با پیشرفت فوتبال در دنیای امروزه، تاکتیک، سیستم و حتی پست های بازیکنان به مرور زمان دچار تحول عظیمی شده است. یکی از این موارد پست مهاجم نوک می باشد. با بروز شدن اطلاعات مربیان در فوتبال، آنها تصمیم به تغییر سبک مهاجم نوک زدند. اما مهاجمان کلاسیک هیچ وقت شبیه به مهاجمان مدرن نبودند. مهاجم های کلاسیک یک تمام کننده قهار هستند. اما با آمدن مهاجمان مدرن در دنیای بروز شده فوتبال، تعداد مهاجمان کلاسیک در فوتبال امروزی بسیار کمتر شده است. این تغییر سبک در پست مهاجم باعث دو دستگی در میان کارشناسان فوتبالی و فوتبال دوستان شده است. عدهای اعتقاد دارند مهاجم های کلاسیک تمام کننده های بهتری بودند. عدهای دیگر نظرشان خلاف آن دوستان است. آنها اعتقاد دارند مهاجم های مدرن، دوندگی بدون توپ عالی، در بازیسازی مهم هستند و ..... در تیم دارند و این کار می تواند کمک شایانی به تیم کند. حالا قرار است، در این مطلب توضیحی از مهاجم های کلاسیک، چند نوع مهاجم کلاسیک وجود دارند و تفاوت اصلی با مهاجمان مدرن چیست، را متوجه شویم. پس با ما همراه باشید!
تفاوت اصلی مهاجمان کلاسیک با مهاجمان مدرن چیست؟ |
خوب اول از همه بگوییم، مهاجم ها به دو دسته کلاسیک و مدرن تقسیم می شوند. تفاوت اصلی آنها، در نداشتن توپ است. یعنی مهاجم های کلاسیک بدون توپ دوندگی لازمه را ندارند اما مهاجم های مدرن بدون توپ هم دوندگی بسیار عالی دارند. برای مثال شما تیمی دارید که High Press یا High Block (یعنی از جلو پرس کردن یا از جلو بستن)، اگر لازمه تیم شما به این تاکتیک است، نباید سراغ مهاجم نوک هایی بروید که کلاسیک هستند، زیرا تیم شما با مشکل جدی مواجه می شود. برای انجام این راه حل باید سراغ مهاجمان مدرن بروید زیرا دوندگی بسیار خوبی دارند. از نمونه های بارز مهاجم نوک های کلاسیک می توان به دیده دروگبا، فن نیستلروی، کریم بنزما، دیمیتار برباتوف، رونالدو برزیلی، و... اشاره کرد.
_________________________________________________________
مهاجم کلاسیک به چند دسته تقسیم می شوند؟ |
مهاجم های کلاسیک به چندین دسته تقسیم می شوند. اما دو مورد آن مهم ترین فاکتور های مهاجم کلاسیک محسوب می شوند: ۱. مهاجم های هدف یا باکس ۲. مهاجم های تارگت من
۱. مهاجم های هدف:
این دسته از مهاجمان دوندگی لازمه را ندارند، یا اصلا بهتر است بگوییم این دسته از مهاجمان اصلا دوست ندارند بدون توپ بدوند. آنها بازیکنان تنبلی هستند، ایستااند، سرعت کافی را ندارند و یک در مقابل یک را نمی توانند بردارند. این دسته از مهاجمان، تیم شما را در تاکتیک High Press با مشکل جدی مواجه می کنند. چند نوع مثال از این دسته از مهاجمان بزنیم:
دیگو کاستا یا اولیور ژیرو نمونه بارز مهاجم هدف هستند. این دسته از مهاجمین تمام کنندگی بینظیری دارند. به ظور آمیانه تر اینکه این نوع از مهاجمان نون تمام گنندگی شان را می خورند. کاستا، ژیرو، دنی اینگر، کاروت لوین، لواندوسکی و... مهاجمانی اند که باید بازیکنان هم تیمی برایشان سانتر بکنند یا وینگر ها یا هافبک های تیم باید برای آنها خلاقیت خرج بدهند یا خلق موقعیت کنند، تا این دسته از مهاجمین بتوانند ضربه آخر را به توپ بزنند. به این دسته از مهاجمان، مهاجم های هدف می گویند و زیر مجموعه مهاجم کلاسیک هستند.
۲. مهاجم های تارگت مَن (target man):
این دسته از مهاجمان هم کلاسیک محسوب می شوند. اما یک مقدار بالاتر از مهاجم های هدف مثل، اولیور ژیرو، کاروت لوین یا مثلا زلاتان ابراهیموویچ پیر شده در آث میلان دقیقا یک مهاجم کلاسیک یا مهاجم هدف تیم هستند. الان شما بازیکنی دارید، علاوه بر اینکه مهاجم هدف و ضربه زن اخر تیم محسوب می شوند، می توانند تارگت مَن تیم شما هم باشند. یعنی زمانی که تیم شما توپ را از دست بدهد یا صاحب توپ نباشد، میل به دویدن زیاد ندارد اما می تواند بدن بگذارد. این جملهای که نوشته شد معنی بدن گذاشتن در محوطه جریمه نیست، بلکه این معنا را دارد که این نوع مهاجمان به میانه های زمین بر می گردند و با بدن گذاشتن کار را برای هم تیمی های خود آسان می کنند. این دسته از مهاجمان یک در مقابل یک را نمی توانند بر دارند، تکنیک پایینی دارند اما مقداری خلاق تر از مهاجم های هدف هستند. روملو لوکاکو و دیدیه دروگبا نمونه بارز این دسته از مهاجمین هستند. دیدیه دروگبا در چلسی دقیقا نقش یک تارگت مَن فوقالعاده را داشت. هرگاه زمانی که تیم چلسی در بازیسازی دچار مشکل می شد، مهاجم نوک این تیم یعنی دروگبا به میانه زمین آماده و دروازهبان تیم پیتر چک با ارسال توپ برای دروگبا، نقش بازیسازی اصلی را به دروگبا می سپرد. دیدیه با سابیدن به توپ و پاس دادن به بازیکنان هم تیمی کار را برای آنها سهل می کرد. (به این روش Long Ball بازی کردن می گویند).
_________________________________________________________
علت مشکل خوردن مهاجم های هدف یا باکس در بعضی تیم ها چیست؟ |
یکی از دلایلی که توماس توخل، اولیور ژیرو برای ادامه کار در چلسی نخواست، این بود که ژیرو بدون توپ دوندگی لازم را نداشت. یکی از فاکتور های مهمی که توماس توخل توانست لیگ قهرمانان اروپا با چلسی کسب کند، دوندگی بی امان بازیکنان تیمش در خط حمله بود. ژیرو این توانایی را نداشت که همانند سایر مهاجمین بدود. برای همین توخل مجبور شد، او را از تیم کنار بگذارد. برای ادامه کار، توخل از مدیران چلسی درخواست خرید روملو لوکاکو را داد. باشگاه چلسی لوکاکو را برای او خرید. خریدی که توماس توخل انتظار داشت، لوکاکو دقیقا بازی مورد دلخواه توخل را انجام دهد, اما نشد. زیرا لوکاکو علاقهای به دوندگی زیاد نداشت. توخل از او می خواست تا روزنه های تیم حریف را ببندد و نگذارد تیم حریف به راحتی وارد زمینش شود، اما لوکاکو علاقهای به انجام این کار نداشت.
به همین دلیل لوکاکو هم نتوانست جایی در ترکیب تیم توخل داشته باشد، زیرا لوکاکو مهاجمی بود، که می خواست در باکس محوطه جریمه ضربه اخر را بزند یا نهایتش این بود که مقداری به عقب زمین بیاید، و با ستون کردن بدن، پاس گل به هم تیمی خود بدهد یا در محوطه جریمه ضربه آخر را بزند.
یکی از دلایل موفقیت لوکاکو در دوره اولش در اینتر استفاده از همین روش بازی از او بود. آنتونیو کونته دقیقا همین روش را با زوج لوکاکو و مارتینز انجام می داد که توانست، هم نتایج های خوبی با اینتر بگیرد و هم توانست لوکاکو را به بهترین دوران اوج فوتبالی خود برساند.
_________________________________________________________
کلام آخر
این دومورد جز مهمترین دسته های مهاجم کلاسیک محسوب می شوند. نتیجه این مطلب نشان می دهد مهاجمان کلاسیک با اینکه دوندگی کمتر داشته و نقش بازیسازی کمی دارند اما تمام کننده بادقتی هستند که می توانند نتیجه بازی را در هر دقیقه از بازی تغییر دهند. برای همین این نوع مهاجمین همیشه، همیشه چاره گشا تیمشان در مواقع سخت هستند.