هاراکیری فیلمی اکشن و معمایی در ژانر درامای جیدایکگی است که در سال 1962 در ژاپن ساخته شد. ماساکی کوبایاشی این فیلم را کارگردانی کرده است. فیلمنامهی هاراکیری توسط گینیچی کیشوموتو بر اساس رمان رانین، اثر یاسوهیکو تاکیگوچی نوشته شده. هاراکیری یا سپوکو به خودکشی با فرو کردن شمشیر در شکم گفته میشود. این نوع از خودکشی در در گذشته در میان ساموراییها به عنوان جایگزین شریفانهای برای بیآبرویی یا اعدام مرسوم بوده.
داستان این فیلم در بین سالهای 1619 و 1630، در دوران ادو و فرمانروایی توکوگاوا شوگوناته میگذرد. فیلم، داستان هان شیرو سوگومو را روایت میکند، یک جنگجوی بیارباب. در آن زمان، در میان رانینها یا ساموراییهای بیارباب مرسوم بوده است که به دربار بروند و اجازهی انجام سپوکو بخواهند. این کار به امید دریافت پول انجام میشده.
از ستارگان هاراکیری میتوان به تاتسویا ناکادای، شیما ایواشیتا، آکیرا ایشیهاما، یوشیو اینابا، تتسورو تامبا و رنتارو میکونی اشاره کرد. هاراکیری کاندید نخل طلایی جشنوارهی کنز سال 1963 شد، اما به پلنگ باخت. با این حال، جایزهی ویژهی ژوری آن سال به هاراکیری تعلق گرفت. در زمان اکران، فیلم با واکنشهای مثبی رو به رو شد. با گذشت زمان اما محبوبیتش حتی افزایش یافت و حالا به عنوان یکی از کلاسیکهای سینما دیده میشود. هاراکیری رتبهی سی و دوم لیست دویست و پنجاه فیلم برتر IMDB را دارد. همچنین در راتن تومیتوز به این اثر امتیاز کامل تعلق گرفته. در سال 2011، کارگردان تاکاشی میکه، هاراکیری را با عنوان هاراکیری: مرگ یک سامورایی به شکل سه بعدی بازسازی کرد. باز سازی این فیلم در جشنوارهی کنز 2011 اکران شد.
مشخصات فیلم هاراکیری
عنوان فیلمهاراکیری (به انگلیسی: HaraKiri)
کارگردانماساکی کوبایاشی
تهیه کنندهگینیچی کیشوموتو، یاسوهیکو تاکیگوچی
فیلمنامهشینوبو هاشیموتو
بر اساسرمان “رانین”، اثر یاسوهیکو تاکیگوچی
ستارگانتاتسویا ناکادای، شیما ایواشیتا، آکیرا ایشیهاما، یوشیو اینابا، تتسورو تامبا، رنتارو میکونی
موسیقیتورو تاکمیتسو
فیلمبردارییوشیو میاجیما
تدوینگرهیساشی شاگارا
کمپانی تولید کنندهشوچیکو
کمپانی توزیع کنندهشوچیکو
تاریخ اکرانسال 1962 در ژاپن
طول فیلمصد و سی و چهار دقیقه
IMDB8.6
راتن تومیتوز100
متاکریتیک85
خلاصهی فیلم هاراکیری
در دورهی ادو، سال 1630، سوگومو هاشیرو وارد ملک خاندان لیی میشود. او اعلام میکند که آرزو دارد در حیاط کاخ سپوکو کند. برای آزمودنش، سایتو کاگیو، مسنترین مشاور دایمیو، برایش داستان رانین دیگری را میگوید. چیجیوا موتومه، که او هم در گذشته از خاندان هانشیرو بوده.
سایتو با اهانت عادت رانینها به تقاضای سپوکو در زمین خاندان، به امید رد شدن و دریافت پول را به یاد میآورد. موتومه چند ماه قبل وارد کاخ شده و همین تقاضا را کرده بود. سه مشاور اعظم خاندان، یازاکی هایاتو، کاوابه اومنوسوکه، اوموداکا هیکوکورو، از افزایش تعداد بلوفهای خودکشی به خشم آمدند. آنها سایتو را قانع کردند که موتومه را وادار به خودکشی کند. در حین بررسی شمشیرهای موتومه، آنان متوجه شدند که تیغههای او از بامبو درست شدهاند. خاندان لیی از این که «یک سامورایی روح خود را گرو بگذارد» خشمگین شد. آنها او را وادار به خودکشی با همان شمشیر کردند. همین باعث شد او مرگی طولانی، تمسخرآمیز و بسیار دردناک داشته باشد.
با وجود اخطارها، هانشیرو اصرار میکند که هرگز نام موتومه را نشنیده و برنامه ندارد زنده از کاخ خارج شود. پس از برپایی خیمهی خودکشی، از هانشیرو پرسیده میشود که میخواهد پس از مرگش کدام سامورایی سرش را بزند. در کمال تعجب ملازمان و سایتو، او پشت سر هم هایاتو، اومنوسوکه و هیکوکورو را نام میبرد. سه ساموراییای که منجر به مرگ موتومه شدند. وقتی پیغام رسانان برای احضار آنان فرستاده میشوند، هر سه از آمدن امتناع میکنند. آنها ادعا میکنند که به شدت بیمار و در حال مرگند.
بعد از برانگیختن خندهی سایتو و ملازمانش با سر در نامیدن اخلاق ساموراییها، هانشیرو داستانش را برای آنها تعریف میکند. او اعتراف میکند که در حقیقت موتومه را میشناخته. در سال 1916، خاندان او توسط شوگانها نابود شد و …
فیلم هاراکیری
از اینجا حاوی اسپویل است.
اربابش تصمیم گرفت که سپوکو کند و به عنوان سامورایی ارشدش، هانشیرو میخواست که کنار او بمیرد. برای جلوگیری از این اتفاق، نزدیکترین دوست هانشیرو سپوکو کرد و او قیم پسر نوجوانش موتومه ساخت. با وجود التماسهای هانشیرو، اربابش به او اجازهی کشتن خودش را نداد.
برای حمایت از موتومه و دختر خودش میهو، هانشیرو مجبور به اجارهی خانهای در خرابههای ادو شد. او سیر کردن شکمشان وادار به تقلیل خود به اندازهی ساخت چترهای کاغذی شد. با این وجود، هانشیرو موفق شد نوعی حس شرف شخصی و خانوادگی را نگه دارد. پس از کشف عشق میان موتومه و میهو، او برنامه ریخت تا آنها با هم ازدواج کنند. کمی بعد، آنان صاحب پسری به نام کینگو شدند.
وقتی میهو تب کرد و مریض شد، موتومه نتوانست با فکر از دست دادنش کنار بیاید. او هر کاری کرد تا پول کافی برای دکتر بردن میهو را به دست بیاورد. وقتی کینگو هم مریض شد، موتومه اداعه کرد که تمامی چیزهای ارزشمند را فروخته. هانشیرو خشمگین شد. اما موتومه در آرامش توضیح داد که راه دیگری نیز برای به دست آوردن پول وجود دارد و به زودی بر میگردد. دیرتر آن شب، هایاتو، اومنوسوکه و هیکوکورو بدن تکهپارهی موتومه را به خانه آوردند. آنان توضیح دادند که موتومه چه گونه به کاخ آمده و مجبور به کشتن خود شده بود. آنها سپس تیغههای بامبو را برای تمسخر قربانیشان در برابر خانهاش بهشان نشان دادند. پس از رفتن آنها، میهو ساعتها بدون وقفه در کنار جسد همسرش گریه کرد. او سپس به تختش در کنار کینگو بازگشت. هانشیرو که هیچ ایدهای نداشت که موتومه شمشیرش را هم برای پول فروخته بود، از پسرخواندهی مردهاش تقاضای بخشش کرد. کمی بعد، کینگو از مریضی مرد. میهو هم که دیگر دلیلی برای زندگی نداشت روز بعد فوت شد…
فیلم هاراکیری
حقایق جالب دربارهی فیلم هاراکیری
سپوکو و هاراکیری هر دو به معنای انجام نوعی خودکشی آیینی در ژاپن هستند. اما سپوکو عنوان رسمی این عمل است که از حروف کانجی هارا، یعنی شکم و کیری، یعنی بریدن، گرفته شده. هاراکیری عنوان بی-رحمانهتر و بیادبانهتری برای این عمل است.
تاتسویا ناکادای این فیلم را از میان صد فیلمی که در آن حاضر شده فیلم مورد علاقهاش میداند.
رانینهای این فیلم میگویند که همگی در خدمت متنسورو فوکوشیما بودند تا تبعید شد و بیارباب شدند. دلیل تبعید مانسوری این بود که قصر هیروشیما را بدون اجازه تعمیر کده بود. کاری که در آن زمان غیر قانونی بود. مانسوری و پسرش از قلمروشان بیرون شدند. به آنان زمینی بسیار کمارزشتر در استان شینانو داده شد.
تاتسوی ناکادای، بازیگر تعلیم دیدهی تئاتر، و رنتارو میکونی، بازیگر سینما، نمیتوانستند سر صدای صحبت کردنشان به توافق برسند. در هر برداشت ناکادای به بلندی و میکونی به آرامی صحبت میکرد. هر دو از تجربیات بازیگری مربوط خود میگفتند و به شدت با یکدیگر مخالف بودند. کوبایاشی خسته شد و فیلمبرداری را متوقف کرد و گفت تا به نتیجه نرسند آن را ادامه نمیدهد. آنها پس از سه روز بحث به نتیجه رسیدند.
فیلم هاراکیری
نظرات منتقدین دربارهی هاراکیری
راجر ابرت – Chicago Sun-Times: هاراکیری فیلمی است که اخلاقیات وابسته به موقعیت را منعکس میکند. شرایطی که در آنها هر چه بهتر فردی را بشناسی بهتر نیاتش را درک میکنی.
Chicago Tribune: کوبایاشی این افسانهی بدبینانهی غمگین را در لایههای متفاوت باز میکند و در شمشیربازی زیبایی به اوجی هوشمندانه میرساند.
Total Film: باحضور مقدار زیادی شمشیربازی، این جنگ کلمات و ایدههاست که حقیقتا این جا ذهن را به بند میکشد.
The Globe and Mail (Toronto): شمشیرهای کمی از قبل از دقیقهی صد هاراکیری با یکدیگربرخورد میکنند. همین این فیلم را به یکی از صبورانهترین فیلمهای اکشن تبدیل میکند. همچنین یکی از به زیباترین شکل تنظیم شدهها.
کاری از حزب منچستر کبیر
برای دیدن بقیه مطالب ما روی برچسب حزب منچستر کبیر کلیک کنید.