بگذار تا بخوانم
با گیتاری در دست
بگذار تا بخوانم
من یك ایتالیایی هستم
مرگ کوچه ها را فرا می گیرد اما نترس زیرا یک ایتالیایی هستی . رسم تو ، رسم وفاداری ، عشق ، زیبایی و افتخار است . مرگ چنگال های بلندش و دندان های تیزش را به رخ بکشد اما بجنگ زیرا یک ایتالیایی هستی ! خدایان آتن به رم پیغام می آورند : <<جنگی بزرگ در راه است >> اما فرار نکن زیرا یک ایتالیایی هستی و با شکست و مرگ روبرو می شوی . گیتار خود را در دست بگیر و ترانه عشق را به آسمان های بلند بفرست و فریاد بزن : << روزت بخیر ایتالیایی که می جنگد ! >>
روز بخیر ایتالیا با اسپاگتی های تردت
و پارتیزانی مثل رئیس جمهور
با رادیوی اتومبیلی همیشه در دست راست
و قناری كوچكی بالای پنجره
بر سر یک دو راهی قرار می گیری ، بین نجات معشوقه یا خودت به یاد فرانچسکو توتی که برای رم ، روح خود را گذاشت و الکس دل پیرو که مانند یک جنتلمن واقعی هیچگاه بانو پیر سیاه و سپید پوش خود را ترک نکرد ، معشوقه خودت را نجات بده و به امید اینکه باری دیگر بتوانی بانوی خودت را در آغوش بگیری و عشق خودت را به او نشان بدهی ، بجنگ ! کار درست را انجام بده ، مهم نیست چقدر سخت است زیرا یک ایتالیایی هستی . گیتار را بلند تر بنواز و بلند تر فریاد بزن : << روزت بخیر ایتالیایی که هرگز نمی ترسد ! >>
روز بخیر ایتالیا با هنرمندانت
با آمریكایی های زیادی روی پوسترها
با ترانه هایی درباره عشق و قلب
با زنانی همیشه بیشتر از راهبه ها
زمانی که مانند سیزیف راز های خدایان را برای مردم بازگو کرده ای و حالا مجازات تو این است که یک تخته سنگ را به نوک قله المپ برسانی و هر گاهی که تو تخته سنگ را به قله می رسانی ، آن سنگ بزرگ از دستت می افتد ، فراموش نکن که یک ایتالیایی هستی و دوباره سعی می کنی زیرا تو میدانی که ایستادن ، به منظور شکست است . زمانی که خودت را خسته دیدی به یاد بیاور که روزی بوفون نیز مانند تو بود . زمانی که به نوک کوه می رسید و سنگ دوباره به پایین می افتاد ، او توقف نمی کرد و درست است که برایش به گرانی از دست دادن چندین جام گوش دراز قاره سبز برایش تمام شد اما افتخاری مانند قهرمانی در جام جهانی با گرفتن سر زیدان با آن دستان جادویی نصیبش شد پس دوباره با گیتارت بنواز و فریاد بزن : << روزت بخیر ایتالیایی که نمی ایستد ! >>
روز بخیر ایتالیا
روز بخیر ماریا (مریم مقدس)
با چشمانی پر از غم
روز بخیر خدا
میدانی من نیز اینجا هستم
با نام پدر ، پسر و روح القدس به استقبال مرگ بپرداز و شمشیرت را به دست بگیر زیرا یک ایتالیایی هستی و مانند دانته از مراحل دوزخ تا جهنم را بخاطر بیاتریس طی می کنی . زمانی که مرگ چنگال و داندان هایش را در بدن فرو می کند ، رابی باجو را به یاد بیاور که آن غم جانسوز پنالتی نفرین شده فینال جام جهانی ، او را تسخیر کرد اما نمی توانست او را شکست بدهد و با زیبایی ها یک دنیا را عاشق خود کرد . غم و اندوه نرسیدن به مقام در آخرین لحظات را فراموش کن و به یاد آن خوشحالی های دیوانه وار ، لبخند بزن و به نام تورین ، ناپل ، میلان و هزاران مکان دیگرت بنواز و فریاد بزن : << روزت بخیر ایتالیا ! >>
بگذار تا بخوانم
با گیتاری در دست
بگذار تا بخوانم
ترانه ای را آهسته آهسته
بگذار تا بخوانم
زیرا افتخار میكنم
یك ایتالیایی هستم
یك ایتالیایی واقعی
روز بخیر ایتالیایی كه نمیترسد
و با خمیر ریشی به طعم نعناع
با لباس آبی راه راه
و موویولای یكشنبه در تلوزیون
روز بخیر ایتالیا با قهوه ریسترتو (نوعی قهوه كوچك اما قوی)
جورابهای جدید در اولین كشو
با پرچمهایی در خشك شوئیها
و یك (فیات) 600 شكسته