"اتحادیه نویسندگان صدر" تقدیم میکند:
برای شرکت در مصاحبهی طرفداران من سیتی و رئال مادرید در پست بازی برگشت اطلاع دهید.
|
آنچه من سیتی امشب با آن روبروست چیزی فراتر از بنزما، وینیسیوس یا حتی اندیشههای کارلتوست. آنها امشب در برابر هالهای از غرور همراه با استحقاق قرار میگیرند. و آن تصاویر غول آسای پشت دروازههای برنابئو. و آن تاج نقش بسته روی لباسهای سفیدرنگ....
از جایگاه تماشاگران برنابئو، به نیمکت مربیگری اتحاد. از تاریخ کوتاه باشکوه 10 ساله نبردهای من سیتی و رئال مادرید تا اتاق شیشهای مالکان متمول. از رکوردهای یک مربی پیشرو مدرن تا ویترین پر یک پیرمرد عملگرا... این نبرد برندهی سنتی تاریخ فوتبال اروپا با پیشقراولان بازی مدرن است. نبرد پپ و کارلو. نبرد پرز و شیخ منصور... دوربینها را آماده کنید... در زمان و مکان بی انتها قدمی خواهیم زد. از سکوهای برنابئو تا نیمکت مربیان. از مرز باریک عقل و احساس. از وقایع نگاری غلیان احساسات در بازی فصل قبل تا حرکت خطوط و دایرهها در تختهها تاکتیکی. از سکوهای برنابئو تا رختکن استادیوم اتحاد. از رئال مادرید تا من سیتی :
|
1- برنابئو- یک سال و 5 روز قبل. 4 می 2022
|
کلر سویندلر طرفدار من سیتی:
گل ریاض مارز پایان کار بود. همه به آسمان پریدیم. چند دقیقه بعد که در حال سرود خواندن بودیم یک نفر پشت سر ما فریاد زد بالاخره گرفتمش: دوست بیچارهی ما برای خود و همراهانش در همان لحظه بلیت فینال پاریس را رزروز کرده بود!
خاوی مارتینز- هافبک سابق بایرن:
من با پسرم در جایگاه بودم و دیدم گروهی از تماشاگران در حال ترک ورزشگاه هستند. باورم نمیشد. یعنی آنها از تاریخ رئال مادرید بی اطلاع هستند؟ تاریخ تیم خودشان؟ به نظر من آنها حتی اگر با 5 گل هم عقب بیفتند هیچکس نباید برنابئو را ترک کند...
سویندلر:
دلم میخواست به کسی فحش دهم. رودریگو معرکه بود. پس به سراغ نفر پشت سری رفتم. لعنت به تو آن بلیت نحسی که گرفتی!
وقت اضافه:
تونین ال تورئو- طرفدار رئال مادرید:
تابلوی داور چهارم و سپس بلندگوی ورزشگاه عدد 6 را اعلام کرد و ناگهان صدای غرشی در ورزشگاه به آسمان رفت. بعد از گل روریگو فکر میکردیم 6 دقیقه زمان عالی برای زدن گل بعدی است. آن صدا، بلندترین صدایی است که تاکنون شنیدم...
ایان چیزمان- طرفدار من سیتی:
همیشه دربارهی ذهنیت طرفداران مادریدی شنیده بودم اما در آن لحظه همه چیز را با چشمانم دیدم. آنها همیشه میپندارند که میتوانند پیروز شوند. همیشه باور دارند. چیزی که در هر باشگاهی نمیتوانید بیابید. کاش میشد این را به پپ و بازیکنان هم بگویم. فصل قبل، کمی مهربان تر بودیم. من عاشق بازی زیبا هستم ولی در آن دقایق باید کمی شرور میبودیم. ضد فوتبال....
آنتون میانا- گزارشگر رادیویی رئال مادرید.
اگر بخواهم آن سر و صدا را توصیف کنم.... تصور کنید برجی در حال فرو ریختن است و شما در زیرزمین آن هستید! برنابئو لرزید... و من طرفداران سالخورده را میدیدیم که بیخیال وجهه و موهای سفید و ... کودکانه شادمانی میکردند...
سیمون هارت- روزنامهنگار:
من شیفتهی مطالعه در علوم روانشناختی هستم. آن چیزی که آن شب در مادرید رخ داد، فقط یک برتری تاکتیکی نبود. این نیروی جمعیتی بود که در هم ضرب میشد. شعار "میتوانیم" در سرتاسر بازی به گوش میرسید. وقتی جمعیتی به این شکل در مکانی مثل برنابئو فریاد میزنند، دیگر تاکتیکها از کار میافتند...
ماریا هرناندز- طرفدار رئال مادرید:
دارندهی بلیت فصل رئال مادرید: لحظهی عجیبی بود. بدون آنکه نفرات کناری و پشت سری و روبروی مان بشناسیم مثل بهترین دوست تمام زندگی همدیگر را در آغوش میکشیدیم، اشک میریختیم و فریاد میزدیم...
تونین ال تورئو:
من 50 سال است بازیهای برنابئو را از دست نمیدهم.آن شب با همهی شبها فرق داشت. برنابئو مسخ شده بود. مطمئنم ارواح اساطیر ما آنجا حاضر بودند. جنتو... دی استفانو...
خاوی ماتینز.
انگار قلبم دو تکه شده بود. از طرفی هموطنانم در مادرید بازی را برده بودند و باید از صعود یک تیم اسپانیایی خوشحال میشدم و از سویی از ته دل به پپ علاقه داشتم (مارتینز 3 سال در بایرن تحت نظر پپ گواردیولا به میدان رفته) حس عجیب و از طرفی خوشایندی بود. هر اتفاقی در آن بازی میفتاد من شادمان میشدم. یک طرفدار واقعی ذات فوتبال...
پس از بازی
ماریا هرناندز:
من معلم هستم. در هنگام شروع بازی حواسم بود تا زیاد داد و فریاد نکنم. نمیتوانستم روز بعد با صدای گرفته به خاطر تماشای بازی رئال مادرید سر کلاس حاضر شوم! اما اتفاقات آن شب دنیا را برایم دگرگون کرد. پس از بازی در شهر میچرخیدیم. فریاد میزدیم. بوسه، آهنگ، آبجو... هنوز هم تماشای فیلمهای آن بازی مو را بر تن آدم سیخ میکند. هر طرفدار رئال مادرید در هر جای دنیا حتما باید یک شب اروپایی را در برنابئو تجربه کند
آنتون میانا:
انگار شب سال نو بود. هیچکس نمیخواست به خانه برود. هیچکس نمیخواست تنها باشد. کافهها سخاوتمندانه به هرکسی نوشیدنی میدادند و مردم، از هر صنف و جنسیت و جایگاه اجتماعی دور هم جمع شده بودند و و قایع بازی را شور و حرارت برای هم بازگو میکردند. بی آنکه از قبل هم دیگر را دیده باشند!
ایان چیزمان- طرفدار من سیتی: یک سال گذشته. به نظر من نه هالند، که برگ برندهی امسال ما آن عقب زمین است. رودری پیشرفت بزرگی داشته. استونز به همان مهرهی کلیدی تبدیل شده که پپ قبل تر در فیلیپ و لام و بوسکتس یافته بود. و روبن دیاز در دفاع تحول بزرگی ایجاد کرده. این یعنی ما در بخش هنرهای تاریک پیشرفتهای داشتیم....
9 سال از آولین ملاقات پپ و کارلتو میگذرد. زمانیکه پپ مربیگری را شروع کرد، کارلتو، با کارنامهای پربار سرزمین خود، ایتالیا را ترک کرده بود به دنبال چالشهای بزرگ اروپایی میگشت. این همان چیزی است که تفاوت بنیادین نسلی بین دو مربی را نشان میدهد. مردانی که جامها را درو میکنند از رکوردها عبور میکنند و ویترین خود را پر و پرتر میکنند اما راه و روش آنها فرسنگها با هم متفاوت است.
فقط 18 دقیقه لازم بود تا تفاوتها عیان شود. در اولین ملاقات پپ و کارلتو. در نیمهنهایی لیگ قهرمان 2013-14. در برنابئو. بایرن پس از 18 دقیقه مالکیت توپ، پس از پاسهای فراوانی که در طول آن فصل به 1000 و حتی بیشتر از آن میرسید بازی را شروع کرد اما پس از 18 دقیقه با یک فرار از کوئنترا و ارسال توپ برای رونالدو رویاها فر میریزد. پپ در آن بازی برای اولین بار پس از ماه دسامبر با سیستم 3-4-3 به میدان رفت. روبن و ریبری از حمایت مدافعان کناری برخوردار نشدند و آنچلوتی توانست با انطباق در ترکیب خود حریف را شکست دهد. در بازی برگشت گواردیولا به سیستم 4 دفاع بازگشت. ترکیب 4-2-4 در زمین برای یورش به دروازهی رئال مادرید. این بار هم آنچلوتی آنتی تز خود را رو کرد. عقب نشست و با ضدحملات مرگبار و سراعت رونالدو و دی ماریا کاری کرد که پپ بعدها از آن بازی به عنوان "یک بازی لعنتی در تمام دوران مربیگری خود" یاد کند. رئال مادرید آنچلوتی 4، بایرن پپ 0!
پس از آن بازی، گواردیولا از 8 بازی، 5 برد برابر آنچلوتی به دست آورد. اگرچه 4 تای آنها در دیدار من سیتی و اورتون به دست آمد. آنچلوتی در طول 28 سال مربیگری خود 4 بار فاتح لیگ قهرمانان شده. و گواردیولا پس از دوران درخشان در بارسلونا، حالا وارد یازدهمین سال ناکامی در این تورنمنت شده. گواردیولا، در 8 فصل اخیر 7 بار فاتح لیگ داخلی در آلمان و انگلیس شده و آنچلوتی رکورد یکتای 5 قهرمانی در هر 5 لیگ معتبر را دارد اما نکته اینجاست که آنچلوتی فقط یک بار توانسته در هر تیم فاتح لیگ شود...
اعداد و ارقام چیزهای واضحی را نشانمان میدهند:
1- کارلتو، امپراطوری را نمیسازد. ترکیب برنده را میسازد، جام را فتح میکند و عطش خود را فرو مینشاند.
|
2- ثبات را نه در تیمها که در شخصیت کارلتو میتوانید پیدا کنید.
|
3- کارلتو، لیگ قهرمانان را بازی به بازی پیش میبرد. تیمهای او، لزوما در آغاز فصل گزینهی اول قهرمانی نیستند. نه میلان 2003، نه میلان 2005 و نه دو رئال مادرید 2014 و 2022.
|
4- مثل آریگو ساکی، رینوس میشل و والری لوبانفسکی، نمیتوانید از "سبک بازی کارلو آنچلوتی" سخن بگویید. و از نوآوریهایی که او در دوران مربیگری خود به میراث گذاشته. کارلتو، هر فصل تغییر میکند. با تغییرات همسو میشود. و با ترکیبی که در اختیار دارد به سوی اهداف میرود
|
و تمام اینهادرست برعکس پپ گواردیولا و فلسفهی مربیگری اوست:
1- گواردیولا شروع به ساختن تیم خود میکند. فصل به فصل پیشرفت میکند. به من سیتی نگاه کنید. به تکامل با هالند. و قبلتر، تطور تیکی تاکا در بارسلونا از مسی- آنری- اتوئو تا مسی- پدرو و ویا.
|
2- ثبات زیربنای تیمهای گورادیولاست. همان چیزی که در دوران رقابت با لیورپول و حالا آرسنال در لیگ برتر امان رقبا را گرفته. پپ در تمام طول فصل خوب است. یک باخت را با یک رشته برد جبران میکند. پپ گواردیولا تا کنون 4 بار لیگ را در شریاطی برده که رقابی او بیش از 90 امتیاز کسب کردهاند!
|
3- پروژهی فتح لیگ قهرمانان در تیم پپ در ماه ژوئن کلید میخورد. اشتباهات فصل قبل یادداشت و رفع میشوند. خریدها، تاکتیکها و ... من سیتی در ماه تابستان میداند که در صورت مصدومیت یک بازیکن در آوریل چه کسی جایگزین او میشود.
|
4- پپ گواردیولا، در همین دوران هم پیروانی دارد. مربیانی از تیمهای کوچک اسپانیایی تا غولهای اروپا که فلسفه و روشهای او را پیش میگیرند. مردان جوانی که در کنار پپ نشسته و حالا در تیمهای بزرگ میراث پپ را تحویل گرفتهاند. به صدر جدول دو دستهی اول فوتبال انگلیس نگاهی بیندازید. آرتتا در آرسنال و کمپانی در برنلی...
|
امشب برای سومین بار در بالاترین سطح فوتبال جهان و در یک گام مانده تا بازی فینال لیگ قهرمانان اروپا گواردیولای ایدهآلیست و آنچلوتی عملگرا به هم رسیدهاند. اگرچه همه چیز در تئوریها خلاصه نمیشود... حالا پپ گواردیولا هم از ارسال یک پاس مستقیم روبن دیاز برای ارلینگ هالند استقبال میکند اما فلسفه، آنقدرها هم پیچیده نیست!