به نام خدا
سلام (مطالبی که در ادامه می خوانید ، نه بیان کننده اندیشه سیاسی بنده است و نه در حمایت از شخص یا ایده ای بیان شده است و صرفاً ، بریده هایی از یک کتاب برای اشخاص علاقه مند است)
۱-سیاست های کلاسیک لیبرال عبارت اند از : کاهش مالیات بر درآمد _ بنگاهداری با هدف تحرک بخشیدن به بخش خصوصی تا کوتاه کردن دست دولت از مداخله در امور ارزی
۲-او می گوید :" پیروزز فاشیسم در برخی از کشور ها تنها میان پرده ای است در سلسله ای پر فراز و نشیب از مبارزات سر مسئله دارایی . میان پرده بعدی موفقیت کمونیسم خواهد بود . اما آنچه سرنوشت نهایی مبارزه را رقم می زند ، نه اسلحه ، بلکه ایده است".
۳-"ساز و کار" بازار آزاد که بسیار هم در مذمت آن سخن رفته است ، تنها یک راه برای کسب ثروت می گذارد : موفقیت در خدمت به مصرف کنندگان به ممکن ترین و ارزان ترین شیوه"
۴-انگلستان مهین لیبرالیسم است
۵-لیبرالیسم به نیاز های روحی و متافیزیکی انسان ، کاری ندارد . لیبرالیسم به انسان ها وعده خوشبختی و رضایت هم نمی دهد ، بلکه تنها وعده تامین تا حد امکان وسیع همه آن خواسته هایی را می دهد که می توان آن ها را از رهگذر آماده سازی امور دنیوی ارضا کرد.
۶-وقتی فردی لیبرال تدابیر عامه پسند را به دلیل پیامد های زیانبارشان نهی می کند ، به او به عنوان دشمن مردم نسازا می گویند و عوامفریبانی را می ستایند که بدون ملاحضه پیامد های زیانبار بعدی ، چیزی را توصیه می کنند که در لحظه کنونی سودمند به نظر می رسد.
۷-ایده سوسیالیستی به او (فرد روان نژند) نشان اشتباهاتی که دلیل ناکامی اش بوده است نه در شخص او ، بلکه در جریان دنیا ریشه دارد ، و بدین سان خود آگاهی افت کرده اش را بالا می برد و از احساس حقارت آزار دهنده ای که دارد ، آزاد می شود. (افزوده بنده : در واقع این نوعی نقد بر نظام های سوسیالیستی است نه تعریف ، زیرا افراد روان نژند به دلیل ناکامی های دنیوی به دامان توهم و وهم می گریزند)
۸-تجمل امروز نیازمندی فرداست
۹-سامانه اجتماعی از که با به کار گیری زور و اجبار آسیب زنندگان با جامعه را وادار به پایبندی به قواعد همزیستی اجتماعی می کند ، حکومت نامیده می شود . (افزوده بنده : تعبیر فون میزس از نهاد حکومت و وظیفه اش ، اون به شدت از حامیان آنارشیست انتقاد می کند)
۱۰-این ها وظایفی است که نظریه لیبرال بر حکومت محول می کند : حفاظت از مالکیت ، آزادی و صلح
۱۱-هر نوع ربط دادن لیبرالیسم به ایده های آنارشیستی چیزی مگر یک بدفهمی ناروا نیست.
۱۲-(این مطلب از یکی از پانوشت های کتاب است ، اما به واسطه محتوای مفیدی که داشت تصمیم گرفتم در این بخش بیارم) بین الملل سوم که از آن با عنوان "بین الملل کمونیستی" یا "کمینترن" نیز نام می برند ، سازمان و اتحادیه بین المللی احزاب کمونیست بود که در سال ۱۹۱۹ به ابتکار لنین در مسکو تشکیل شد تا جایگزین بین الملل دوم باشد (هدف این سازمان به طور خلاصه حمایت از جنبش های کمونیستی در کشور های مختلف بود)
۱۳-ایده بنیادین این جنبش ها (اشاره به فاشیسم) این است که در نبرد با بین الملل سوم قصد دارند از همان ابزار هایی استفاده کنند که بین الملل سوم خود در نبرد مقابل حریفانش بی محابا به خدمت می گیرید. (اشاره به خشونت و اسباب و ابزار جنگی)
۱۴-اما بیشتر هواداران و تحسین کنندگان پیدا و پنهان فاشیسم ، در اصل فاشیسم را به دلیل عملکرد زورمدارانه اش می پسندند .
۱۵-در نبرد میان زور و فکر ، فکر همیشه پیروز است .
۱۶-پنج نظام سازماندهی متفاوت را می توانیم شناسایی کنیم : نظام مالکیو خصوصی بر ابزار تولید (که آن را در شکل تکامل یافته اش کاپیتالیسم می نامیم) ، نظام مالکیت خصوصی ابزار های تولید با مصادره دوره ای همه ی دارایی ها و متعاقباً باز توزیع آنها ، نظام سندیکالیسم ، نظام مالکیت عمومی ابزار های تولید (که با نام سوسیالیسم یا کمونیسم برایمان آشناست و در نهایت نظام مداخله گری
۱۷-آنچه هر نوع سوسیالیسم را اجرا ناشدنی می کند ، این است که در جامعه ای سوسیالیستی اصلاً نمی توان چنین محاسباتی را انجام داد . در نظام اجتماعی کاپیتالیستی ، از طریق محاسبه سودددهی راهنمای مشخصی به دست می آید که به فرد نشان می دهد آیا فعالیتی که انجام می دهد در شرایط موجود اصلاً به صلاح است یا نه ، وقتی یک فعالیت سود ده نیست ،به این معناست که فعالیت های اقتصادی دیگری وجود دارد که در جریان آن ها همان مواد خام ، محصولات نیمه آماده و نیروی کار از دیدگاه مصرف کنندگان صرف هدفی مهم تر و ضروری تر می شود یا به شیوه ای اقتصادی تر - یعنی با کار و سرمایه ای کم تر- صرف همان هدف می شود (چندین صفحه این کتاب به نقد سوسیالیست و نظریه های کارل مارکس اختصاص دارد و این بخش در مقایسه با کل مطالب کتاب در این زمینه ، مثل قطره ای در برابر دریاست !)
۱۸-عرضه و تقاضا باید همدیگر را طبق قیمت ایدئال بازار (یعنی طبق قیمت تعیین شده در بازاری محدود نشده) پوشش داده باشد . اکنون وقتی با دستوری دولتی قیمتی پایین تر تعیین می شود ، تقاضا افزایش می یابد ، درحالی کا در عرضه تغییری ایجاد نشده است.
۱۹-تا وقتی مستمری بیکاری پرداخت می شود ، بیکاری از بین نمی رود .
۲۰-کاپیتالیسم فناوری را ایجاد کرد ، نه فناوری کاپیتالیسم را
۲۱-روی زمین از کمال خبری نیست
۲۲-انحصارگر نه حاکم بازار است و نه توانایی آن را دارد که قیمت ها را دیکته کند . تنها زمانی می توان از سلطه بر بازار یا تحمیل قیمت ها سخن گفت که کالای مورد بحث به دقیق ترین و حقیقی ترین معنای کلمه حیاتی باشد و هیچ جایگزینی برای آن وجود نداشته باشد ، چنان که می دانیم این پیش شرط در مورد هیچ کالایی صدق نمی کند .
۲۳-نتیجه سیاست عوارض حمایتی همواره چیزی نیست مگر کاهش بازدهی کار انسانی.
۲۴-توده توانایی آن را ندارد که منطقی بیندیشد ؛ و دوم این که بیشتر افراد ، حتی اگر درست را از غلط تشخیص داده باشند ، امتیاز لحظه ای را از سودی بزرگ و پایدار مهم تر می انگارند .
۲۵-هر نوع سوسیالیسم اجرا ناشدنی است ، زیرا محاسبه اقتصادی در نوعی اجتماع سوسیالیستی امکان ناپذیر می شود.
۲۶-کسانی که در جایگاه مالک اند ، از مداخله گری منتفع می شوند ، زیرا مداخله گری همواره در جهت حفظ دارایی هایی که اکنون در دست دارا ها قرار دارد اثر گذار است .
دوستان ، لازمه ذکر کنم مطالب بیان شده در فوق ، هرگز بیان کننده عقاید شخصی بنده نبوده و صرفاً گفته هایی است که خواستم از جانب یک فردی که حامی سیاست های لیبرال هستش ، به گوش عده ای از افراد برسه ، از سوی دیگر ، تمامی مطالب بیان شده ، تنها برگی از درخت عظیمی است که در این کتاب وجود دارد و امیدوارم که حتماً در لیست کُتُبی که قرار هستش تهیه کنید ، جایی برای این کتاب باز کنید ، ضمناً نام ناشر هم در تصویر پست سانسور شد تا یک وقت تبلیغات برای یک انتشاراتی خاص به حساب نیاورید ، امیدوارم موفق باشید . 🌱