ما ی کمپین راه انداختیم گفتیم از انسان دوستی های معصومیت از دست رفته بگین انقدر پیامک ها اومده نمیدونم کدومارو بگم!
یکیش رو رعنا خانوم که در سنین جوانی ازدواج کردن گفتن
ایشان گفتن شوهرشون جورابشو نمیشسته
و ی شب میگه جورابتو بشور بوی گند خفه شدم
بعدش همسر ایشون جوراب رو پرت میکنه
با عصبانیت کمربندشو درمیاره حمله میکنه یدفعه معصومیت از دست رفته با ی شنل میاد تو به نام سوپر مانسکین
قدرت های جادویی هوهوایینگگگ چند بومرنگ پرت میکنه ولی برمیگرده به خودش و سوپر مانسکین آسیب میبینه
بعد اون شوهر بدجنسه میگه هاهاها و با کمربند زنشو که همین رعنا خانوم بودن خفه میکنه
ولی یدفعه سوپر مانسکین رو هوا میچرخه و ی ضربه میزنه یارو پرت میشه تو دیوار آجرا میریزه تو سرش!
میگه حالا دستت رو ی دختر معصوم...
تا میاد جملشو کامل کنه اون یارو ی آجر پرت میکنه سمت سوپر مانسکین اما اینجا یدفعه کینگ مجید وارد میشه میگه نهههه و شیرجه میزنه و آجر میخوره تو دهن و دماغ کینگ مجید
از اونجا که سوپر مانسکین علاقه زیادی به کینگ مجید داشته با عصبانیت فراوان حمله میکنه به اون یارو و میکشتش
بعدش با امداد رسانی به موقع کارآگاه پشندی و ساعد کینگ مجید نجات پیدا میکنه اون یارو هم دستگیر میشه
و سوپر مانسکین و کینگ مجید برای همیشه ی تیم آپ افسانه ای میشن 💙
شما هم خاطراتتونو از معصومیت از دست رفته بگین تا ما بذاریم