کسی هستی
که نمیکنم از دستش فرار
تو تنها کسی هستی
که قبل دیدنش ندارم آروم و قرار