مطلب ارسالی کاربران
نقد روز ؛ اگر سرالکس بود همین الان تعویضش می کرد!( یونایتد باید به تن هاخ اجازه ی کاری را بدهد که گواردیولا کرد)
نقد روز ؛ یونایتد باید به تن هاخ اجازه ی کاری را بدهد که گواردیولا کرده است
به قلم : ساموئل لاکهرست
از منچستر ایونینگ نیوز
بعد از فینال لیگ قهرمانان و قهرمانی سیتی در سی ال ، آرسن ونگر در مصاحبه ی بعد از بازی با سایت فیفا تحلیل فوق العاده ای را گفت : به ترکیب سیتی نگاه کنید . آنها ظرف این ۷ سال چرخه ای از بازیکنان را امتحان کرده و بهترین بازیکن در هر پستی رسیدند . گواردیولا از ۷ سال پیش فقط کوین دی بروین را نگه داشته . کاری که شما باید برای داشتن بهترین تیم ممکن بکنید . تغییر تدریجی و به آرامی مثل کاری که گواردیولا در سیتی کرد. نه یک تغییر دیوانه وار و عصبی مثل کاری که تاد بولی دارد در چلسی می کند !
در آوریل بود که مقاله ای در باب لیست فروش تن هاخ به جان مرتاو نوشتم . لیستی که رسما منتشر نشد اما منابع من در باشگاه از وجود آن باخبرند . تن هاخ بعد ناکامی در یک چهارم جلوی سویا لیست یازده بازیکن را به مرتاو داده و گفته همه ی این ها در یک پروسه باید از باشگاه بروند و قطعا با اینها موفقیتی حاصل نمی شود . او از وضعیت بازار اگاه است و می داند تقریبا با قیمت های بازار اینکه به یکباره ۱۱ بازیکن را کنار بگذارند و جایگزین کنند کاری تقریبا غیر ممکن است . اما این پروسه باید انجام شود . پروسه ای حداقل ۳ سال زمان می برد چون یونایتد در همه ی نقاط مشکل دارد . قطعا مربی ی کمال گرایی چون تن هاخ خود بوضوح ازین قضیه رنج برده ولی او همچنان سالها در آژاکس و لیگ هلند کار کرده و بخوبی از پس این کار برخواهد آمد . کار کردن در آژاکس یعنی اینکه غول های پولدار اروپا هرساله ستاره های شما را می خرند و باشگاههای هلندی هم مجبورند برای بقا بفروشند . بخاطر همین بود که آژاکسی که تن هاخ از صفر ساخته بود و میانگین سنی ۲۲ داشت و با بازیهای جذاب و خرد کردن یوونتوس و رئال به نیمه نهایی رسید ، سال بعد ۵ ستاره ی اصلیش را از دست داد . تن هاخ اما در یونایتد با این مسئله روبرو نیست . اینجا چالش تغییر تدریجی یک باشگاه بی ثبات ولی پولدار به ثبات قدیمی زمان فرگوسن است . چیزی که مویس ، و نه فن خال و مورینیو و سولشیر از پسش بر نیامدند . نفر اول لیست او داوید دخیا ست .
هواداران منچستر بدون آنالیز و اعداد و ارقام ها هم به شدت از دخیا ناراضی اند . آنالیزها نشان می دهند که عامل اصلی ی کلین شیت های دخیا هم هوش و جایگیری و حفظ توپ بسیار عالی ی لیساندرو مارتینز و البته پوشش جلوتر کاسمیرو بوده است . دقیقا مشکلات دخیا زمان هایی که یکی ازین ها یا هردوی اینها نبوده اند به بی نهایت سوق داده است . هواداران یونایتد که هنوز دخیا را برای پنالتی های جلو ویارئال در دوسال پیش و از دست رفتن یک جام روحیه ساز اروپایی مقصر می دانستند ، با عملکرد ضعیف او یورولیگ امسال و جام حذفی را هم از دست دادند . اینکه دخیا دقیقا بعد از مصدومیت لیساندرو و ورود مگوایر دو گل به خودی خورد ، فقط تقصیر مگوایر نیست ( که او هم مقصر و نفر دوم لیست فروش است ) در واقع سویا بخوبی دخیا و یونایتد را آنالیز کرده بودند . در بازی برگشت جلوی سویا هم دخیا روی هر سه گل مقصر بود . گل اول روی ضعف هنیشگی او در کار با توپ و گل های بعدی در همکاری شاهکار او با مگوایر رقم خوردند . آب سرد کل فصل روی هواداران منچستر گل دوم گوندوغان در فینال جام حذفی بود . بازی ای که برخلاف تصور ، کاملا پایاپای بود و تن هاخ نشان داده بود که هر وقت رو به ضد تاکتیک می آورد ، می تواند هر تیمی را شکست دهد . تفاوت دو تیم ، دخیا بود .
همه جوره حساب کنید احتمالا ۹۹ درصد دروازه بانان بزرگ شوت گندوغان روی کرنر را می گرفتند . گل دوم سیتی ، می شود در کلاس های دروازه بانی تدریس شود . اینکه یک دروازه بان چقدر باید اشتباه کند تا این گل را بخورد . جایگیری ، نداشتن هوش پیش بینی ، سرعت کم رفلکس ، پوشش نامناسب ، اشتباه در خروج از دروازه در زمان مناسب و ...هر کدام این عوامل را دخیا داشت می توانست آن شوت را بگیرد . این گل حتی صدای اشمایکل را هم در آورد . در برنامه زنده ی اسکای که اشمایکل بعنوان پیش کسوت منچستر دعوت شده بود و در برابر میکا ریچاردز بعنوان پیش کسوت سیتی بازی را تفسیر می کردند . اشمایکل ی که هنوز بعضی هواداران چون سالهای اخرش به سیای رفت نبخشیده اند و خائن می نامندش . اما نکته ی جالب تعصب بسیار شدید اشمایکل روی یونایتد است . او آنقدر هنوز روی یونایتد تعصب دارد که در سالهای اخیر کم تر به تلویزیون دعوتش می کنند چون کاملا جانب دارانه از منچستر دفاع می کند . برخلاف روی کین که هیچ کس برایش فرقی ندارد اشمایکل هنوز خودش را دروازه بان یونایتد در فینال لیگ قهرمانان مقابل بایرن فرض می کند و خوب سفیر رسمی باشگاه هم هست . بعد از گل دوم سیتی اشمایکل که آشکارا ناراحت بود جمله ای گفت که هیچ کس از او انتظار نداشتند . پیتر با ناراحتی گفت : اگر سر الکس بود همین الان تعویضش
می کرد . این را هر دروازه بانی می گرفت !
تن هاخ می داند که برای ساختن یک تیم در کلاس جهانی حداقل چندسال و چندین پنجره زمان نیاز است . اینکه منچستر هنوز هیچ بازیکنی نخریده هم خبری خوب و هن خبری بد است . خبر بد این است که گزینه های اول تن هاخ چه بدلیل قیمت سرسام آور و چه مشکلات مالکیت باشگاه خریدشان میسر نشده است . خبر خوب این است که تن هاخ و مرتاو دیگر زیر بار خرید بازیکنان زیر متوسط و متوسط با قیمت سرسام آور نمی روند و فقط بازیکنان کلاس جهانی یا آینده دار با قیمت مناسب می خرند . چیزی که ما ده سال است در باشگاه ندیده بودیم . لااقل الان برنامه ی و لیستی وجود دارد که گزینه ها بر حسب نیازها اولویت بندی شده است . اما یک خبر بد دیگر هم وجود دارد . اینکه چون تن هاخ گزینه هایش را نمی تواند بخرد مجبور است که این بازیکن ها را نگه دارد و باز صبر کند . چیزی که در تقابل با آن چیزی که در باشگاه های دیگر می بینیم نگران کننده است . منچستر بی پول نیست اما تن هاخ دیگر نمی خواهد بازیکنانی با چندبرابر قیمت مثل فرد ، سانچو و مگوایر را به یونایتد اضافه کند . از طرفی خود فروش چندتا ازین بازیکن ها پول خریدهایی بهتر را فراهم می کند . یونایتد فعلا در برزخ است . نه بازیکن می خرد و نه می فروشد . چیزی که هواداران همه از چشم گلیزرها می و این ماجرای دیگر عجیب و غریب شده ی فروش باشگاه
می بینند . ماجرایی که انگار انتهایی ندارد و مثل یک بدی بی پایان جلوه می کند . قطعا هواداران به یک پایان بد قانع ترند .