من مهدی عباس زاده هستم و یکی از علاقه مندی ها و کنجکاوی های من اینه که ببینم خارجی ها و غیر ایرانی ها چطوری ما رو میبینن و چه قضاوتی در مورد ما دارن. برای فهمیدن این موضوع یک راهش اینه که بتونیم مهاجرت و مسافرت کنیم و رفتار اون هارو با خودمون ببینیم. که به لطف جمهوری اسلامی حداقل برای من و امثال من یک چیز نشدنی و یک آرزوی دور و درازه!
اما راه دیگه ای که من برای ارضا کردن این کنجکاوی پیدا کردم این بود که از لا به لای کتاب ها و سریال هایی که خارجی ها ساختن و ردپایی از ایرانی ها در اون ها دیده میشه به جواب برسم! پس برو تا بریم!
من به صورت مداوم سعی میکنم این مقاله رو آپدیت کنم پس زیاد به این مقاله سر بزنید!
فیلم مردی به نام اوه
چیزی که داستان فیلم مردی به نام اوه رو واسه ما ایرانی ها جذاب و از سایر فیلم های سینمایی خارجی متمایز میکنه اینه که توی داستان این فیلم کسی که میشه گفت به نوعی امید رو به زندگی اوه برمیگردونه یک خانوم ایرانی به نام پروانست. اوه به احتمال زیاد به خاطر این که همسر خودش یک ایرانیه کاراکتر امید بخش کتاب مردی به نام اوه رو هم یک ایرانی انتخاب کرده.
و سازنده فیلم مردی به نام اوه هم به فردریک بکمن (نویسنده کتاب) متعهد مونده و اون هم از یک ایرانی برای نقش پروانه در فیلم مردی به نام اوه استفاده کرده. البته به تازگی فیلمی به نام مردی به نام اتو هم ساخته شده که اون جا رد پایی از ایران و ایرانی نیست!
سریال تهران
این سریال که توسط اسرائیلی ها در دو فصل ساخته شده در نگاه اول ایرانی ها رو ادم هایی باهوش و زرنگ معرفی میکنه. سیستم امنیتی ایران (اطلاعات سپاه) رو سیستمی قوی با نیرو هایی ایران دوست نشون میده و باعث کیفور شدن ایرانی ها در وهله اول میشه.
اما پشت این تعریف ها مظلوم نمایی اسرائیلی ها خوابیده. این که خودشون رو کشوری ضعیف در برابر یک دشمن قوی با ایدئولوژی های خطرناک نشون بدن و از این طریق کمک رایگان بقیه کشور های اروپایی رو بگیرن و بقیه کشور ها رو در برابر ایران متحد کنن.
توی این فیلم ایرانی ها رو مردمی نشون میده که از کشته شدن و اعدام هم وطناشون خوشحال میشن و با تخمه به استقبالش میرن.