با توجه به عدم کار شدن پست بازی نیوکاسل و لیدز، در این مطلب به سراغ تحلیل بازی نیوکاسل و لیدز میرویم؛ بازی که با نتیجه ۲ بر ۲ تمام شد و کار لیدزیونایتد را برای بقا و کار نیوکاسل را برای سوم شدن با چالش مواجه کرد.
روند بازیسازی، شکل پرسینگ و عملکرد ۲ تیم در فاز تهاجمی جزو مهمترین مباحث این پست هستند.
۱- روند بازیسازی نیوکاسل
نیوکاسل که در این بازی مالکیت توپ رو بیشتر از حریف در اختیار داشت، بازیسازی رو با مدافعانش شروع میکرد و ۲ هافبک میانی تیم گیمارش و ژوئلینتون برای ایجاد سهولت در فرایند بازیسازی تیم سعی میکردند عقب تر بیان و رو دست مدافعان تیم قرار بگیرند.
گیمارش در بازیسازی سعی کرد از پاس های بلند به فضای پشت مدافعان حریف و پاس به فضای پشت محوطه حریف برای استفاده مهاجمین تیم استفاده کنه و ژوئلینتون بیشتر سعی در انتقال توپ به کناره ها برای استفاده وینگر های تیم داشت.همچنین در فرایند بازیسازی تیم، کیران تریپیر هم نقش مهمی داشت. در نیمه دوم در روند بازیسازی نیوکاسل به جهت پرسینگ فشرده بازیکنان لیدزیونایتد بخصوص روی خط هافبک تیم اختلالاتی بوجود اومد و روند پیشروی خط به خط تیم و بخصوص از مرکز با اختلالاتی مواجه شد.
روند انتقال تیم به حمله بخاطر با چالش مواجه شدن خط هافبک تیم در بازیسازی، بیشتر با عقب اومدن بازیکنان تهاجمی تیم برای بازپس گیری توپ و سپس پیشرویشون به سمت دروازه حریف و همچنین پاس های بلند گیمارش شکل گرفت. در این راه جو ویلوک بیشترین مشارکت رو در انتقال تیم به حمله داشت. ویلوک خیلی خلاق نیست ولی تو پرس و بازپس گیری توپ خوبه.
پاس های بلند گیمارش کیفیت خوبی دارند ولی هرازگاهی در ارسال پاس های رو به جلو اشتباه میکند.
در مجموع نیوکاسل در خط هافبکش در هنگام فشردگی بازی رقبا در مرکز میدان، احتیاج به بهتر کنترل کردن امور دارد و بازیکنان تیم زیرفشار باید بهتر کار کنند. جذب حداقل یک هافبک کنترل کننده و بازیساز به نظرم الزامی هست.
۲- عملکرد نیوکاسل در فاز تهاجمی
در فاز تهاجمی نیوکاسل نیمه اول سعی داشت با همکاری بازیکنانش به فضای پشت مدافعان حریف در کناره ها راه پیدا کند و از آنجا تحرکات نهایی مثل ارسال پاس به مهاجم نوک تیم رو داشته باشد. تلاش زیادی در سمت راست از سوی تریپیر و آلمیرون برای اورلب صورت گرفت. همچنین بهره بردن از قدرت پیشروی ایساک و ویلوک هم دیگر برنامه تیم بود.
نیمه دوم رساندن توپ به پشت محوطه حریف و سپس انجام کار ترکیبی و سرعتی برای رسیدن به عمق خط دفاعی حریف و همچنین مثل نیمه اول رساندن توپ به ایساک و ویلوک و پاس های بلند به فضای پشت مدافعان حریف بخصوص بوسیله گیمارش از مهمترین پلن های کلاغ ها بودند.
نیمه دوم بیشتر رو رسوندن توپ به عمق دفاع حریف توجه داشتند. ضربات شروع مجدد هم دیگر تاکتیک مهم تیم بود. به نظرم کار تیمی خوبی نیوکاسل در فاز تهاجمی داره و بازیکنا خوب رو دست هم قرار میگیرن ولی خب احتیاج به خلاقیت بیشتری هست.
۳- پرسینگ تیم
در پرسینگ نیمه اول بیشترین فشار بازی و کنش های تدافعی تیم در مرکز میدان بود و حضور مناسب ۲ هافبک میانی تیم در اون منطقه توام با عقب اومدن بازیکنان تهاجمی تیم مثل ویلوک برای کمک رسانی به اونها در ایجاد فشردگی باعث شد نیوکاسل بیشتر دقایق نیمه اول رو سوار بازی باشه.
نیمه دوم اما بازیکنانی همچون ویلوک و فولبک های تیم بیشترین فشار پرسینگ تیم رو در کناره ها ایجاد کردند و برای مثال ویلوک برای بازپس گیری توپ عقب میومد و فولبک ها هم سریعا بالا میومدند.
میشه گفت نیمه اول عملکرد نیوکاسل در خط هافبک بهتر از نیمه دوم بود و نیمه دوم گیمارش و ژوئلینتون از جریان بازی تا حدودی خارج شدند.
نکات تاکتیکی لیدز یونایتد
۱- شکل پرسینگ لیدز
لیدز یونایتد هنگام بازیسازی حریف از عقب زمین، کار پرس رو با خط حمله شروع میکرد و سپس خط هافبک تیم از مرکز و فولبک های تیم از کناره ها سریعا بالا میومدند تا در ۶۰ درصد زمین حریف و مرکز میدان بخصوص فشردگی ایجاد کنند و بازی حریف رو تخریب کنند و خودشون هم با توپگیری مشغول طراحی ضدحمله بشند.
در نیمه دوم نسبت به نیمه اول سرعت پرسینگ تیم بالاتر رفت و همچنین کار تیمی بازیکنان تیم در پرسینگ هم بهتر شد بطوریکه خیلی خوب نزدیک هم میشدند بازیکنا و برای کمک به خط میانی تیم در پرس بازیکنای تهاجمی تیم عقب میومدند و همچنین فولبک ها خیلی سریع جلو میومدند و اینطوری تونستند نیمه دوم خط هافبک نیوکاسل رو بهتر از نیمه اول کنترل کنند.
پس نیمه اول پرسینگ تیم چندان منسجم و بابرنامه نبود و نیمه دوم بهتر شد و بازیکنا کنش های تدافعی خوبی داشتند و نشون دادند چرا در زمینه PPDA جزو ۳ تیم برتر جزیره هستند.
۲- عملکرد شاگردان آلاردایس در فاز تدافعی
خط هافبک و خط دفاع تیم در هنگام دفاع کردن خیلی نزدیک هم بودند و سعی کردند تراکم نفری مطلوبی رو در یک سوم دفاعی داشته باشند. منتها تیم لیدز در زمینه هایی همچون یارگیری، تصمیم گیری و به دست آوردن آرایش دفاعی برای جلوگیری از ضدحملات و بازی مستقیم حریف ضعف هایی داشت. اشتباهات فردی بخصوص که روی هر ۲ گل محرز بودند، جزو دلایل مهم گل خوردن تیم هستند.
۳- در فاز تهاجمی
پس از انجام کنش تدافعی در زمین حریف، از خط هافبک با ریتم مطلوبی توپ رو به خط حمله انتقال میدادند و بوسیله وینگرها پیشروی میکردند اما اون کار تیمی لازم بخصوص روی زمین در زمینه پیدا کردن هم و ارسال پاس های آخر رو نداشتند. در زمینه تصمیم گیری هم مهاجمان تیم ضعف داشتند.
بازی مستقیم، چشم دوختن به توپ های برگشتی ( گل دوم رو اینطور زدند) و ارسال بلند توپ از کناره ها و اضافه شدن بازیکنی از عقب به جلد برای سرزنی رو از تاکتیک های کارآمد تیم تو این بازی میشه دونست.
در مجموع فقط در زمینه PPDA لیدز عملکرد خوبی داشت و در باقی زمینه ها ضعف های بزرگی دارد...
نکته جالب درباره این بازی این هست که تقابل ۲ تیمی بود که به لحاظ PPDA به ترتیب در رتبه دوم ( لیدزیونایتد ) و سوم ( نیوکاسل) جزیره قرار دارند.