کشاورز چاپارخانهای (روستایی در شهرستان خمام استان گیلان) که یکی از بهترین نمونههای برنج ایرانی به نام «برنج هاشمی» را کشف کرده بود، روز گذشته در سن ۷۵ سالگی چشم از جهان فروبست. او با عشق و علاقه به خوشههای طلایی برنج که در شالیزار پدری کشت میکرد توانست یکی از مرغوب ترین نوع برنج ایرانی را شناسایی کند.
این نوع برنج به طور اتفاقی در شالیزار مرحوم یوسف هاشمی زاده نمایان شد و با پیگیری و کشت گونه یافت شده توسط آقای هاشمی در بازار اسمی جدا برای خود به دست آورده است که امروزه به "برنج هاشمی" معروف است. قیمت این برنج در بازار معمولا برابر با برنج طارم و پایین تر از برنج کشت دوم است.
یوسف هاشمی زاده فرایند کشف برنج هاشمی را این گونه برای عصر ایران شرح میدهد:
تا اواسط دهه 60 ما هم مانند بیشتر برنجکاران، زمینمان زیر کشت برنجهایی مانند بینام، موسی طارم، عطری، غریب، سیاهدانه و حسن سرایی بود که با توجه به موقعیت زمین و آب ما هرکدام مشکلات خودرا داشتند؛ سال 64 محصول ما برنجی محلی به نام "بینام" بود. بینام برنج دانه کوتاهی بود که انتهای دانههایش گرد بود که اصطلاحا مجلس پسند نبود. آن سال، قبل از برداشت برنج توجهم به بعضی خوشههای طلایی جلب شد که دانههایش بلندتر از «بینام»های همیشگی بودند.
سال اول از تمام شالیزار تنها چند مُشت شلتوک دانله بلندی("شلتوک" برنجی است که هنوز پوستهاش از ساقه جدا نشده و دانههایش طلاییرنگ است) پیدا کردم و آن را جدا از شلتوکهای دیگر کناری گذاشتم.
شلتوکهایی که طبق توصیف "امالبنین اسدی" همسر آقا یوسف «مثل طلا» میدرخشید و زیبا بودند. خانم اسدی به خاطر میآورد که همسرش شلتوکها را مانند یک دارایی باارزش در شیشهی خالی مربا ریخت تا سال بعد در «توم بیجاری» جدا ازبذرهای دیگر بکارد. «توم بیجار» همان شالیزار نیست؛ در توم بیجار، شلتوکها را سبز میکنند تا موقع نشا که عموما اواخر فرودین و تا اواخر اردیبهشتماه است در شالیزارهای آمادهشده بکارند. هاشمی زاده افزود:
بعد از 5 سال وقتی اولین محصول شلتوکهایم را به برنجکوبی روستا بردم، برنجکوب مرحوم کربلایی نظمی از دیدن دانههای بلند و خوش عطر برنج تعجب کرد و از ماجرا پرسید. وقتی داستان را گفتم، کربلایی گفت: مگه این برنجِ مرغوب کار خودت نیست، خب پس اسمشو بذار "برنج هاشمی" و این گونه بود که برنج هاشمی متولد شد.
کاشف برنج هاشمی میگوید:
آن روزها اطلاعی از حقوق مالکیت تجاری و معنوی و روند ثبت آن نداشتم و کشاورزان دیگر و اطرافیانم نیز چیزی درباره ماجرا نمیدانستند. نظارت جهاد کشاورزی هم آنقدر نبود تا بداند کشاورزان در هر روستا چه شلتوکی میکارند و چه چیزی برداشت میکنند. به همین خاطر من بدون منت یا پولی اضافهتر، نتیجه سالها زحمتم را در اختیار دیگر کشاورزان روستا گذاشتم و در اندک زمانی، خوشههای برنجی که حالا به اسم «هاشمی» مشهور بود در شالیزارهای گیلان گشت شد و به بار نشست.
برنجی که کمی بعد سر از شالیزارهای مازندران درآورد تا در کنار برنجهای پُرمحصولی که در آنجا کشت میشد و عموما خوش پخت نبودند، برنجی خوشطعم بروید که حتی بعد از سرد شدن بشود از خوردنش لذت برد.
تا خردادماه سال 93 یعنی بیش از دو دهه بعد از ماجرا که سازمان جهاد کشاورزی گیلان از ۳۷ تولیدکننده برتر بخش کشاورزی استان با اهدای 300هزار تومان تجلیل کرد کمتر کسی مبتکر برنج هاشمی را میشناخت. بعدازآن مراسم بود که تعدادی از خبرنگاران گیلانی از دو کشاورز به نام یوسف هاشمی و علی کاظمی نوشتند که سواد خواندن و نوشتن ندارند اما دو رقم از کیفیترین برنجهای ایران به ابتکار آنها بهدستآمده است. در این مطالب تاکید شده بود این برنجکاران علیرغم خدمت بزرگشان برای ارتقای وضعیت غذای اصلی مردم ایران، قدر ندیدند؛ یعنی نه مابهازای مالی خدمت خود را دریافت کردند و نه حقوق مالکیت برنجی که کشف کرده بودند بهصورت معنوی و یا تجاری ثبت شد.