با فوتبالاگر دورتموند قهرمان میشد مسیر رشد و صعودش با ترزیچ و کهل سرعت بیشتری میگرفت
ولی الان هم با این شکست بسیار بزرگ و خردکننده باز هم میتونه باشگاه نکات مثبتی توش پیدا کنه که شاید مهمتر از قهرمانی باشن!
مهمترینش اینکه تیمی مثل دورتموند که فلسفه اش بر عشق استوار هست نیاز به بازیکنهای عاشق داره که تو زمین جونشون رو برا این تیم بدن نه یه مشت بچه سوسول لاابالی که با یه ذره فشار دست چپ و راستشون رو گم کنن!
هر چند که یکی از اصلی ترین دلایل این اتفاق مسخره همین آدم هست و همکارش که دورتموند رو مثل یه گذرگاه و مسافرخونه کردن برای بازیکنها!!
کی عاشق مسافرخونه یا کاروانسرا میشه؟؟؟وقتی همه حواس آدم به مقصد هست
حاضرم شرط ببندم پفیوزی مثل بلینگهام مصدوم نیست و برا اینکه قراردادش با رئال به هم نخوره با یه مصدومیت این بازی رو بازی نکرد و از اون بدتر احمقی مثل این هم پشتش بوده!!
یا پر شدن دورتموند ازبازیکنهای آبکی که تا یه کم شرایط سخت میشه دست و پاشون رو گم میکنن رو همین آقا و رفیقش باعثش هستن!
ولی من امیدوارم به ترزیچ و کهل و سامر که این احمق هارو کنار بزنن و خودشون کار رو دست بگیرن
سه نفر که از جنس دورتموند ان و عاشق دورتموند و البته پیروزی
چرا سامر به عنوان بازیکن قهرمان آلمان و اروپا و مربی قهرمان آلمان توی دورتموند و بزرگترین بازیکن تاریخ دورتموند نباید رئیس دورتموند بشه!؟؟
کسی که توی بایرن ثابت کرد چه مدیر لایقی هست!
اون هوادارهای فهیم و عشق دورتموند که جاشون رو سر بازیکنها و یه سری از مدیران بی عرضه دورتموند هست ای کاش به غیر از تشویق چیز دیگه ای هم بلد بودن!
حیف نیست پتانسیل به این زیادی اینجوری هدر میره!؟
کل دنیا رو عصبی کرده شرایط دورتموند ولی مدیرهای احمقی مثل این هیچوقت اسم تغییر رو به زبون هم نمیارن حتی!
واقعا اگه ذره ای شعور توی سر اینها باشه اتفاق دیروز براشون درس تاریخی میشه که خیلی چیزا تغییر کنه
کار باید به سامر و کهل و ترزیچ سپرده بشه،فردا هم دیر هست
دورتموند نیاز به نفکر جدید داره و تفکر جدید نیاز به آدم جدید،
همه چیز دورتموند باید براساس اندیشه سه نفری که گفتم چیده بشه نه این و رفیقش که بازنده ابدی ان!
خوشبینم به اینکه این اتفاق بالاخره میفته حالا یا به مرور یا یه دفعه و آنی،ولی میفته