تابستان شروع شده و لیگ های فوتبال معتبر اروپایی به اتمام رسیدهاند. این دوره از فصل می توان به عنوان بدترین دوره برای فوتبال دوستان توصیف کرد. البته جدیدا با زیادهخواهی یوفا و فیفا بازی ها زیادی در عرصه تیم ملی در تابستان بیشتر برگزار میشود. اما جدا از این مسائل در دوره تابستان هم بازی های جذابی برگزار شده است. از بازی های جام جهانی، یورو تا کوپا آمریکا و......
ما هم قصد داریم در فصل تابستان به هیجانانگیز ترین بازی ها در جام جهانی، یورو و.... بپردازیم.
در قسمت اول قراره از بازی دیوانه وار و دراماتیک آلمان غربی - مجارستان در فینال جام جهانی ۱۹۵۴ شروع کنیم. پس با ما همراه باشید!
|
آلمان غربی زمانی که جام جهانی را در سال 1954 بالای سر برد، هنوز تیم کاملی نبود. این پیروزی نامحتمل به عنوان معجزه برن شناخته شد و به شفای ملتی کمک کرده که گم شده بودند و واقعاً به الهام نیاز داشت. در حالی که فرانس پوشکاش و دوستانش برای قهرمانی در جام جهانی مطمئن بودند، مقابل تیمی قرار گرفته بودند که کاپیتان آن تیم تا همین چهار سال قبلش در یک قدمی مرگ بود و اسیر بود اما الان در برابر غول های معروف اروپا و دنیا قرار گرفته است. سپ هربرگر سرمربی آلمان غربی و بازیکنان تیمش برای حضور در استادیوم وانکدورف در برن سوئیس سختی های و مشقت زیادی را تحمل کرده بودند. آلمانی ها دیگر در بهترین حالت خود بودند و می خواستند کاری انجام دهند.
در همین حال، مجارستان حریفی که چهار سالی بود شکستی را متحمل نشده بود و دارای بهترین ستاره ها در جهان بود. صحنه برای نبرد آماده شده بود، اما آنچه رخ داد شاید ناراحت کننده ترین و غم انگیز ترین قهرمانی در جام جهانی بود. زیرا این قهرمانی بیشتر مفهوم بازیسازی هویت یک ملت سرگشته را داشت.
اولی هسه، نویسنده و مورخ فوتبال در مصاحبهای گفته است: این لحظه تعیین کننده ای برای کل کشور بود. بله، لحظه تعیین کننده ای برای ورزش بود. اما این قهرمانی خیلی بیشتر از فوتبال بود.
در بازگشت به خانه، کشور در آشوب بود. اثرات پس از جنگ جهانی دوم فاجعه آمیز بود زیرا آلمان به چهار منطقه تقسیم شد و تحریم های طولانی مدت از سوی متفقین رشد اقتصادی را برای آنها بسیار محدود کرده بود. روحیه در پایین ترین حد خود قرار داشت زیرا از حامیان و مخالفان نازی انتظار می رفت که به عنوان همسایه در کنار یکدیگر زندگی کنند و کودکان مجبور شدند با گذشته شرم آور نسل والدین خود کنار بیایند.
آنها به یک معجزه نیاز داشتند، و در حالی که ورزش در مواقع بحرانی همیشه گزینه آخر محسوب می شود، اما هنوز هم آن توانایی عجیب و غریب خودش را دارد تا دوباره ظهور کند و در زمان فرا رسیدن موعدش، یک لحظه آرامش بخش را برای مردم کشورش به ارمغان بیاورد.
آلمان غربی بدون داشتن ستاره و قدرت کافی راهی متفاوت ترین تورنمنت دوران خود شده بود و باید راهی برای پیروزی پیدا می کردند. سرمربی تیم سپ هربرگر که از قبل از جنگ جهانی دوم هدایت این تیم را بر عهده داشت، برای موفقیت تیم، شروع به تشکیل یک تیم متحد کرد.
اولی هسه می گوید: هربرگر اولین کسی در آلمان بود که می دانست چگونه باید با بازیکنان رفتار کند و به آنها روحیه بدهد. وظیفه او میدان دادن به بهترین بازیکنان نبود، بلکه فرستادن بهترین تیم به زمین بود.
هربرگر به شدت به قهرمان آلمان در سال 1953 کایزرسلاترن برای تشکیل هسته اصلی تیمش از جمله فریتز والتر متکی بود. بازیساز قهار با استعداد فنی فوق العاده در بازی خوانی و تاثیرگذاری در مسابقه داشت و جز یکی نفرات مهم و اصلی هربرگر در تیم بود. از این لحظه به بعد هربرگر فهمیده بود تنها راه موفقیت تیمش گنجاندن روحیه است. این کار در ابتدا با آوردن هوملت راهن ملقب به رئیس در ترکیب آغاز شد. هوملت در دوران جنگ جهانی یک کارگر ذغال سنگ بود و روحیهی بسیار قوی داشت. به دلیل داشتن روحیه جنگنده و سرسخت هربرگر او را در ترکیب تیم گذاشت و توانست گل پیروزی بخش تیمش را بزند.
کاروان تیمی آلمان غربی در ساحل دریاچه تون، درست در جنوب پایتخت سوئیس مستقر شده بود. احتمالا در اینجا بود که آلمان غربی توانست "روح اسپیز" رمانتیک خود را توسعه دهد و آن اتفاق تاریخی را رقم بزند.
مسیر دو تیم آلمان غربی و مجارستان تا فینال سوئیس |
آلمان غربی خیلی ها را متعجب کرد، زیرا کار های بزرگی انجام دادند. پس از تحقیری دردناک مقابل مجارستان طلایی آلمانی ها فقط یک فرصت داشتند. آن هم بازی را ببرند. برد ترکیه برابر کره جنوبی کار را برای تیم هربرگر بسیار سخت کرده. آن ها در اولین تقابلشان در برابر ترکیه آن ها را با ۴ گل بردند. اما کار بزرگ آنها در بازی دومشان مقابل همین تیم در پی آف بود. آنها در دومین تقابلشان با ترکیه اینبار هم آنها را گلباران کردند. با زدن ۷ گل به ترکیه نشان دادند واقعا حق رفتن به مرحله بعد دارند. در مرحله یک چهارم مقابل یوگوسلاوی قدرتمند قرار گرفتند. سپس یوگوسلاوی را در یک بازی مسترکلاسیک دفاعی ۲-۰ شکست دادند. در مرحله نیمه نهایی مقابل اتریش مدعی صعود به فینال قرار گرفتند. تیم هربرگر رفته رفته نماد تیم بودن را نشان داد. آنها با ۶ گل اتریش را بدرقه کردند و به فینال تاریخی صعود کردند. باز هم مقابل رقیبی قرار گرفته بودند که ۱۷ روز قبل مقابل آنها با ۸ گل تحقیر شده بودند.
اما حریف آنها در فینال شکست ناپذیر به نظر می رسید. مجارستانی ها نه تنها پوشکاش را داشتند، بلکه بازیساز معروف آنها هیدگکوتی، ساندرو کوچیس و وینگر معروفشان زیبور، تمام جهان را به بازی تهاجمی خود معطوف کرده بودند. آنها که در 30 مسابقه قبل از فینال شکست نخورده بودند، در ماه های قبل از جام جهانی با نتایج 6-3 انگلیس را در ومبلی لندن گلباران کردند. و این فرم فوقالعاده خود را وارد مسابقات کردند. در واقع، مجارستان قبلاً در مرحله گروهی آلمان غربی را 8-3 شرمنده کرده بود. مجارستانی ها همچنان فرم بی نظیر خود را داشتند مرحله گروهی با قاطعیت تمام کردند. در یک چهارم برزیل را با ۴ گل بردند. در نیمه نهایی با اروگوئه مدعی قرار گرفته بودند. اما باز هم اسم سنگین اروگوئه باعث توقف آنها نشد. مجاری این بازی هم با ۴ گل را اروگوئه بردند. مجارستان آن دوران با قاطعیت می توان گفت یکی از ویران کننده ترین تیم ها در جهان بود.
هورست اکل هافبک آلمانی در مصاحبهای بعداً گفت: می دانستیم که اگر با ۱۰۰ درصد توان خود بازی کنیم، می توانیم مجارستان را شکست دهیم. هربرگر ما را آماده کرده بود و ما را طوری آماده کرد که بتوانیم برنده شویم.
بازی شروع شد. مجارستان تنها پس از هشت دقیقه با نتیجه 2-0 پیش افتاد. پوشکاش اولین زهر خود را به آلمان غربی ریخت. او فقط آن جام لعنتی را می خواست. دو دقیقه بعد پاس اشتباه ورنر کوهمایر به دروازه بان تونی تورک باعث شد تا توپ راحتی جلو پاهای زیبور قرار بگیرد. زیبور رحم نکرد و گل دوم را زد. حالا بازی ۲-۰ شده است. به جای اینکه گل ها آلمانی ها را مبهوت کند، این شکست آنها را به انجام کار شگفت انگیزشان ترغیب می کرد، زیرا ماکس مورلوک مهاجم معروف فریاد زد: "حالا بیایید به آنها نشان دهیم". و تنها پس از 18 دقیقه، نتیجه بازی ۲-۲ شد.
در دقیقه 10 هلموت راهن در سمت چپ فضایی پیدا کرده و ارسالی کوتاه داشت، ژوزف زاکاریاس اثر کوچکی روی توپ گذاشت و مکس مارلوک توپ را وارد دروازه کرد. 2-1. هشت دقیقه بعد فریتز والتر از روی نقطه کرنر ارسال کرد، گروسیچ اثر ناقصی گذاشت و روی تیر دورتر، راهن گل دوم آلمان را به ثمر رساند.
مجاری ها دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند و به دروازه تیم آلمان غربی یورش بردند. هیدگکوتی و کوچیس تیر های دروازه آلمانی ها را به لرزه در می آوردند. علاوه بر این ها تورک دروازهبان آلمانی خود یک اسطوره تمام عیار بود. او پشت هم توپ ها را می گرفت. انگار هر توپی که می گرفت انگیزه او و هم تیمی هایش بیشتر می شد. دیگر بازی داشت به دقایق آخر بازی می رسید. فقط شش دقیقه مانده بود. راهن یکی از پسران بد اصلی فوتبال که هربرگر او را به ۱۱ نفر اول رسانده بود، ارسال به محوطه به جاییکه راهن حضور دارد دفع میشود. راهن توپ را روی پای چپش میبرد و ضربه اش را به گوشه پایین دروازه میفرستد. بازی ۳-۲ شده بود. گزارشگر آلمانی هربرت زیمرمن در امواج رادیویی آلمان غربی فریاد می زند: Tor! Tor! Tor! Tor! Tor für Deutschland!"( "گل! گل! گل! گل! گل برای آلمان!")
"Drei zu zwei führt Deutschland! Halten Sie mich für verrückt, halten Sie mich für übergeschnappt!" ( "آلمان سه بر دو پیش است! مرا دیوانه صدا کنید، مرا دیوانه صدا کنید"!) این جملهای است که تا به امروز در فرهنگ فوتبال آلمان طنین انداز است. هنوز زمان برای گل مردود پوشکاش به دلیل آفساید و یک دفع فوق العاده دیگر تورک از کوچیس در دقایق پایانی وجود داشت، اما آلمان غربی برخلاف همه حرف ها قهرمان جهان شد.
کل در سال 2011 به مجله فوتبال 11 فروند گفت: در سراسر جهان قبل قهرمانی ما از نظر سیاسی، اقتصادی و ورزشی به رسمیت شناخته نشدیم. بعد از این پیروزی ناگهان دوباره یک نفر شدیم. مردم آلمان نگفتند که تیم هربرگر قهرمان جهان شد، بلکه "ما" گفتند.
این پیروزی بدون شک سابقه ای را برای تیم های آلمان غربی ایجاد کرد، زیرا آنها قبل از اتحاد مجدد در سال 1990 دو جام جهانی و دو قهرمانی اروپا را به دست آوردند. اولی هسه می گوید: این حس با هم بودن، به آلمان غربی یک حس هویت داد.
یواخیم فست تاریخدان معروف آلمانی می گوید: آن لحظه، لحظه ای بود که جمهوری فدرال آلمان واقعاً متولد شد. با بازگشت قهرمانان به خانه، قطار آنها دائماً به تأخیر می افتاد زیرا هواداران از خانه های خود خارج می شدند و مسیر را شلوغ می کردند تا با قهرمانان تازه پیدا شده خود جشن بگیرند. فرانتس بکن باوئر که بعداً به عنوان بازیکن و مربی قهرمان جهان شد، می گوید: ناگهان آلمان بعد قهرمانی دوباره کسی شده بود. کل کشور عزت نفس خود را دوباره بازیابی کرده بودند.
غرور و میهن پرستی لحظه ای کوتاه برای شکوفا شدن در ملتی ستم دیده و متفرق شده، مهیا شده بود. و از نظر روانشناختی، بسیاری احساس می کنند که این باور لازم برای بازسازی یک ملت را القا می کند. معجزه برن باعث شد تا معجزه اقتصادی به سرعت دنبال شود و آلمان غربی جایگاه خود را دوباره در دنیا بدست آورد و برای همیشه این دو را به عنوان مهم ترین رویدادهای تاریخی این کشور یاد کنند. معجزه برن، برای بسیاری، بزرگترین دستاورد ورزشی کشور باقی مانده است. معجزه برن چیزی فراتر از قهرمانی در فوتبال بود. زنده باد معجزه....
_________________________________________________________
بخشی از این مصاحبه ها از سایت dw sport.com گرفته شده است.