ترجمه فارسی:
تو چون ترانهای
با واژههایی روان،
و ظاهری در هم پیچیده
آمیخته با واژههای عشق
که فراتر از فهم هر روزه است
تو چون ترانهای
که در خانه زمزمهات میکنم
می دانی روزهایی هست
که همچون ترانهای ناموفق هستی
روزهایی که شاعر ترانهات پرهور نیست
اما تو چون آوازی هستی
که ما پسرها زمزمه میکنیم
بانوی من
بانوی من...
مدتیست
که تو را زمزمه میکنم
ترانهی مادلون نیستی
اما همچون آوازی
که در پیکارها حریف من است
زین پس، با وجود بحرانها
با وجود گریزهای بسیار
همچون موسم گیلاسها
تو مد روز شدی
تو چون ترانهای
همصدا با ویولوناش
بانوی من
بانوی من...
از چه ساخته شدی؟
چهار ضربه قلم
دو سه نت شادی
و دستنوشتههای فراوان
و راوی چه هستی؟
داستانی که دوست دارم
گر چه مدام آنجا نیستم
در تمامی بندها
باز به ترجیعبند گریز میزنم
و آن را عشق مینامم
از چه ساخته شدی؟
تو از من ساخته شدی
بانوی من
بانوی من...
می دانی، روزهایی هست
که تو گویی ترانهای ناموفقی
روزهایی که شاعر ترانهات پرهور نیست
اما تو یک ترانهای
همانی که نباید به سر برسد
چه بسیار که با تو قمار کردم
گاه خود را میفریبم
چرا که دیرزمانیست
از صمیم قلب میشناسمات
و هنوز در هراسام
که دوباره یافتنات نتوانم
بانوی من
بانوی من...
🆔 @classicmusic3